1. The commissioners agreed to restart talks as soon as possible.
[ترجمه گوگل]کمیسیونرها موافقت کردند که مذاکرات در اسرع وقت از سر گرفته شود
[ترجمه ترگمان]اعضای کمیسیون توافق کردند که مذاکرات را هر چه زودتر ازسر بگیرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. Our car stalled and wouldn't restart.
[ترجمه گوگل]ماشین ما متوقف شد و دوباره روشن نشد
[ترجمه ترگمان]اتومبیل ما از حرکت ایستاد و شروع به باز کردن نکرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. The doctors struggled to restart his heart.
[ترجمه گوگل]پزشکان برای راه اندازی مجدد قلب او تلاش کردند
[ترجمه ترگمان]پزشکان کوشیدند تا قلب او را مجددا راه اندازی کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. The trial will restart today with a new jury.
[ترجمه گوگل]دادگاه امروز با هیئت منصفه جدید از سر گرفته خواهد شد
[ترجمه ترگمان]محاکمه امروز با یک هیات منصفه جدید آغاز خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Please restart your computer to complete installation.
[ترجمه گوگل]لطفاً رایانه خود را مجدداً راه اندازی کنید تا نصب کامل شود
[ترجمه ترگمان]لطفا کامپیوترتان را برای کامل کردن نصب مجدد راه اندازی کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. After the restart North started to play better rugby gaining more possession and putting Malone under pressure for the first fifteen minutes.
[ترجمه گوگل]پس از شروع مجدد، نورث شروع به بازی راگبی بهتر کرد و مالکیت بیشتری به دست آورد و مالون را در پانزده دقیقه اول تحت فشار قرار داد
[ترجمه ترگمان]بعد از شروع مجدد شروع مجدد آفریقای جنوبی، راگبی بهتری کسب کرد و دکتر مالون را برای پانزده دقیقه تحت فشار قرار داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Restart cyclamen corms that have been resting over the summer.
[ترجمه گوگل]بنه های سیکلامنی که در تابستان استراحت کرده اند را مجدداً راه اندازی کنید
[ترجمه ترگمان]راه اندازی مجدد corms corms که در طول تابستان در حال استراحت بوده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Mechanics tried to restart the car, but a gearbox breakage was quickly diagnosed.
[ترجمه گوگل]مکانیک ها سعی کردند ماشین را دوباره راه اندازی کنند، اما شکستگی گیربکس به سرعت تشخیص داده شد
[ترجمه ترگمان]مکانیک سعی کرد خودرو را مجددا راه اندازی کند، اما شکستگی جعبه دنده به سرعت تشخیص داده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. He leapt at the line-out and at the restart.
[ترجمه گوگل]او در خط اوت و در شروع مجدد جهش کرد
[ترجمه ترگمان]از صف بیرون پرید و دوباره شروع به باز شدن کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. The garages shut up and helped people to restart their cars after they had stalled through a flood.
[ترجمه گوگل]گاراژها خاموش شدند و به مردم کمک کردند تا خودروهای خود را پس از توقف در سیل دوباره راه اندازی کنند
[ترجمه ترگمان]The تعطیل شدند و به مردم کمک کردند تا خودروهای خود را بعد از توقف سیلاب، مجددا راه اندازی کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Both governments agreed to try to restart the political talks on Northern Ireland early in 199
[ترجمه گوگل]هر دو دولت توافق کردند که در اوایل سال 199، مذاکرات سیاسی در مورد ایرلند شمالی را از سر بگیرند
[ترجمه ترگمان]هر دو دولت توافق کردند که ابتدا مذاکرات سیاسی را در ایرلند شمالی ۱۹۹ بار آغاز کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Water fluoridation costing £260,000 is to restart to protect against dental decay in the region.
[ترجمه گوگل]برای محافظت در برابر پوسیدگی دندان در منطقه، فلورایداسیون آب با هزینه 260000 پوند شروع مجدد می شود
[ترجمه ترگمان]\"fluoridation\" (Water Water)، برای محافظت در برابر پوسیدگی دندان در منطقه، به \"costing ۲۶۰،۰۰۰\" (Water Water)هزینه دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Chernobyl restart One of the three power plants at the Chernobyl nuclear reactor was restarted on Oct.
[ترجمه گوگل]راه اندازی مجدد چرنوبیل یکی از سه نیروگاه در راکتور هسته ای چرنوبیل در ماه اکتبر مجدداً راه اندازی شد
[ترجمه ترگمان]چرنوبیل یکی از سه نیروگاه برق هسته ای چرنوبیل را مجددا راه اندازی کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. That time the engine did not restart and the plane dived to the ground.
[ترجمه گوگل]آن زمان موتور دوباره روشن نشد و هواپیما به سمت زمین شیرجه زد
[ترجمه ترگمان]این بار موتور روشن نشد و هواپیما به زمین فرود آمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید