1. lapse from respectability
از احترام افتادن
2. the city's respectability
اشخاص محترم شهر
3. The country has again achieved international respectability after years of isolation.
[ترجمه گوگل]این کشور پس از سال ها انزوا دوباره به اعتبار بین المللی دست یافته است
[ترجمه ترگمان]این کشور پس از سال ها انزوا دوباره به شهرت بین المللی دست یافته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. His super-clean image gave a veneer of respectability to the new professional set-up.
[ترجمه گوگل]تصویر فوق العاده تمیز او به مجموعه حرفه ای جدید روکشی از احترام می بخشید
[ترجمه ترگمان]تصویر عالی او ظاهر احترام آمیز را به مجموعه حرفه ای جدید داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. The respectability of youth lies in their courage and great expectations.
[ترجمه گوگل]احترام جوانان در شجاعت و توقعات بزرگ آنهاست
[ترجمه ترگمان]آبروی جوانان در شجاعت و انتظارات زیاد است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Alternative medicine has only just started to gain respectability in our society.
[ترجمه گوگل]طب جایگزین به تازگی در جامعه ما اعتبار پیدا کرده است
[ترجمه ترگمان]پزشکی جایگزین تازه شروع به جلب احترام در جامعه ما کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. He is now respectability incarnate.
8. The theory has now gained scientific respectability.
[ترجمه گوگل]این نظریه اکنون اعتبار علمی پیدا کرده است
[ترجمه ترگمان]حالا دیگر این نظریه کام لا محترم و محترم به نظر می رسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. His pornography was covered by a veil of respectability.
[ترجمه گوگل]پورنوگرافی او با حجابی از احترام پوشانده شده بود
[ترجمه ترگمان]pornography او را با نقاب احترام پوشانده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. He longed to throw off the mask of respectability.
[ترجمه گوگل]او آرزو داشت نقاب احترام را کنار بگذارد
[ترجمه ترگمان]دلش می خواست این نقاب احترام را از خود دور کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Psychology has recently gained the respectability it should always have had with respect to pain, for two completely irrelevant reasons.
[ترجمه گوگل]روانشناسی اخیراً به دو دلیل کاملاً بی ربط، احترامی را که همیشه باید در رابطه با درد داشته باشد، به دست آورده است
[ترجمه ترگمان]روان شناسی، به تازگی این احترام را به دست آورده است که همیشه باید با توجه به درد، به دو دلیل کاملا بی ربط، داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. But non-silly respectability is an important qualification for power.
[ترجمه گوگل]اما احترام غیر احمقانه یک ویژگی مهم برای قدرت است
[ترجمه ترگمان]اما این احترام غیر احمقانه یک صلاحیت مهم برای قدرت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. They too oppose it, for reasons of respectability, but their opposition is less than impassioned.
[ترجمه گوگل]آنها نیز به دلایل محترمانه با آن مخالفت می کنند، اما مخالفت آنها کمتر از شور و شعور است
[ترجمه ترگمان]آن ها هم با آن مخالفت می کنند، به دلایل احترام، اما مخالفت آن ها کم تر از احساسات پرشور است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Often they are cloaked in the respectability of scientific terminology or social acceptability.
[ترجمه گوگل]اغلب آنها در ردای احترام اصطلاحات علمی یا مقبولیت اجتماعی هستند
[ترجمه ترگمان]اغلب آن ها در پوشش اصطلاحات علمی یا مقبولیت اجتماعی در نظر گرفته می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. Had critical respectability and box-office success made Lucas bankable?
[ترجمه گوگل]آیا احترام منتقدان و موفقیت در گیشه باعث شده بود لوکاس قابل بانک باشد؟
[ترجمه ترگمان]آیا این مقام و مقام و مقام و مقام و مقام و مقام و مقام شرکت لوکاس bankable را به خود جلب کرده بود؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید