resonator

/ˈrezəneɪtər//ˈrezəneɪtə/

معنی: تشدید کننده، اسباب ارتعاش
معانی دیگر: (صدا) خنیدگر، تشدیدگر، بازآواگر، مشدد

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: any of various devices, often hollow, that produce sound through resonance, or that detect resonance.

جمله های نمونه

1. The magnetic resonator tests show no damage.
[ترجمه گوگل]تست تشدید کننده مغناطیسی هیچ آسیبی را نشان نمی دهد
[ترجمه ترگمان]آزمایش ها تشدید کننده مغناطیسی هیچ آسیبی را نشان نمی دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The external inspirator is available to drive the resonator to produce traveling wave. Under resonant frequency the distortion of resonator reached a peak.
[ترجمه گوگل]الهام‌دهنده خارجی برای به حرکت درآوردن رزوناتور برای تولید موج سیار در دسترس است تحت فرکانس تشدید، اعوجاج تشدید کننده به اوج خود رسید
[ترجمه ترگمان]The خارجی برای تحریک تشدیدگر به منظور تولید موج سیار موجود است در فرکانس تشدید، اغتشاش تشدید کننده به اوج خود رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Axis determination of misaligned planoconcave and concave-planoconcave cavity resonator is put forward .
[ترجمه گوگل]تعیین محور تشدید کننده حفره مقعر و مقعر-صفحه مقعر ناهمتراز ارائه شده است
[ترجمه ترگمان]تعیین Axis of و resonator حفره concave - planoconcave به جلو ارائه شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. To provide a tuning fork type quartz resonator having a low CI value and a quartz resonator package provided with the quartz resonator.
[ترجمه گوگل]برای تهیه تشدید کننده کوارتز نوع چنگال تنظیم با مقدار CI کم و پکیج تشدید کننده کوارتز ارائه شده به همراه تشدید کننده کوارتز
[ترجمه ترگمان]برای فراهم کردن یک نوع انشعاب از نوع انشعاب کوارتز که دارای مقدار پایین CI و بسته resonator کوارتز است که با تشدید کننده کوارتز تامین شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. A method to detect vacuum degree using crystal resonator had been investigated, and resonant frequency of crystal resonator could be stabilized after two days aging test at least.
[ترجمه گوگل]روشی برای تشخیص درجه خلاء با استفاده از رزوناتور کریستالی مورد بررسی قرار گرفته است و فرکانس تشدید تشدید کننده کریستال می تواند حداقل پس از دو روز تست پیری تثبیت شود
[ترجمه ترگمان]روشی برای تشخیص درجه خلا با استفاده از تشدید کننده بلور بررسی شده و تشدید تشدید کننده بلور پس از دو روز آزمون قدمت، می تواند تثبیت شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. By loading a thin-film resistor in the spiral resonator, an adjustable quality factor of the resonator is obtained.
[ترجمه گوگل]با بارگذاری یک مقاومت لایه نازک در تشدید کننده مارپیچی، ضریب کیفیت قابل تنظیم تشدید کننده به دست می آید
[ترجمه ترگمان]با بارگیری یک مقاومت در لایه نازک در تشدیدکننده مارپیچی، یک عامل کیفیت قابل تنظیم تشدیدگر به دست می آید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. DRO ( dielectric resonator oscillator ) has the characteristics of high frequency stability and low phase noise.
[ترجمه گوگل]DRO (اسیلاتور تشدید کننده دی الکتریک) دارای ویژگی های پایداری فرکانس بالا و نویز فاز کم است
[ترجمه ترگمان]؟ DRO (oscillator تشدیدی عایقی)دارای ویژگی های پایداری فرکانس بالا و نویز فاز پایین است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. A novel spiral inductor resonator bandpass filter based on LTCC is proposed in this paper.
[ترجمه گوگل]یک فیلتر باند رزوناتور القاگر مارپیچی جدید بر اساس LTCC در این مقاله پیشنهاد شده است
[ترجمه ترگمان]در این مقاله یک فیلتر spiral سلف به نام resonator bandpass بر پایه LTCC پیشنهاد شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The optical waveguide ring resonator is the key sensing unit of the resonator integrated-optic gyro. Its finesse determines the measuring accuracy of the gyro.
[ترجمه گوگل]تشدید کننده حلقه موجبر نوری واحد سنجش کلیدی ژیروسکوپ نوری مجتمع تشدید کننده است ظرافت آن دقت اندازه گیری ژیروسکوپ را تعیین می کند
[ترجمه ترگمان]تشدیدگر نوری حلقوی نوری، واحد سنجش کلیدی ژیروسکوپ نوری integrated - نوری است finesse آن دقت اندازه گیری ژیرو را تعیین می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Studies the resonator frequency temperature characteristic, then designs the middle-frequency tracking band pass filter.
[ترجمه گوگل]مشخصه دمای فرکانس تشدید کننده را مطالعه می کند، سپس فیلتر عبور باند ردیابی فرکانس میانی را طراحی می کند
[ترجمه ترگمان]مطالعات مربوط به مشخصه دمای فرکانس تشدید کننده، سپس طراحی فیلتر عبور باند میانی را طراحی می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. But how could the advantages of the klystron with its enclosed resonators be combined with the more favourable geometry of the magnetron?
[ترجمه گوگل]اما چگونه می توان مزایای کلیسترون با تشدید کننده های محصور آن را با هندسه مطلوب تر مگنترون ترکیب کرد؟
[ترجمه ترگمان]اما چگونه می توان مزایای of را با resonators ضمیمه آن ترکیب کرد با هندسه مطلوب تر از the؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The mouth is used to modulate the volume, like a resonator.
[ترجمه گوگل]دهان مانند یک تشدید کننده برای تعدیل صدا استفاده می شود
[ترجمه ترگمان]از دهان برای مدل سازی حجم، مانند a استفاده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The characteristic rich, booming tone of this instrument is due to the length and large diameter of the resonators.
[ترجمه گوگل]لحن غنی و پررونق این ساز به دلیل طول و قطر زیاد تشدید کننده ها است
[ترجمه ترگمان]ویژگی غنی از مشخصه این ابزار به دلیل طول و قطر بزرگ the است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. This last degeneracy does not occur in a Fabry-Perot resonator, in which the light bounces between parallel mirrors.
[ترجمه گوگل]این آخرین انحطاط در تشدید کننده فابری-پرو، که در آن نور بین آینه های موازی منعکس می شود، رخ نمی دهد
[ترجمه ترگمان]این کاهش اخیر در یک تشدیدکننده Fabry - پروت رخ نمی دهد، که در آن نور بین آینه موازی بازتاب می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. I have an old Dobro - it's one of those wooden ones with a metal resonator.
[ترجمه گوگل]من یک Dobro قدیمی دارم - این یکی از آن چوب های با طنین انداز فلزی است
[ترجمه ترگمان]من یک Dobro قدیمی دارم - این یکی از آن ones چوبی است که a فلزی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

تشدید کننده (اسم)
booster, resonator

اسباب ارتعاش (اسم)
resonator

تخصصی

[سینما] تشدید کننده
[برق و الکترونیک] تشدید گر قطعه ای که در بسامد خاصی تشدید نشان می دهد، مانند تشدید گر آکوستیکی یا تشدید گر حفره ای . - تشدید کننده، طینن ساز
[ریاضیات] تشدید کننده، مشدد
[پلیمر] تشدیدگر

انگلیسی به انگلیسی

• device used to amplify sound through reverberation

پیشنهاد کاربران

طنین افکن صدای ارتعاشات خنیا گری آواز رامشگران

بپرس