resect

/rɪˈsekt//riːˈsekt/

معنی: بریدن، تراشیدن، اره کردن
معانی دیگر: (جراحی) بخشی از اندام یا استخوان را برداشتن، بخش بری کردن، بخش برداری کردن

بررسی کلمه

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: resects, resecting, resected
مشتقات: resectable (adj.)
• : تعریف: to surgically remove (an organ, bone, or the like).

جمله های نمونه

1. Histological examination of the resected colon confirmed Crohn's colitis with patchy full thickness inflammation and multiple granulomata.
[ترجمه گوگل]بررسی بافت شناسی کولون برداشته شده کولیت کرون را با التهاب ضخامت کامل تکه تکه و گرانولوماتای ​​متعدد تایید کرد
[ترجمه ترگمان]بررسی Histological کلون resected colitis s را با تورم ضخامت تک و چند granulomata چندگانه تایید کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. One patient recurred . Conclusion Reformed surgery can resect the uterus, dissect the pelvic lymph node thoroughly, and reduce various complications.
[ترجمه گوگل]یک بیمار عود کرد نتیجه گیری جراحی اصلاح شده می تواند رحم را برداشته، غدد لنفاوی لگنی را به طور کامل تشریح کند و عوارض مختلف را کاهش دهد
[ترجمه ترگمان]یک بیمار به یاد آورد نتیجه گیری جراحی اصلاح شده می تواند رحم را دفع کرده، لگن lymph را به طور کامل تشریح کند و عوارض مختلف را کاهش دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. CONCLUSION: Neoadjuvant chemotherapy plus combined radical surgery can resect the primary tumors and metastatic lymph nodes maximally .
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری: شیمی درمانی نئوادجوانت به همراه جراحی رادیکال ترکیبی می تواند تومورهای اولیه و غدد لنفاوی متاستاتیک را حداکثر برش دهد
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری: شیمی درمانی ترکیبی به اضافه یک جراحی رادیکال ترکیبی می تواند تومورهای اولیه و metastatic غدد لنفاوی را به حداکثر برساند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The tuberculosis of completely obstructing bronchi was to resect the lung Involved.
[ترجمه گوگل]سل برونش های کاملاً انسدادی برای برداشتن ریه درگیر بود
[ترجمه ترگمان]سل که به طور کامل مسدود شده بود این بود که مبتلا به سرطان ریه شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Objective To explore the advantage of cerebello-medullary to resect the neoplasm in the fourth ventricle region and to discuss the microsurgical skills.
[ترجمه گوگل]هدف: بررسی مزیت مخچه-مدولاری برای برداشتن نئوپلاسم در ناحیه بطن چهارم و بحث در مورد مهارت‌های جراحی میکروسکوپی
[ترجمه ترگمان]هدف بررسی مزیت of - medullary برای resect کردن neoplasm در ناحیه بطن چهارم و بحث در مورد مهارت های microsurgical
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Objective To resect the tumor in trigone and bladder neck and remain micturation function.
[ترجمه گوگل]هدف: برداشتن تومور در تریگون و گردن مثانه و باقی ماندن عملکرد میکچراسیون
[ترجمه ترگمان]هدف To تومور در trigone و گردن مثانه و function باقی می ماند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Objective To resect colorectal flat sessile polyps by endoscopic polypectomy safely and effectively.
[ترجمه گوگل]هدف: برداشتن پولیپ‌های بی‌پایه صاف کولورکتال با پولیپکتومی آندوسکوپی به طور ایمن و مؤثر
[ترجمه ترگمان]هدف برای resect sessile flat flat colorectal توسط endoscopic polypectomy ایمن و موثر
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Conclusions:It can prevent anastomotic leakage effectively and resect esophagus widely and conform to the physiological demands.
[ترجمه گوگل]نتیجه‌گیری: می‌تواند به طور موثر از نشت آناستوموز جلوگیری کند و مری را به‌طور گسترده برداشته و مطابق با نیازهای فیزیولوژیکی باشد
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری: این می تواند از نشت anastomotic به طور موثر و مری resect به طور گسترده و مطابق با نیازهای فیزیولوژیکی اش جلوگیری کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. If you're on time, you can resect the tumor (depending on the site) without even needing to remove the pancreas or any other organ.
[ترجمه گوگل]اگر به موقع رسیدید، می توانید تومور را (بسته به محل مورد نظر) بدون نیاز به برداشتن لوزالمعده یا هر عضو دیگری بردارید
[ترجمه ترگمان]اگر وقت دارید، می توانید تومور را (بسته به محل)بدون نیاز به حذف لوزالمعده و یا هر اندام دیگر باز کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Objective To study an effective method to resect the lesion located in motor area with stereotactic minimally invasive operation.
[ترجمه گوگل]هدف مطالعه روشی موثر برای برداشتن ضایعه واقع در ناحیه حرکتی با عمل کم تهاجمی استریوتاکتیک
[ترجمه ترگمان]هدف مطالعه یک روش موثر برای ایجاد ضایعه در ناحیه موتور با کم ترین میزان تهاجمی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Smple fenestration was adopted to resect the ligamenta flava to treat retro - Lumbar spinal stenosis for 36 cases.
[ترجمه گوگل]فنستراسیون Smple برای برداشتن رباط فلوا برای درمان تنگی نخاعی رترو - کمری برای 36 مورد استفاده شد
[ترجمه ترگمان]Smple fenestration برای resect the ligamenta برای درمان stenosis Lumbar - برای ۳۶ مورد اتخاذ شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Objective To discuss the application of functional resect in patients with superficial multiform adenoma of parotid glands.
[ترجمه گوگل]هدف: بحث درباره کاربرد رزکت فانکشنال در بیماران مبتلا به آدنوم چندشکل سطحی غدد پاروتید
[ترجمه ترگمان]هدف بحث در مورد کاربرد of کارکردی در بیماران با multiform سطحی از غدد parotid
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Conclusion It was effective to resuture the lower eyelid retractor to tarsal plate and resect the measurable lower eyelid skin to correct senile entropion and had a low recurrence rate.
[ترجمه گوگل]نتیجه‌گیری برای اصلاح انتروپیون پیری، بازگرداننده پلک پایین به صفحه تارسال و برداشتن پوست قابل اندازه‌گیری پلک پایین برای اصلاح آنتروپیون پیر مؤثر بود و میزان عود پایینی داشت
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری موثر بود که پلک پایینی پلک پایینی را به بشقاب tarsal resuture و پوست پلک پایینی قابل اندازه گیری را برای اصلاح سیستم عصبی پیر و پیری کاهش داد و نرخ recurrence پایینی داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Finish is meeting myopia returned later after operation of resect crystalline lens?
[ترجمه گوگل]پایان آیا ملاقات نزدیک بینی بعداً پس از عمل عدسی کریستالی رزکت برمی گردد؟
[ترجمه ترگمان]پس از عملیات لنز بلورین resect، myopia یک meeting برگشت است؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

بریدن (فعل)
chop, truncate, dock, cut off, cut, intercept, carve, rift, slice, flick, amputate, sliver, cut back, haggle, knife, shred, gash, engrave, whittle, incise, shear, mangle, raze, hack, exsect, hew, lancinate, resect, scarp, sever, skive, stump, sunder

تراشیدن (فعل)
erase, carve, scrape, face, grain, trim, expunge, pare, grave, shave, whittle, excoriate, exfoliate, raze, rase, resect

اره کردن (فعل)
resect, ripsaw

انگلیسی به انگلیسی

• surgically remove a bodily organ or tissue, excise

پیشنهاد کاربران

بپرس