معنی: ته نشین، وابسته به رسوب یا باقیمانده، رسوبی، باقی مانده، پس ماندهمعانی دیگر: وابسته به ته مانده یا باقیمانده، تفاله ای، پسماند، (جمع) پاداش بازیگر (بابت هر تکرار نمایش یا فیلم و غیره)، (زمین شناسی) رجوع شود به: monadnock
• : تعریف: remaining behind as a residue; left over. • مشابه: remnant
اسم ( noun )مشتقات: residually (adv.)
• (1)تعریف: a substance or quantity that remains after a process has been completed.
• (2)تعریف: (usu. pl.) an additional payment made to a performer upon the repeated use of recorded material.
جمله های نمونه
1. Reluctant to lose residual temperature, forgetting the scar is still in pain.
[ترجمه گوگل]عدم تمایل به از دست دادن دمای باقیمانده، فراموش کردن جای زخم همچنان درد دارد [ترجمه ترگمان]بی علاقه به از دست دادن درجه حرارت باقی مانده، فراموش کردن جای زخم هنوز درد دارد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. I still felt some residual bitterness ten years after my divorce.
[ترجمه وحید] با گذشت ده سال از طلاقم، هنوز مقداری احساس ناراحتی دارم
|
[ترجمه گوگل]هنوز ده سال پس از طلاقم کمی تلخی باقی مانده را احساس می کردم [ترجمه ترگمان]هنوز ده سال از طلاق من باقی مونده بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. There are still a few residual problems with the computer program.
[ترجمه گوگل]هنوز چند مشکل باقی مانده در برنامه کامپیوتر وجود دارد [ترجمه ترگمان]هنوز چند مشکل باقی مانده در برنامه کامپیوتری وجود دارد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. This is because shareholders are residual claimants to the value of the firm.
[ترجمه گوگل]این به این دلیل است که سهامداران مدعی باقی مانده ارزش شرکت هستند [ترجمه ترگمان]این به این دلیل است که سهامداران مدعی ارزش شرکت هستند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. They told a jury Tuesday of these residual symptoms after assaults by Richard Allen Davis.
[ترجمه گوگل]آنها سه شنبه به هیئت منصفه از این علائم باقیمانده پس از حمله توسط ریچارد آلن دیویس گفتند [ترجمه ترگمان]آن ها سه شنبه بعد از حمله ریچارد آلن دیویس به هیات منصفه گفتند که این علائم باقیمانده را نشان می دهند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Residual scenes from dreadful other memories play like lice inside veins I hardly dare look on as mine.
[ترجمه گوگل]صحنههای باقیمانده از خاطرات وحشتناک دیگر مانند شپش در رگها بازی میکنند که من به سختی جرأت میکنم به آنها نگاه کنم [ترجمه ترگمان]صحنه های وحشتناک دیگری از خاطرات وحشتناک دیگر مثل شپش در رگ هایم جریان دارد و به سختی می توانم به آن نگاه کنم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. In plexuses with amyloid deposits, some residual ganglion cells showed degenerative changes.
[ترجمه گوگل]در شبکههای دارای رسوبات آمیلوئید، برخی از سلولهای گانگلیونی باقیمانده تغییرات دژنراتیو را نشان دادند [ترجمه ترگمان]در plexuses با رسوبات amyloid، برخی از سلول های ganglion باقی مانده، تغییرات فاسد کننده را نشان دادند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. At the end of the lease term, the residual value of the asset will belong to the lessee.
[ترجمه گوگل]در پایان مدت اجاره، ارزش باقیمانده دارایی متعلق به مستاجر خواهد بود [ترجمه ترگمان]در پایان دوره اجاره، مقدار باقیمانده دارایی به the تعلق خواهد داشت [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. In pregnancy and obesity, increased fasting and postprandial residual gall bladder volumes are associated with increased risk of gall stone formation.
[ترجمه گوگل]در بارداری و چاقی، افزایش حجم باقیمانده کیسه صفرا ناشتا و پس از غذا با افزایش خطر تشکیل سنگ صفرا مرتبط است [ترجمه ترگمان]در دوران بارداری و چاقی، افزایش روزه و کیسه صفرا باقیمانده همراه با افزایش خطر تشکیل سنگ صفرا همراه است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Considerable excess residual variation was found in the rate of sickness absence for short spells.
[ترجمه گوگل]تغییرات باقی مانده بیش از حد قابل توجهی در میزان غیبت بیماری برای طلسم های کوتاه یافت شد [ترجمه ترگمان]تنوع اضافی قابل توجهی در میزان غیبت بیماری برای طلسم های کوتاه یافت شد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. There is much residual truth in these popular conceptions and we shall find them useful, subject to some refinement.
