reserve requirements

جمله های نمونه

1. Reserve requirements on banks will have to be standardized if some banks are not to suffer a competitive disadvantage.
[ترجمه گوگل]اگر برخی از بانک ها از ضرر رقابتی متحمل نشوند، الزامات ذخیره بانک ها باید استاندارد شود
[ترجمه ترگمان]اگر برخی از بانک ها از مزیت رقابتی رنج نمی برند، الزامات ذخیره در بانک ها باید استاندارد شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Last December the Federal Reserve adjusted its reserve requirements on time deposits to encourage banks to lend more.
[ترجمه گوگل]در دسامبر گذشته، فدرال رزرو الزامات ذخایر خود را برای سپرده های مدت دار تنظیم کرد تا بانک ها را به وام دادن بیشتر تشویق کند
[ترجمه ترگمان]دسامبر گذشته، بانک مرکزی فدرال نیاز ذخیره خود را بر ذخایر زمان برای تشویق بانک ها به قرض دادن بیشتر تنظیم کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The central bank's reserve requirements of its total deposits ratio is the deposit reserve ratio.
[ترجمه گوگل]ذخایر الزامی بانک مرکزی از نسبت کل سپرده های آن، نسبت ذخیره سپرده است
[ترجمه ترگمان]نیازهای ذخیره بانک مرکزی نسبت به کل ذخایر آن، نسبت ذخیره به حساب سپرده می باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The bank on Wednesday also trimmed reserve requirements for banks, freeing up more cash for lending.
[ترجمه گوگل]این بانک روز چهارشنبه همچنین الزامات ذخیره بانک ها را کاهش داد و پول نقد بیشتری را برای اعطای وام آزاد کرد
[ترجمه ترگمان]این بانک در روز چهارشنبه الزامات ذخیره برای بانک ها را افزایش داد و پول نقد بیشتری را برای وام دادن آزاد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. These could include increasing bank reserve requirements.
[ترجمه گوگل]اینها می تواند شامل افزایش الزامات ذخیره بانکی باشد
[ترجمه ترگمان]این می تواند شامل افزایش نیاز ذخیره بانک باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Compared with traditional reserve requirements, it is more simple and effective in implementing monetary policy for greater elasticity of monetary multiplicator.
[ترجمه گوگل]در مقایسه با الزامات ذخیره سنتی، در اجرای سیاست پولی برای کشش بیشتر ضریب پولی ساده تر و موثرتر است
[ترجمه ترگمان]در مقایسه با الزامات ذخیره سنتی، اجرای سیاست پولی برای قابلیت کشش بیشتر، ساده تر و موثرتر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. So all the jawboning, increased reserve requirements and official pressure over the last year didn't reduce lending activity by China's banks last month.
[ترجمه گوگل]بنابراین تمام فشارهای فک، افزایش الزامات ذخایر و فشار رسمی در سال گذشته باعث کاهش فعالیت وام دهی بانک های چین در ماه گذشته نشد
[ترجمه ترگمان]بنابر این، در طول سال گذشته، تمامی the، افزایش الزامات ذخیره و فشار رسمی در طول سال گذشته، فعالیت وام دهندگان را در ماه گذشته از سوی بانک های چین کاهش نداد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Beijing also lowered capital reserve requirements for its state-owned banks ordering them to dole out loans to "support growth. "
[ترجمه گوگل]پکن همچنین الزامات ذخیره سرمایه را برای بانک های دولتی خود کاهش داد و به آنها دستور داد تا برای "حمایت از رشد" وام بدهند
[ترجمه ترگمان]پکن همچنین الزامات ذخیره سرمایه برای بانک های دولتی خود را کاهش داد و به آن ها دستور داد وام های خود را برای \"حمایت از رشد\" توزیع کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. . . . raised benchmark lending rates and bank reserve requirements.
[ترجمه گوگل] نرخ های وام معیار و الزامات ذخیره بانکی را افزایش داد
[ترجمه ترگمان] میزان وام دهی خود را بالا برد و شرایط ذخیره بانک را افزایش داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The Fed then doubled reserve requirements in a series of steps.
[ترجمه گوگل]سپس فدرال رزرو در یک سری مراحل ذخایر مورد نیاز را دو برابر کرد
[ترجمه ترگمان]سپس بانک مرکزی فدرال رزرو کردن الزامات ذخیره را در یک سری از مراحل دوبرابر کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Further increases to bank reserve requirements make sense in order to constrain the growth of credit.
[ترجمه گوگل]افزایش بیشتر الزامات ذخیره بانکی به منظور محدود کردن رشد اعتبار منطقی است
[ترجمه ترگمان]افزایش بیشتر الزامات ذخیره بانکی به منظور محدود کردن رشد اعتبار، منطقی به نظر می رسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. There are no legal reserve requirements.
[ترجمه گوگل]هیچ الزام ذخیره قانونی وجود ندارد
[ترجمه ترگمان]هیچ گونه الزامات ذخیره قانونی وجود ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Both are equally acceptable in satisfaction of reserve requirements.
[ترجمه گوگل]هر دو به یک اندازه در ارضای الزامات ذخیره قابل قبول هستند
[ترجمه ترگمان]هر دو به همان اندازه در ارضای نیازهای ذخیره قابل قبول هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Portfolio controls consist of special deposits, supplementary special deposits, reserve requirements, directives, and moral suasion.
[ترجمه گوگل]کنترل پرتفوی شامل سپرده‌های ویژه، سپرده‌های ویژه تکمیلی، الزامات ذخیره، دستورالعمل‌ها و ترغیب اخلاقی است
[ترجمه ترگمان]کنترل های پورتفولیو شامل سپرده ویژه، سپرده ویژه مکمل، الزامات ذخیره، دستورها و اصول اخلاقی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Interest rates on offshore deposits exceed those on comparable domestic deposits because offshore deposits are not subject to reserve requirements.
[ترجمه گوگل]نرخ بهره سپرده‌های خارج از کشور از نرخ‌های سپرده‌های مشابه داخلی بیشتر است، زیرا سپرده‌های فراساحلی مشمول الزامات ذخیره نیستند
[ترجمه ترگمان]نرخ های بهره بر روی سپرده های ساحلی از آن هایی که قابل مقایسه با ذخایر داخلی هستند، فراتر می رود، چرا که ذخایر ساحلی مشمول شرایط ذخیره نمی شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• instruction about the amount of reserves a bank must maintain

پیشنهاد کاربران

ذخایر قانونی
ذخایر اجباری
ذخایر الزامی
نیازهای اندوخته ، ذخائر مورد نیاز

بپرس