• (2)تعریف: in animals and plants, the process by which oxygen is taken in and used and carbon dioxide is emitted.
جمله های نمونه
1. plant respiration
دمزنی گیاه
2. he resuscitated a nearly drowned boy by artificial respiration
پسری را که تقریباخفه شده بود با تنفس مصنوعی از مرگ نجات داد.
3. Respiration becomes difficult at great heights.
[ترجمه پیمان] تنفس در ارتفاعات یا ارتفاع بالا به سختی انجام میشود
|
[ترجمه شبنم] تنفس در ارتفاع بلند به سختی انجام میشود
|
[ترجمه Shbnm] تنفس در ارتفاعات دشوار می شود.
|
[ترجمه گوگل]تنفس در ارتفاعات زیاد مشکل می شود [ترجمه ترگمان]تنفس در ارتفاعات بزرگ دشوار می شود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. She was given artificial respiration and cardiac massage.
[ترجمه گوگل]به او تنفس مصنوعی و ماساژ قلبی داده شد [ترجمه ترگمان]او تنفس مصنوعی و ماساژ قلبی داده شد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Her respiration was slow and difficult.
[ترجمه گوگل]تنفسش کند و سخت بود [ترجمه ترگمان]تنفسش کند و دشوار بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. They tried artificial respiration but it was of no avail.
[ترجمه گوگل]آنها تنفس مصنوعی را امتحان کردند اما فایده ای نداشت [ترجمه ترگمان]آن ها تنفس مصنوعی را امتحان کردند اما فایده ای نداشت [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. The diaphragm is the principal muscle of respiration.
[ترجمه گوگل]دیافراگم عضله اصلی تنفس است [ترجمه ترگمان]دیافراگم ماهیچه اصلی تنفس است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. They made frequent checks on his respiration, pulse and blood.
[ترجمه گوگل]آنها مکرر تنفس، نبض و خون او را چک کردند [ترجمه ترگمان]تنفس منظم تنفسش، نبض و خون را مرتب می کردند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. When this degree of hypoxia develops, respiration will most likely be stimulated.
[ترجمه گوگل]هنگامی که این درجه از هیپوکسی ایجاد می شود، به احتمال زیاد تنفس تحریک می شود [ترجمه ترگمان]وقتی این میزان تنفس رشد می کند، تنفس به احتمال زیاد تحریک خواهد شد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Give the child artificial respiration if needed.
[ترجمه گوگل]در صورت نیاز به کودک تنفس مصنوعی بدهید [ترجمه ترگمان]در صورت نیاز تنفس مصنوعی به کودک بدهید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. In this way heart rate, respiration rate, oxygen consumption, and muscle tension all reduce without conscious effort.
[ترجمه گوگل]به این ترتیب ضربان قلب، تعداد تنفس، مصرف اکسیژن و تنش عضلانی همگی بدون تلاش آگاهانه کاهش مییابند [ترجمه ترگمان]در این روش نرخ قلب، میزان تنفس، مصرف اکسیژن و تنش ماهیچه بدون تلاش آگاهانه کاهش می یابد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Such anaerobic respiration is much quicker than aerobic respiration, but also much less efficient in terms of energy produced per unit of fuel.
[ترجمه گوگل]چنین تنفس بی هوازی بسیار سریعتر از تنفس هوازی است، اما از نظر انرژی تولید شده در هر واحد سوخت نیز بسیار کارآمدتر است [ترجمه ترگمان]چنین تنفس غیر هوازی خیلی سریع تر از تنفس هوازی است، اما از نظر انرژی تولید شده در واحد سوخت بسیار کم تر است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Carbon dioxide is produced during respiration.
[ترجمه گوگل]دی اکسید کربن در طی تنفس تولید می شود [ترجمه ترگمان]دی اکسید کربن در طول تنفس تولید می شود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
• act of breathing; making breathe, ventilating your respiration is your breathing; a medical term.
پیشنهاد کاربران
✨ از مجموعه لغات GRE ✨ ✍ توضیح: The process of breathing, inhaling and exhaling air 🌬️ 🔍 مترادف: Breathing ✅ مثال: The doctor checked the patient's respiration to ensure they were breathing properly
تنفس
Consider: Heroin slows heart rate, respiration, and metabolism in general - exactly what you would need to hibernate. Of course, sometimes heroin slows it all down to nothing: permanent hibernation. تنفس