🔸 معادل فارسی:
درمان بستری / درمان اقامتی / برنامه ی درمانی در مرکز تخصصی
________________________________________
🔸 تعریف ها:
1. ** ( درمانی – اعتیاد ) :**
نوعی برنامه ی درمانی ساختاریافته که فرد به صورت تمام وقت در یک مرکز تخصصی اقامت دارد تا تحت مراقبت پزشکی، روان درمانی، و توان بخشی قرار گیرد
... [مشاهده متن کامل]
مثال:
Residential treatment is recommended for people with severe substance use disorders.
درمان بستری برای افراد با اختلال مصرف شدید مواد توصیه می شه.
2. ** ( روان پزشکی – بالینی ) :**
مناسب برای شرایطی که فرد نیاز به نظارت مداوم، محیط کنترل شده، و فاصله از محرک های بیرونی دارد—مثل اختلالات روانی شدید یا بحران های رفتاری
مثال: She entered residential treatment after a psychiatric crisis.
بعد از بحران روانی وارد درمان بستری شد.
3. ** ( توان بخشی – اجتماعی ) :**
فرصتی برای بازسازی سبک زندگی، آموزش مهارت های مقابله، و ایجاد ساختار روزمره در محیطی امن و حمایتی
مثال: Residential care helped him rebuild his life step by step.
درمان اقامتی کمکش کرد زندگی ش رو قدم به قدم بازسازی کنه.
________________________________________
🔸 مترادف ها:
inpatient rehab – live - in treatment – therapeutic residence – residential care – full - time recovery program
________________________________________
🔸 ریشه شناسی:
این ترکیب از دهه ی ۱۹۶۰ در درمان اعتیاد و سلامت روان رایج شد، به ویژه برای کسانی که نیاز به مراقبت متمرکز و محیط کنترل شده دارند.
درمان بستری / درمان اقامتی / برنامه ی درمانی در مرکز تخصصی
________________________________________
🔸 تعریف ها:
1. ** ( درمانی – اعتیاد ) :**
نوعی برنامه ی درمانی ساختاریافته که فرد به صورت تمام وقت در یک مرکز تخصصی اقامت دارد تا تحت مراقبت پزشکی، روان درمانی، و توان بخشی قرار گیرد
... [مشاهده متن کامل]
مثال:
درمان بستری برای افراد با اختلال مصرف شدید مواد توصیه می شه.
2. ** ( روان پزشکی – بالینی ) :**
مناسب برای شرایطی که فرد نیاز به نظارت مداوم، محیط کنترل شده، و فاصله از محرک های بیرونی دارد—مثل اختلالات روانی شدید یا بحران های رفتاری
مثال: She entered residential treatment after a psychiatric crisis.
بعد از بحران روانی وارد درمان بستری شد.
3. ** ( توان بخشی – اجتماعی ) :**
فرصتی برای بازسازی سبک زندگی، آموزش مهارت های مقابله، و ایجاد ساختار روزمره در محیطی امن و حمایتی
مثال: Residential care helped him rebuild his life step by step.
درمان اقامتی کمکش کرد زندگی ش رو قدم به قدم بازسازی کنه.
________________________________________
🔸 مترادف ها:
________________________________________
🔸 ریشه شناسی:
این ترکیب از دهه ی ۱۹۶۰ در درمان اعتیاد و سلامت روان رایج شد، به ویژه برای کسانی که نیاز به مراقبت متمرکز و محیط کنترل شده دارند.
مراکز نگهداری و درمانی
کمپ ترک اعتیاد
درمان اقامتی: نوعی از درمان که مستلزم ساکن شدن آزمودنیها یا بیماران در یک محل است. این با بستری شدن فرق دارد.