resettlement

/riˈsetəlmənt//ˌriːˈsetlmənt/

استقرار مجدد، اسکان مجدد، جایگزینی دوباره، حل و فصل دوباره

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: combined form of settlement.

جمله های نمونه

1. Only refugees are eligible for resettlement abroad.
[ترجمه گوگل]فقط پناهندگان واجد شرایط اسکان مجدد در خارج از کشور هستند
[ترجمه ترگمان]تنها پناهندگان واجد شرایط اسکان مجدد در خارج هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. After such destruction many problems in resettlement often arise.
[ترجمه گوگل]پس از چنین تخریبی اغلب مشکلات زیادی در اسکان مجدد ایجاد می شود
[ترجمه ترگمان]بعد از این destruction بسیاری از مشکلات در اسکان مجدد رخ می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Reports are coming in of the forcible resettlement of villagers from the countryside into towns.
[ترجمه گوگل]گزارش ها از اسکان اجباری روستاییان از روستاها به شهرها می رسد
[ترجمه ترگمان]گزارش ها حاکی از اسکان اجباری روستاییان از روستاها به شهرها هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The resettlement programme for peasant families lags far behind its targets.
[ترجمه گوگل]برنامه اسکان مجدد خانواده های دهقانی از اهداف خود بسیار عقب است
[ترجمه ترگمان]برنامه اسکان مجدد خانواده های روستایی از اهداف خود بسیار عقب است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Their resettlement was to be assisted by a US$4000,000 aid package approved by the United States Congress.
[ترجمه گوگل]اسکان مجدد آنها قرار بود با یک بسته کمکی 4000000 دلاری که توسط کنگره ایالات متحده تصویب شده بود کمک شود
[ترجمه ترگمان]اسکان مجدد آن ها به مبلغ ۴۰۰۰ دلار آمریکا توسط کنگره ایالات متحده آمریکا تصویب شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Objective: emergency relief, long-term aid and resettlement of refugees.
[ترجمه گوگل]هدف: امداد اضطراری، کمک طولانی مدت و اسکان مجدد پناهندگان
[ترجمه ترگمان]هدف: امدادرسانی اضطراری، کمک های بلندمدت و اسکان مجدد پناهندگان
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The introduction of the Resettlement Transfer Scheme in 1948 was the beginning of post-war labour mobility policies.
[ترجمه گوگل]معرفی طرح انتقال اسکان مجدد در سال 1948 آغاز سیاست های تحرک نیروی کار پس از جنگ بود
[ترجمه ترگمان]معرفی طرح انتقال Resettlement در سال ۱۹۴۸ شروع سیاست های جابجایی نیروی کار پس از جنگ بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. But Mr Mugabe wants resettlement to be efficient, too, and is absorbing the Musengezi lesson.
[ترجمه گوگل]اما آقای موگابه می‌خواهد اسکان مجدد نیز کارآمد باشد و درس Musengezi را جذب می‌کند
[ترجمه ترگمان]اما آقای موگابه می خواهد که اسکان مجدد کارآمد باشد و درس Musengezi را جذب کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. There should be an official Government refugee resettlement programme.
[ترجمه گوگل]باید یک برنامه رسمی اسکان مجدد پناهندگان توسط دولت وجود داشته باشد
[ترجمه ترگمان]یک برنامه اسکان مجدد پناهندگان دولتی باید وجود داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The minister of agriculture and resettlement, Kumbirai Kangai, has been trying to reassure white farmers.
[ترجمه گوگل]وزیر کشاورزی و اسکان مجدد، کومبیرای کانگای، تلاش کرده است به کشاورزان سفیدپوست اطمینان دهد
[ترجمه ترگمان]وزیر کشاورزی و اسکان مجدد، Kumbirai Kangai، می کوشد تا به کشاورزان سفید اطمینان خاطر بدهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. A proposed programme of resettlement from the most overpopulated areas was shelved for fear of raising peasant expectations and unleashing dangerous mass migration.
[ترجمه گوگل]یک برنامه پیشنهادی برای اسکان مجدد از پرجمعیت ترین مناطق به دلیل ترس از افزایش توقعات دهقانان و ایجاد مهاجرت گسترده خطرناک کنار گذاشته شد
[ترجمه ترگمان]یک برنامه پیشنهادی برای اسکان مجدد از مناطق overpopulated به خاطر ترس از افزایش انتظارات کشاورزان و رها کردن مهاجرت انبوه خطرناک کنار گذاشته شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Resettlement outside the region should be considered only in the last resort.
[ترجمه گوگل]اسکان مجدد در خارج از منطقه فقط در آخرین راه حل باید در نظر گرفته شود
[ترجمه ترگمان]خارج از منطقه باید تنها در آخرین محل مورد توجه قرار گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. One is that a land resettlement programme already exists and that it is has been successful and well-administered in many respects.
[ترجمه گوگل]یکی این است که یک برنامه اسکان مجدد زمین در حال حاضر وجود دارد و از بسیاری جهات موفق و به خوبی اجرا شده است
[ترجمه ترگمان]یکی از آن ها این است که برنامه اسکان مجدد زمین وجود دارد و از بسیاری جهات موفق و به خوبی اداره می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. This was demonstrated in the resettlement of Vila Planetario, a squatter settlement of refuse collectors in the centre of the city.
[ترجمه گوگل]این امر در اسکان مجدد ویلا پلانتاریو، یک محل سکونت نشین متشکل از زباله جمع کن ها در مرکز شهر نشان داده شد
[ترجمه ترگمان]این امر در اسکان مجدد Vila Planetario، یک اقامتگاه غیرقانونی از ماموران جمع آوری زباله در مرکز شهر، نشان داده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• act of settling again, additional settlement
resettlement is the process of moving people to a different place to live, because they are no longer allowed to stay in the area where they live at the moment.

پیشنهاد کاربران

In the context of illegal drugs, "resettlement" refers to the process of relocating an individual who has been arrested or convicted for drug - related offenses, usually from a custodial setting ( such as prison or jail ) to a community - based setting, such as a rehabilitation program, halfway house, or supervised release program. This is often done to provide support and services to help the individual recover from addiction and reintegrate into society.
...
[مشاهده متن کامل]

در زمینه مواد مخدر ، "بازپروری" به فرآیند جابجایی فردی که به دلیل جرایم مرتبط با مواد مخدر دستگیر یا محکوم شده، معمولاً از یک محیط بازداشت ( مانند زندان یا بازداشتگاه ) به یک محیط جامعه محور اشاره دارد. به عنوان یک برنامه توانبخشی، خانه میان راهی، یا برنامه آزادی تحت نظارت.
این اغلب برای ارائه پشتیبانی و خدمات برای کمک به بهبودی فرد از اعتیاد و ادغام مجدد در جامعه انجام می شود.
مثال؛
The court ordered the defendant to undergo a period of resettlement after serving her sentence for drug possession.
The rehabilitation center offered a resettlement program for individuals released from prison to help them transition back into the community.
After completing her drug treatment program, Sarah was placed in a resettlement program where she received counseling and job training to help her stay sober.

اسکان مجدد
# the resettlement of refugees
# Only refugees are eligible for resettlement abroad
استقرار مجدد، اسکان مجدد
مهاجرت
کوچ

بپرس