[ترجمه گوگل]حقیقت باقیمانده زیادی در این تصورات رایج وجود دارد و ما آنها را مفید خواهیم یافت، مشروط به برخی اصلاحات [ترجمه ترگمان]در این مفاهیم رایج چیزهای بسیار باقی مانده وجود دارد و ما آن ها را برای برخی پالایش مفید خواهیم یافت [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. The residual plutonium is apparently being held in the form of highly radioactive waste.
[ترجمه گوگل]پلوتونیوم باقیمانده ظاهراً به شکل زباله های بسیار پرتوزا نگهداری می شود [ترجمه ترگمان]پلوتونیوم باقیمانده ظاهرا به شکل ضایعات رادیو اکتیو بالا نگه داشته می شود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. The residual stress so created enables the bond to release the grains at predetermined stress levels.
[ترجمه گوگل]تنش پسماند ایجاد شده پیوند را قادر می سازد تا دانه ها را در سطوح تنش از پیش تعیین شده آزاد کند [ترجمه ترگمان]فشار باقی مانده به صورت ایجاد شده اجازه می دهد تا پیوند با سطوح استرس از پیش تعیین شده آزاد شود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Left A fifth-order residual gravity map has been enhanced by the removal of the regional field to accentuate short wavelength anomalies.
[ترجمه گوگل]سمت چپ نقشه گرانش باقیمانده مرتبه پنجم با حذف میدان منطقه ای برای برجسته کردن ناهنجاری های طول موج کوتاه بهبود یافته است [ترجمه ترگمان]چپ یک نقشه گرانش باقیمانده به ترتیب با حذف میدان منطقه ای برای برجسته کردن ناهنجاری های طول موج کوتاه افزایش یافته است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. These fixed negative charges attract a layer of residual positively charged ions which are free to move within the water.
[ترجمه گوگل]این بارهای منفی ثابت لایه ای از یون های با بار مثبت باقیمانده را جذب می کنند که آزادانه در داخل آب حرکت می کنند [ترجمه ترگمان]این باره ای منفی ثابت یک لایه از یون های مثبت باقیمانده را به خود جذب می کنند که آزاد هستند تا درون آب حرکت کنند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
[شیمی] باقیمانده، ته مانده [عمران و معماری] باقیمانده - مانده - پسماند [مهندسی گاز] باقیمانده، رسوبی [زمین شناسی] بر جای مانده، پس مانده، ته نشین [نساجی] رسوب شده - رسوبی - رسوب دار [ریاضیات] بازمانده، باقیمانده، مانده، مانده ای، باقیمانده ای [پلیمر] باقی مانده، پسماند [آمار] مانده , باقیمانده
انگلیسی به انگلیسی
• remainder; something left over; royalties paid to a performer or director or a writer (for repeated use of a movie, play, radio or television commercial in which the performer appears); positive or negative numerical difference between 2 numbers of or relating to a remainder; of a resedue; leftover, remaining, left as a residue; remaining after the largest quantity or part has been subtracted or has gone residual is used to describe what remains of something when most of it has gone; a formal word.
پیشنهاد کاربران
پسماند ( صفت ، مانند عبارت Residual stress در مهندسی مکانیک که به معنای تنش پسماند می باشد، تنش پس ماند تنش باقی مانده در قطعه می باشد )
مهندسی کامپیوتر متمم
فرعی
( جمع ) پاداش بازیگر ( بابت هر تکرار نمایش یا فیلم و غیره ) 👈🏿 In January 2017, xHamster reported that Khalifa was the most searched - for adult actress of 2016. In 2018, three years after leaving the industry, she was still the second - highest ranked person on Pornhub. In August 2019, Khalifa stated that she made $12, 000 working in porn by making an estimated $1, 000 per scene – standard contractor compensation from production studios in the industry, according to Alec Helmy, president and publisher of adult entertainment industry news site XBIZ – and that she did not receive residuals from BangBros or from Pornhub and other free sites where BangBros uploaded the videos ... [مشاهده متن کامل]
عدم رفع
Residual stresse تنش پسماند یک اصطلاح مهندسی مواد و متالورژی
حقوق: ذکر نشده Residual powers: اختیارات ذکر نشده
مابه التفاوت
باقیه ای ( نوعی اسکیزوفرنی در روانشناسی )
به جا مانده
دامپزشکی و علوم دامی پسمانده، باقی مانده، بقایا
ماندگار
در روانشناسی دوره ی قبل از دوره فعال اسکیزوفرنی را *مرحله ی باقی مانده ( residual ) میگویند