reserve price


اخرین بها، بهای قطعی

جمله های نمونه

1. The agreement of a mutually acceptable reserve price is key.
[ترجمه گوگل]توافق با قیمت ذخیره قابل قبول دو طرف کلیدی است
[ترجمه ترگمان]توافق یک قیمت ذخیره قابل پذیرش متقابل کلید است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. In 197it failed to reach reserve price when it came under the hammer at auction.
[ترجمه گوگل]در سال 197 هنگامی که در حراج زیر چکش قرار گرفت، نتوانست به قیمت ذخیره برسد
[ترجمه ترگمان]در ۱۹۷ سال، هنگامی که چکش در حراج به دست آمد نتوانستند به قیمت ذخیره برسند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He has put a reserve price on his house.
[ترجمه گوگل]برای خانه اش قیمت ذخیره گذاشته است
[ترجمه ترگمان]او قیمت ذخیره را در خانه اش قرار داده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. This item will not be sold if the Reserve price is not met.
[ترجمه گوگل]در صورت عدم رعایت قیمت رزرو این کالا فروخته نخواهد شد
[ترجمه ترگمان]اگر قیمت ذخیره برآورده نشود این مورد فروخته نخواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The setting optimal reserve price in auctions mechanism that maximizes the auctioneer' s expected revenue is discussed based on the Benchmark Model.
[ترجمه گوگل]تعیین قیمت ذخیره بهینه در مکانیسم حراج که درآمد مورد انتظار حراج‌گزار را به حداکثر می‌رساند بر اساس مدل معیار مورد بحث قرار می‌گیرد
[ترجمه ترگمان]تعیین قیمت ذخیره بهینه در مکانیسم مزایده ها که درآمد قابل انتظار را حداکثر می کند براساس مدل معیار مورد بحث قرار می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The sale will be made to the highest bidder subject to a reserve price being attained.
[ترجمه گوگل]فروش به بالاترین قیمت پیشنهادی با توجه به قیمت رزرو انجام می شود
[ترجمه ترگمان]این فروش برای پیشنهاد قیمت ذخیره به بالاترین پیشنهاد دهنده تبدیل خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. A fair number of final bids which came in under the reserve price were later accepted.
[ترجمه گوگل]تعداد نسبتاً زیادی از پیشنهادهای نهایی که زیر قیمت ذخیره شده بودند بعداً پذیرفته شدند
[ترجمه ترگمان]تعدادی از پیشنهادها نهایی که تحت قیمت ذخیره وارد شدند بعدا پذیرفته شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The Roman Research Trust says the publicity from the case helped to sell the manor for more than the reserve price.
[ترجمه گوگل]موسسه تحقیقاتی رومی می‌گوید تبلیغات این پرونده به فروش خانه به قیمتی بیش از قیمت ذخیره کمک کرد
[ترجمه ترگمان]بنیاد تحقیقات روم می گوید که تبلیغات این پرونده به فروش ملک برای بیش از قیمت ذخیره کمک کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Property developers will only need to bid 80 per cent of the government's reserve price to trigger the auction of a site on the application list.
[ترجمه گوگل]توسعه دهندگان املاک فقط باید 80 درصد از قیمت ذخیره دولتی را پیشنهاد دهند تا حراج سایتی را در لیست برنامه ها راه اندازی کنند
[ترجمه ترگمان]توسعه دهندگان املاک تنها باید ۸۰ درصد از قیمت ذخیره دولت را به مزایده بگذارند تا به مزایده یک سایت در فهرست برنامه بپردازند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The secret of a successful outcome depends partly on setting the right reserve price.
[ترجمه گوگل]راز یک نتیجه موفق تا حدی به تعیین قیمت ذخیره مناسب بستگی دارد
[ترجمه ترگمان]راز یک نتیجه موفق تا حدودی به تنظیم قیمت ذخیره صحیح بستگی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. But the sale fell through Thursday night after the final bid reserve price.
[ترجمه گوگل]اما فروش تا پنجشنبه شب پس از قیمت رزرو نهایی پیشنهاد کاهش یافت
[ترجمه ترگمان]اما این فروش پنج شنبه شب بعد از آخرین قیمت ذخیره پیشنهاد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

پیشنهاد کاربران

در علوم اقتصادی:
bottom price یا last price یا reserve price به معنای "آخرین بها"
حد قیمت قابل قبول.
حداقل قیمتی که میتوان کالا یا خدمتی را فروخت.
حداکثر قیمتی که میتوان کالا یا خدمتی را خرید.

بپرس