resinous

/ˈrezɪnəs//ˈrezɪnəs/

معنی: صمغی
معانی دیگر: انگم وار، ژدوار، انگمی، انگم سان

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: pertaining to, like, or full of resin.

جمله های نمونه

1. Propolis is a hard resinous sub-stance made by bees from the juices of plants.
[ترجمه گوگل]بره موم یک ماده صمغی سخت است که توسط زنبورها از آب گیاهان ساخته می شود
[ترجمه ترگمان]propolis نوعی sub hard است که توسط زنبورها از شیره گیاهان ساخته شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. He was using scented woods: white cedar, resinous palm.
[ترجمه گوگل]او از چوب های معطر استفاده می کرد: سرو سفید، نخل صمغی
[ترجمه ترگمان]از بیشه های خوشبو و درختان کاج سفید استفاده می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Sage: A strongly aromatic herb with a mildly resinous flavor, sage has a particular affinity for game birds.
[ترجمه گوگل]مریم گلی: مریم گلی یک گیاه بسیار معطر با طعم ملایم صمغی است، مریم گلی میل خاصی به پرندگان شکار دارد
[ترجمه ترگمان]مریم گلی: یک گیاه قوی معطر با طعم ملایم resinous، مریم گلی یک میل ویژه برای پرندگان بازی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. A resinous copal or a fossilized resin of these trees, used in varnishes and enamels.
[ترجمه گوگل]یک کوپال صمغی یا یک رزین فسیل شده از این درختان که در لاک و لعاب استفاده می شود
[ترجمه ترگمان]copal resinous یا صمغ fossilized از این درختان، در varnishes و enamels مورد استفاده قرار می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The results show that the hydroxymethyl content of resinous crosslinking agent and HCl content of neoprene activator will considerably effect on cured IIR compound performance.
[ترجمه گوگل]نتایج نشان می دهد که محتوای هیدروکسی متیل عامل اتصال عرضی رزینی و محتوای هیدروکلراید فعال کننده نئوپرن به طور قابل توجهی بر عملکرد ترکیب IIR پخته شده تأثیر می گذارد
[ترجمه ترگمان]نتایج نشان می دهد که محتوای hydroxymethyl agent crosslinking resinous و محتوای HCl of neoprene به طور قابل توجهی بر عملکرد ترکیب IIR cured cured تاثیر می گذارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Organic rubbers develop a resinous surface crust through weathering.
[ترجمه گوگل]لاستیک های آلی از طریق هوازدگی یک پوسته سطحی رزینی ایجاد می کنند
[ترجمه ترگمان]لاستیک های آلی پوسته سفید resinous را از طریق هوازدگی نشان می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Alcohol is a solvent of resinous substances.
[ترجمه گوگل]الکل حلال مواد رزینی است
[ترجمه ترگمان]الکل حلال مواد resinous است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Introduced 2001 - 2002 year industry of resinous of not saturated polyester produces abroad circumstance and research progress.
[ترجمه گوگل]معرفی سال 2001 - 2002 صنعت رزین پلی استر غیر اشباع در خارج از کشور شرایط و پیشرفت تحقیقات را تولید می کند
[ترجمه ترگمان]صنعت نفت resinous که به سال ۲۰۰۱ - ۲۰۰۲ معرفی شد، صنعت تولید پلی استر اشباع و پیشرفت تحقیقات را تولید می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. A resinous secretion of the lac insect deposited on trees and used in making shellac.
[ترجمه گوگل]ترشح صمغی حشره لاک که بر روی درختان رسوب کرده و در ساختن صدف استفاده می شود
[ترجمه ترگمان]ترشحات resinous حشره lac روی درختان ته نشین شد و در ساخت shellac مورد استفاده قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Closely related performance of PVC resinous quality and treatment application.
[ترجمه گوگل]عملکرد مرتبط نزدیک کیفیت و کاربرد صمغی PVC
[ترجمه ترگمان]در حال حاضر دقت بسیار زیادی در مورد کیفیت resinous و کاربردهای درمانی وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Turpentine Any resinous exudate or extract from conifers, especially pines oil ( or spirits ) of turpentine.
[ترجمه گوگل]سقز هر گونه ترشح یا عصاره صمغی از درختان مخروطی، به ویژه روغن کاج (یا ارواح) سقز
[ترجمه ترگمان]هر گونه عصاره کاج وحشی و یا عصاره درختان مخروطی، به خصوص روغن درختان صنوبر (یا ارواح)of
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. He observed that the more resinous the wood, the more resistant it was to decay.
[ترجمه گوگل]او مشاهده کرد که هر چه چوب صمغی تر باشد، در برابر پوسیدگی مقاوم تر است
[ترجمه ترگمان]او متوجه شد که بیشتر چوب resinous و مقاوم تر از آن پوسیدگی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. They describe dragon's blood as a "dark red resinous substance derived from various plants" that has long been used in Chinese medicine to treat conditions including ulcers and wounds.
[ترجمه گوگل]آنها خون اژدها را به عنوان یک "ماده صمغی قرمز تیره مشتق شده از گیاهان مختلف" توصیف می کنند که از دیرباز در طب چینی برای درمان بیماری هایی از جمله زخم ها و زخم ها استفاده می شود
[ترجمه ترگمان]آن ها خون اژدها را به عنوان ماده قرمز dark resinous از گیاهان مختلف توصیف می کنند که مدت ها در پزشکی چینی برای درمان بیماری هایی از جمله زخم و زخم استفاده شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The principle of electrodeposition; the resinous characteristics and advantage of cathodic electrophoretic paints were introduced.
[ترجمه گوگل]اصل رسوب الکتریکی؛ ویژگی های رزینی و مزیت رنگ های الکتروفورتیک کاتدی معرفی شد
[ترجمه ترگمان]اصل of، ویژگی های resinous و مزیت رنگ های electrophoretic کاتدی معرفی شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. North American perennial having a resinous odor and yellow flowers.
[ترجمه گوگل]گیاه چند ساله آمریکای شمالی با بوی صمغی و گلهای زرد رنگ
[ترجمه ترگمان]گوزن شمالی آمریکای شمالی عطر resinous و گله ای زرد دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

صمغی (صفت)
gummy, resinous

تخصصی

[نساجی] رزینی - مومی - صمغی

انگلیسی به انگلیسی

• resinlike, resembling resin; containing resin; composed of resin, made of resin
resinous means like resin or containing resin.

پیشنهاد کاربران

بپرس