rerun

/ˈriːˈrən//ˈriːrʌn/

معنی: نمایش مجدد فیلم، عمل دوباره دویدن، بار رانش، باز راندن
معانی دیگر: دوباره دویدن (رجوع شود به: run)

بررسی کلمه

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: reruns, rerunning, reran, rerun
• : تعریف: to run again or show once more.
مشابه: repeat

- They reran the race that had been cut short by rain.
[ترجمه گوگل] آنها مسابقه ای را که با باران کوتاه شده بود دوباره دویدند
[ترجمه ترگمان] ان ها نژادی بودند که با باران کوتاه شده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- This television special will be rerun next week.
[ترجمه گوگل] این ویژه تلویزیونی هفته آینده بازپخش می شود
[ترجمه ترگمان] این برنامه ویژه تلویزیونی هفته آینده تکرار خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
اسم ( noun )
(1) تعریف: a film or television program that is rebroadcast.

(2) تعریف: the act of running or showing again.
مشابه: repeat

جمله های نمونه

1. The James Bond films are always being rerun on television.
[ترجمه گوگل]فیلم های جیمز باند همیشه در تلویزیون تکرار می شوند
[ترجمه ترگمان]فیلم جیمز باند همواره در تلویزیون پخش می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. We mustn't rerun the tragedy of last year.
[ترجمه گوگل]ما نباید تراژدی سال گذشته را تکرار کنیم
[ترجمه ترگمان]ما نباید این تراژدی سال پیش رو دوباره اجرا کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. We don't want a rerun of Monday's fiasco.
[ترجمه گوگل]ما نمی خواهیم شکست روز دوشنبه تکرار شود
[ترجمه ترگمان]ما از شکست دوشنبه آینده خبری نداریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The government wants to avoid a rerun of last year's crisis.
[ترجمه گوگل]دولت می خواهد از تکرار بحران سال گذشته جلوگیری کند
[ترجمه ترگمان]دولت می خواهد از تکرار بحران سال گذشته اجتناب کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. We wanted to avoid a rerun of last year's disastrous trip.
[ترجمه گوگل]ما می خواستیم از تکرار سفر فاجعه بار سال گذشته جلوگیری کنیم
[ترجمه ترگمان]ما می خواستیم از برگزاری مجدد سفر فاجعه بار سال گذشته اجتناب کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The Muslim RDR is demanding a rerun of last week's presidential poll.
[ترجمه گوگل]حزب مسلمانان RDR خواستار برگزاری مجدد انتخابات ریاست جمهوری هفته گذشته است
[ترجمه ترگمان]حزب مسلم لیگ پاکستان خواستار برگزاری مجدد رای گیری ریاست جمهوری هفته گذشته شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Officials have ordered a rerun of the last race.
[ترجمه گوگل]مقامات دستور داده اند که آخرین مسابقه تکرار شود
[ترجمه ترگمان]مقامات دستور برگزاری مجدد آخرین مسابقه را داده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. We can rerun them whenever we want to.
[ترجمه گوگل]هر زمان که بخواهیم می توانیم آنها را دوباره اجرا کنیم
[ترجمه ترگمان] هروقت خواستیم میتونیم دوباره اجراش کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Why not rerun the whole shooting match in every state that was too close to call?
[ترجمه گوگل]چرا کل مسابقه تیراندازی را در هر ایالتی که برای فراخوانی نزدیک بود، تکرار نکنید؟
[ترجمه ترگمان]چرا برنامه تیراندازی را در هر ایالتی که بیش از حد به آن نزدیک بود تکرار نکنیم؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The Constitutional Court ordered the Melilla rerun on the grounds of irregularities in the original voting.
[ترجمه گوگل]دادگاه قانون اساسی به دلیل بی نظمی در رای گیری اولیه، حکم به برگزاری مجدد ملیلا داد
[ترجمه ترگمان]دادگاه قانون اساسی به Melilla دستور داد که به دلایل بی نظمی هایی در رای گیری اصلی ادامه دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. I could change stadium and team names and rerun stadium columns.
[ترجمه گوگل]می توانستم نام استادیوم و تیم را تغییر دهم و ستون های استادیوم را دوباره اجرا کنم
[ترجمه ترگمان]من می توانستم استادیوم و اسامی بازیکنان را تغییر دهم و ستون های استادیوم را مجددا اجرا کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The next step might be to rerun the batch of tests with a fresh aliquot of control serum.
[ترجمه گوگل]گام بعدی ممکن است اجرای مجدد دسته آزمایشات با مقدار کمی سرم کنترل باشد
[ترجمه ترگمان]قدم بعدی ممکن است برای انجام دادن بار آزمایش با یک سری آزمایش تازه از سرم، انجام شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. It was like a rerun of the reel in which my father was edited out.
[ترجمه گوگل]این شبیه به تکرار حلقه‌ای بود که پدرم در آن ویرایش شده بود
[ترجمه ترگمان]مثل بار rerun بود که پدرم تدوین کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Subsets of these can be rerun as necessary.
[ترجمه گوگل]در صورت لزوم می‌توان زیر مجموعه‌های این موارد را دوباره اجرا کرد
[ترجمه ترگمان]استفاده مجدد از این ها می تواند به همان اندازه لازم تکرار شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

نمایش مجدد فیلم (اسم)
rerun

عمل دوباره دویدن (اسم)
rerun

بار رانش (اسم)
rerun

باز راندن (فعل)
rerun

تخصصی

[کامپیوتر] اجرای مجدد
[برق و الکترونیک] تکرار کردن

انگلیسی به انگلیسی

• reshowing of a program or film; program or film that is reshown
run again; reshow a film, rebroadcast a program
if an election is re-run, it is held again, for example because the correct procedures were not followed or because no candidate obtained an overall majority. verb here but can also be used as a count noun. e.g. the election is a re-run of the one held last december. in most constituencies, there'll have to be re-runs in two weeks time.
if a process or event is re-run, it is done or held again. verb here but can also be used as a count noun. e.g. budd earned ?90,000 for a re-run with decker, where she was again left trailing.
if you say that something is a re-run of a particular event or experience, you mean that what is done or what happens now is very similar to what was done or what happened in the past.
if a theatre company or cinema re-runs a play or a film, it shows or puts it on again.
a re-run is a film, play, or programme, that is broadcast or put on again.

پیشنهاد کاربران

فیلم و سریال تکراری
اجرای دوباره کار یا پروژه
دوباره کاری
مثال؛
a TV network might announce, “Due to popular demand, we will be airing a rerun of last week’s episode. ”
In a conversation about nostalgia, someone might say, “I used to watch reruns of my favorite show every day after school. ”
...
[مشاهده متن کامل]

A person might ask, “Are they going to rerun that movie in theaters? I missed it the first time. ”

بازپخش
نمایش مجدد ( فیلم و غیره )
You can watch reruns of the show on the Internet
1 - بازپخش ( برنامه رادیویی و تلویزیونی )
2 - تکرار
3 - بازپخش کردن ( برنامه رادیویی و تلویزیونی ) ( فعل )
دوباره انجام دادن

بپرس