respiratory

/ˈrespərəˌtɔːri//rɪˈspɪrətr̩i/

معنی: تنفسی
معانی دیگر: دمزنشی، وابسته به دمزنی، دمزنی

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: of, relating to, or used in respiration.

جمله های نمونه

1. respiratory diseases
بیماری های تنفسی

2. respiratory embarrassment
اشکال تنفسی

3. the respiratory passage
مجرای تنفسی

4. These gases would seriously damage the patient's respiratory system.
[ترجمه گوگل]این گازها به سیستم تنفسی بیمار آسیب جدی می زند
[ترجمه ترگمان]این گازها به طور جدی به دستگاه تنفسی بیمار آسیب خواهند زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The warning signs of the illness are respiratory problems and dizziness.
[ترجمه گوگل]علائم هشدار دهنده این بیماری مشکلات تنفسی و سرگیجه است
[ترجمه ترگمان]علائم هشدار بیماری، مشکلات تنفسی و سرگیجه هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The old man suffers from respiratory diseases.
[ترجمه گوگل]پیرمرد از بیماری های تنفسی رنج می برد
[ترجمه ترگمان]پیر از بیماری های تنفسی رنج می برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Respiratory symptoms were analysed by multiple logistic regression and lung function standard deviation scores by multiple linear regression.
[ترجمه گوگل]علائم تنفسی با رگرسیون لجستیک چندگانه و نمرات انحراف معیار عملکرد ریه با رگرسیون خطی چندگانه مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]علایم تنفسی با رگرسیون لجستیک چندگانه و نمرات انحراف استاندارد عملکرد شش به وسیله رگرسیون خطی چندگانه آنالیز شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. People with cardiac and respiratory weaknesses, children, asthmatics and those suffering with bronchitis are particularly susceptible.
[ترجمه گوگل]افراد مبتلا به ضعف های قلبی و تنفسی، کودکان، مبتلایان به آسم و کسانی که از برونشیت رنج می برند به ویژه مستعد ابتلا هستند
[ترجمه ترگمان]افراد مبتلا به ضعف قلبی و تنفسی، کودکان، asthmatics و مبتلایان به برونشیت به ویژه در معرض خطر قرار دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Inconsistently there are signs of respiratory embarrassment, skin lesions and lameness.
[ترجمه گوگل]به طور متناقض علائمی از خجالت تنفسی، ضایعات پوستی و لنگش وجود دارد
[ترجمه ترگمان]inconsistently نشانه هایی از ناراحتی تنفسی، جراحت پوستی و lameness وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. When the clinical situation suggests acute respiratory acidosis, the diagnosis of a mixed disturbance is more easily established.
[ترجمه گوگل]هنگامی که وضعیت بالینی اسیدوز حاد تنفسی را پیشنهاد می‌کند، تشخیص اختلال مختلط آسان‌تر است
[ترجمه ترگمان]هنگامی که وضعیت بالینی به acidosis حاد تنفسی اشاره می کند، تشخیص یک اختلال ترکیبی به راحتی ایجاد می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Blood urea nitrogen, heart rate, and respiratory rate were not related to 2-year survival.
[ترجمه گوگل]نیتروژن اوره خون، ضربان قلب و تعداد تنفس ارتباطی با بقای 2 ساله نداشتند
[ترجمه ترگمان]خون اوره، نیتروژن، نرخ قلب و میزان تنفس مربوط به زنده ماندن ۲ ساله نیستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. A subsequent trial in children previously infected with respiratory syncytial virus showed no reduction in either incidence or days of symptoms.
[ترجمه گوگل]کارآزمایی بعدی در کودکانی که قبلاً به ویروس سنسیشیال تنفسی آلوده شده بودند، هیچ کاهشی در بروز یا روزهای علائم نشان نداد
[ترجمه ترگمان]یک آزمایش پس از آن در کودکانی که قبلا به ویروس syncytial تنفسی آلوده شده بودند، هیچ کاهشی در بروز این بیماری و یا چند روز بروز علائم را نشان نداد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. He's suffering from an acute infection of the lower respiratory tract.
[ترجمه گوگل]او از عفونت حاد دستگاه تنفسی تحتانی رنج می برد
[ترجمه ترگمان]او از عفونت حاد دستگاه تنفسی پایینی رنج می برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Smoking places you at serious risk of cardiovascular and respiratory disease.
[ترجمه گوگل]سیگار شما را در معرض خطر جدی بیماری های قلبی عروقی و تنفسی قرار می دهد
[ترجمه ترگمان]سیگار کشیدن شما را در معرض خطر جدی بیماری های قلبی و عروقی و تنفسی قرار می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

تنفسی (صفت)
recessional, respiratory

انگلیسی به انگلیسی

• pertaining to respiration, of breathing
respiratory means relating to breathing; a medical term.

پیشنهاد کاربران

Respiratory problems : مشکلات تنفسی
همون breathing problems هست
respiratory system
سیستم تنفسی
دستگاه تنفسی. هر عمل مربوط به دم وبازدم. فرآیندی در پزشکی برای بیمار ها
تنفسی
نفس کشیدن
ماسک

بپرس