respirable


قابل تنفس، قابل دمزنی، دمزنشی

جمله های نمونه

1. Biomass fuels, inhabitancy condition, exposures to respirable particulate matter in work site and childhood respiratory diseases were not related with the prevalence of COPD.
[ترجمه گوگل]سوخت های زیست توده، شرایط سکونت، قرار گرفتن در معرض ذرات معلق قابل تنفس در محل کار و بیماری های تنفسی دوران کودکی با شیوع COPD ارتباطی نداشتند
[ترجمه ترگمان]سوخت های زیست توده، شرایط inhabitancy، نوردهی های معرض ذرات معلق در محل کار و بیماری های تنفسی کودکان با شیوع COPD مرتبط نیستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Objective To study the method to classify respirable dust harmfulness degree in geological exploration profession so as to provide scientific basis for its management.
[ترجمه گوگل]هدف مطالعه روش طبقه بندی میزان مضرات گرد و غبار قابل تنفس در حرفه اکتشافات زمین شناسی به منظور ارائه مبنای علمی برای مدیریت آن
[ترجمه ترگمان]هدف مطالعه این روش طبقه بندی میزان گرد و غبار respirable در حرفه اکتشاف زمین شناسی است تا مبنای علمی برای مدیریت آن فراهم شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Health standard for respirable silica dust in the air of workplace.
[ترجمه گوگل]استاندارد بهداشتی برای گرد و غبار سیلیس قابل تنفس در هوای محل کار
[ترجمه ترگمان]استانداردهای بهداشتی برای پوشش گرد و غبار سیلیکا در هوای محیط کار
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Second Movement from pollution caused by respirable particles.
[ترجمه گوگل]حرکت دوم از آلودگی ناشی از ذرات قابل تنفس
[ترجمه ترگمان]دومین حرکت ناشی از آلودگی ناشی از ذرات respirable است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Environmental monitoring consisted of total and respirable airborne particulate metal levels, average and maximum noise levels.
[ترجمه گوگل]پایش محیطی شامل سطوح کل و قابل تنفس فلز ذرات معلق در هوا، سطح متوسط ​​و حداکثر نویز بود
[ترجمه ترگمان]نظارت بر محیط زیست شامل کل و respirable سطوح ذرات معلق در هوا، متوسط و حداکثر سطوح صدا بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Respirable particles from the most serious of which has become larger primary pollutants.
[ترجمه گوگل]ذرات قابل تنفس که از جدی ترین آنها به آلاینده های اولیه بزرگتر تبدیل شده اند
[ترجمه ترگمان]ذرات respirable از جدی ترین آلاینده ها، آلاینده های اصلی بزرگتری هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Respirable particles from the carrier not only to become organisms, contain toxic substances on their own or other disease, cancer.
[ترجمه گوگل]ذرات قابل تنفس از حامل نه تنها برای تبدیل شدن به ارگانیسم ها، حاوی مواد سمی به خودی خود و یا بیماری های دیگر، سرطان
[ترجمه ترگمان]ذرات respirable از حامل نه تنها برای تبدیل به ارگانیسم ها، حاوی مواد سمی در بدن خود یا دیگر بیماری ها، سرطان هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. An experimental method for preparing respirable dust filter samples using a selfmade standard dust generator was introduced.
[ترجمه گوگل]یک روش آزمایشی برای تهیه نمونه فیلتر گرد و غبار قابل تنفس با استفاده از یک مولد غبار استاندارد خودساخته معرفی شد
[ترجمه ترگمان]یک روش تجربی برای آماده سازی نمونه های فیلتر خاک با استفاده از یک ژنراتور گرد و غبار استاندارد selfmade معرفی شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. To explain whole class works individual workers respirable dust monitoring systematic monitoring program, monitoring process and effect analysis, proposed targeted dust-proof countermeasures.
[ترجمه گوگل]برای توضیح کارهای کل کلاس، برنامه نظارت سیستماتیک نظارت بر گرد و غبار قابل تنفس، فرآیند نظارت و تجزیه و تحلیل اثر، اقدامات متقابل هدفمند ضد گرد و غبار پیشنهاد شده است
[ترجمه ترگمان]برای توضیح همه این کلاس، کارکنان فردی با نظارت بر گرد و غبار، برنامه پایش نظام مند نظارت، فرآیند نظارت و تحلیل اثرات، اقدامات متقابل هدفمند گرد و غبار را پیشنهاد دادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Basic principle, experiment condition, operating process, method and steps of X-ray diffraction method to determine free silica content of respirable dust in mines are introduced in this paper.
[ترجمه گوگل]اصل اساسی، شرایط آزمایش، فرآیند عملیاتی، روش و مراحل روش پراش اشعه ایکس برای تعیین محتوای سیلیس آزاد گرد و غبار قابل تنفس در معادن در این مقاله معرفی شده است
[ترجمه ترگمان]اصل اساسی، شرایط آزمایش، فرآیند اجرایی، روش و مراحل روش شکست اشعه ایکس برای تعیین مقدار سیلسیم آزاد در معادن در این مقاله معرفی شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. In fact, Edwards' first exposure to the spray drying process occurred when he was working with a spray dryer to produce highly respirable drug aerosols in a food science lab.
[ترجمه گوگل]در واقع، اولین مواجهه ادواردز با فرآیند خشک کردن اسپری زمانی اتفاق افتاد که او با یک خشک کن اسپری برای تولید آئروسل های دارویی بسیار قابل تنفس در یک آزمایشگاه علوم غذایی کار می کرد
[ترجمه ترگمان]در حقیقت، اولین مواجهه ادوارد با فرآیند اسپری خشک زمانی رخ داد که او با یک خشک کن اسپری برای تولید aerosols دارویی بسیار respirable در یک آزمایشگاه علوم غذایی کار می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. This innovational device could be used to block up the respirable dust produced in the process of coal mining to diffuse to the operators? working area.
[ترجمه گوگل]آیا می توان از این دستگاه نوآورانه برای جلوگیری از گرد و غبار قابل تنفس تولید شده در فرآیند استخراج زغال سنگ استفاده کرد تا به اپراتورها پخش شود؟ منطقه کار
[ترجمه ترگمان]این دستگاه innovational می تواند برای مسدود کردن خاک respirable تولید شده در فرآیند استخراج زغال سنگ بکار رود تا به اپراتورها پخش شود؟ محل کار
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. A one-time-use device for escape purposes only, it provides respiratory protection against carbon monoxide in otherwise respirable air.
[ترجمه گوگل]یک دستگاه یک بار مصرف فقط برای مقاصد فرار، محافظت تنفسی در برابر مونوکسید کربن در هوای غیر قابل تنفس را فراهم می کند
[ترجمه ترگمان]این دستگاه تنها برای اهداف فرار از دستگاه استفاده می کند و در غیر این صورت از مونوکسید کربن در مقابل مونوکسید کربن محافظت می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Sampling is accomplished by BDX44 Super Sampler and BDX99R Respirable Dust Sampling Head.
[ترجمه گوگل]نمونه برداری توسط BDX44 Super Sampler و BDX99R Respirable Dust Sampling Head انجام می شود
[ترجمه ترگمان]نمونه برداری توسط BDX۴۴ Super و BDX۹۹R respirable Dust انجام می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• suitable for breathing; can be breathed

پیشنهاد کاربران

بپرس