respectability

/riˌspektəˈbɪləti//rɪˌspektəˈbɪlɪti/

معنی: احترام
معانی دیگر: اشخاص محترم، محترمان، (جمع) رعایت ادب، ملاحظه کاری، تواضع، آبرو، آبرومندی، حیثیت، حرمت، ارجمندی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: the condition or quality of having a good reputation and social standing.
مشابه: decency

- He lost respectability once the scandal was uncovered.
[ترجمه گوگل] پس از افشای این رسوایی، او احترام خود را از دست داد
[ترجمه ترگمان] وقتی رسوایی آشکار شد، آب رو از دست داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- The parents had worked hard for respectability in their community and they were determined to protect it.
[ترجمه گوگل] والدین برای احترام در جامعه خود سخت تلاش کرده بودند و مصمم بودند از آن محافظت کنند
[ترجمه ترگمان] والدین در جامعه خود سخت کار می کردند و مصمم بودند از آن محافظت کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. lapse from respectability
از احترام افتادن

2. the city's respectability
اشخاص محترم شهر

3. The country has again achieved international respectability after years of isolation.
[ترجمه گوگل]این کشور پس از سال ها انزوا دوباره به اعتبار بین المللی دست یافته است
[ترجمه ترگمان]این کشور پس از سال ها انزوا دوباره به شهرت بین المللی دست یافته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. His super-clean image gave a veneer of respectability to the new professional set-up.
[ترجمه گوگل]تصویر فوق العاده تمیز او به مجموعه حرفه ای جدید روکشی از احترام می بخشید
[ترجمه ترگمان]تصویر عالی او ظاهر احترام آمیز را به مجموعه حرفه ای جدید داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The respectability of youth lies in their courage and great expectations.
[ترجمه گوگل]احترام جوانان در شجاعت و توقعات بزرگ آنهاست
[ترجمه ترگمان]آبروی جوانان در شجاعت و انتظارات زیاد است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Alternative medicine has only just started to gain respectability in our society.
[ترجمه گوگل]طب جایگزین به تازگی در جامعه ما اعتبار پیدا کرده است
[ترجمه ترگمان]پزشکی جایگزین تازه شروع به جلب احترام در جامعه ما کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. He is now respectability incarnate.
[ترجمه گوگل]او اکنون قابل احترام است
[ترجمه ترگمان]حالا او مثل یک آدم محترم است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The theory has now gained scientific respectability.
[ترجمه گوگل]این نظریه اکنون اعتبار علمی پیدا کرده است
[ترجمه ترگمان]حالا دیگر این نظریه کام لا محترم و محترم به نظر می رسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. His pornography was covered by a veil of respectability.
[ترجمه گوگل]پورنوگرافی او با حجابی از احترام پوشانده شده بود
[ترجمه ترگمان]pornography او را با نقاب احترام پوشانده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. He longed to throw off the mask of respectability.
[ترجمه گوگل]او آرزو داشت نقاب احترام را کنار بگذارد
[ترجمه ترگمان]دلش می خواست این نقاب احترام را از خود دور کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Psychology has recently gained the respectability it should always have had with respect to pain, for two completely irrelevant reasons.
[ترجمه گوگل]روانشناسی اخیراً به دو دلیل کاملاً بی ربط، احترامی را که همیشه باید در رابطه با درد داشته باشد، به دست آورده است
[ترجمه ترگمان]روان شناسی، به تازگی این احترام را به دست آورده است که همیشه باید با توجه به درد، به دو دلیل کاملا بی ربط، داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. But non-silly respectability is an important qualification for power.
[ترجمه گوگل]اما احترام غیر احمقانه یک ویژگی مهم برای قدرت است
[ترجمه ترگمان]اما این احترام غیر احمقانه یک صلاحیت مهم برای قدرت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. They too oppose it, for reasons of respectability, but their opposition is less than impassioned.
[ترجمه گوگل]آنها نیز به دلایل محترمانه با آن مخالفت می کنند، اما مخالفت آنها کمتر از شور و شعور است
[ترجمه ترگمان]آن ها هم با آن مخالفت می کنند، به دلایل احترام، اما مخالفت آن ها کم تر از احساسات پرشور است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Often they are cloaked in the respectability of scientific terminology or social acceptability.
[ترجمه گوگل]اغلب آنها در ردای احترام اصطلاحات علمی یا مقبولیت اجتماعی هستند
[ترجمه ترگمان]اغلب آن ها در پوشش اصطلاحات علمی یا مقبولیت اجتماعی در نظر گرفته می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Had critical respectability and box-office success made Lucas bankable?
[ترجمه گوگل]آیا احترام منتقدان و موفقیت در گیشه باعث شده بود لوکاس قابل بانک باشد؟
[ترجمه ترگمان]آیا این مقام و مقام و مقام و مقام و مقام و مقام و مقام شرکت لوکاس bankable را به خود جلب کرده بود؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

احترام (اسم)
tribute, regard, deference, honor, greeting, respect, obeisance, curtsey, curtsy, reverence, respectability, revere

انگلیسی به انگلیسی

• quality of being respectable, honorableness, worthiness of esteem

پیشنهاد کاربران

جایگاه ارجمند
جایگاه پراحترم
جایگاه احترام آمیز
1. حرمت. حیثیت. ابرو 2. اعتبار. حسن شهرت. خوشنامی
مثال:
an appearance of respectability
جلوه ای از اعتبار و خوشنامی
ملاحظه کاری

بپرس