resident agent

پیشنهاد کاربران

🔸 معادل فارسی:
نماینده ی مقیم / مأمور مقیم / نماینده ی قانونی مستقر
بسته به زمینه:
- در حقوق شرکت ها: نماینده ی قانونی ثبت شده در یک ایالت یا کشور
- در امنیت یا دیپلماسی: مأمور اطلاعاتی یا دیپلمات مستقر در کشور دیگر
...
[مشاهده متن کامل]

________________________________________
🔸 تعریف ها:
### 1. ** ( حقوقی – ثبت شرکت ) :**
فرد یا نهاد قانونی که به عنوان نماینده ی رسمی یک شرکت در یک ایالت یا کشور عمل می کند، معمولاً برای دریافت اسناد حقوقی، مالیاتی، یا قضایی
مثال: Every corporation must designate a resident agent to receive legal documents.
هر شرکت باید یک نماینده ی مقیم برای دریافت اسناد حقوقی معرفی کند.
### 2. ** ( امنیتی – اطلاعاتی ) :**
در زمینه ی اطلاعاتی یا دیپلماتیک، به مأموری گفته می شود که به طور دائمی در کشور هدف مستقر است و عملیات یا نظارت را هدایت می کند
مثال: The CIA’s resident agent coordinated local intelligence efforts.
مأمور مقیم سیا عملیات اطلاعاتی محلی را هماهنگ می کرد.
### 3. ** ( دیپلماتیک – نمایندگی ) :**
در برخی موارد، به دیپلماتی اطلاق می شود که به طور دائم در کشور میزبان مستقر است و امور نمایندگی را انجام می دهد
مثال: The embassy’s resident agent handled negotiations with local officials.
نماینده ی مقیم سفارت مذاکرات با مقامات محلی را انجام داد.
________________________________________
🔸 مترادف ها بسته به کاربرد:
- legal representative – registered agent – statutory agent ( در حقوق شرکت ها )
- intelligence officer – field agent – station chief ( در امنیتی/اطلاعاتی )
- diplomatic envoy – liaison officer ( در دیپلماسی )
________________________________________
🔸 نکته ی حقوقی و فرهنگی:
در آمریکا، شرکت ها موظف اند برای ثبت قانونی در هر ایالت، یک *resident agent* معرفی کنند تا در صورت شکایت یا ارسال اسناد رسمی، قابل دسترسی باشند.
در زمینه ی امنیتی، *resident agent* معمولاً نقش کلیدی در هدایت عملیات اطلاعاتی دارد و گاهی با عنوان *station chief* شناخته می شود.