reroute

/riˈruːt//riˈruːt/

از راه یا جاده ی دیگر فرستادن، تغییر مسیر دادن

بررسی کلمه

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: reroutes, rerouting, rerouted
• : تعریف: to send by another or different road or way.

- Because of road work the traffic was rerouted.
[ترجمه گوگل] به دلیل کار جاده ای، ترافیک تغییر مسیر داد
[ترجمه ترگمان] به دلیل کار جاده ای، ترافیک rerouted بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. No. 103 trolleybus was rerouted due to the renovation of Chang'an Street.
[ترجمه گوگل]ترولیبوس شماره 103 به دلیل نوسازی خیابان چانگان تغییر مسیر داد
[ترجمه ترگمان]شماره ۱۰۳ trolleybus به دلیل نوسازی خیابان چانگ، rerouted بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The heavy traffic was re-routed past my front door.
[ترجمه گوگل]ترافیک سنگین دوباره از جلوی درب من عبور کرد
[ترجمه ترگمان]ترافیک سنگین از در جلویی من رد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. My flight was re-routed via Athens.
[ترجمه گوگل]پرواز من از طریق آتن تغییر مسیر داد
[ترجمه ترگمان]پرواز من از طریق آتن از بین رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The plan entails rerouting traffic through a tunnel to create a vast pedestrian area around Al-Azhar.
[ترجمه گوگل]این طرح مستلزم تغییر مسیر ترافیک از طریق یک تونل برای ایجاد یک منطقه عابران پیاده گسترده در اطراف الازهر است
[ترجمه ترگمان]این طرح شامل ترافیک rerouting از طریق یک تونل برای ایجاد یک منطقه عابر پیاده در اطراف الازهر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. A large proportion of the defence budget has been re-routed to education.
[ترجمه گوگل]بخش بزرگی از بودجه دفاعی به آموزش و پرورش اختصاص یافته است
[ترجمه ترگمان]بخش بزرگی از بودجه دفاعی به آموزش مجدد تبدیل شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The flight was re-routed through Singapore.
[ترجمه گوگل]این پرواز از طریق سنگاپور تغییر مسیر داد
[ترجمه ترگمان]این پرواز از طریق سنگاپور دوباره اجرا شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. They rerouted the planes at La Guardia airport.
[ترجمه گوگل]آنها مسیر هواپیماها را در فرودگاه لاگاردیا تغییر دادند
[ترجمه ترگمان]ان ها هواپیما را در فرودگاه لاگاردیا به پرواز درآوردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Her flight will be rerouted via Tokyo.
[ترجمه گوگل]پرواز او از طریق توکیو تغییر مسیر خواهد داد
[ترجمه ترگمان]پرواز او از توکیو خارج خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Doctors had to perform a colostomy, rerouting the undamaged intestinal tract to a substitute opening in her lower abdomen.
[ترجمه گوگل]پزشکان مجبور شدند کولوستومی انجام دهند و مسیر روده آسیب دیده را به یک سوراخ جایگزین در زیر شکم او تغییر دهند
[ترجمه ترگمان]پزشکان مجبور بودند تا یک colostomy را اجرا کنند، که مجرای روده که آسیب ندیده بود را به جای باز شدن در شکم lower باز کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. By changing this address to that of the new driver all the data is re-routed through the interface.
[ترجمه گوگل]با تغییر این آدرس به آدرس درایور جدید، تمام داده ها از طریق رابط مسیریابی می شوند
[ترجمه ترگمان]با تغییر این آدرس به راننده جدید تمام داده ها مجددا از طریق رابط وارد می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. This re-routing was achieved very easily by disconnecting the flexible pipe from one pump and connecting it to the other.
[ترجمه گوگل]این مسیریابی مجدد با جدا کردن لوله انعطاف پذیر از یک پمپ و اتصال آن به پمپ دیگر بسیار آسان به دست آمد
[ترجمه ترگمان]این مسیر یابی به راحتی با قطع کردن لوله انعطاف پذیر از یک پمپ و اتصال آن به طرف دیگر بدست آمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The rerouted nature trail offers three new vistas from about 150 feet above river level.
[ترجمه گوگل]مسیر طبیعی تغییر مسیر داده شده، سه منظره جدید را از حدود 150 فوت بالاتر از سطح رودخانه ارائه می دهد
[ترجمه ترگمان]مسیر طبیعت rerouted، سه چشم انداز جدید را از حدود ۱۵۰ فوت بالاتر از سطح رودخانه ارایه می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. In total some 200 metres of 3000 volt and 000 volt power lines were re-routed along the southern boundary of the bypass.
[ترجمه گوگل]در مجموع حدود 200 متر از خطوط برق 3000 ولت و 000 ولت در امتداد مرز جنوبی کنارگذر تغییر مسیر داده شد
[ترجمه ترگمان]در مجموع حدود ۲۰۰ متر از ۳۰۰۰ خط نیروی برق در امتداد مرز جنوبی گذرگاه منحرف شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. This is the point where the re-routed A. 890 comes in to resume its original course.
[ترجمه گوگل]این نقطه ای است که A 890 مسیریابی مجدد وارد می شود تا مسیر اصلی خود را از سر بگیرد
[ترجمه ترگمان]این نقطه ای است که در آن A - A قرار می گیرد ۸۹۰ ادبیات اصلی خود را ازسر گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• redirect along another path, send by a different path
if something such as traffic is re-routed, it is directed along different roads, for example because a road is blocked.

پیشنهاد کاربران

Rerouted figure یعنی شکل کج ومعوج ( کج وکوله )
reroute ( حمل‏ونقل درون شهری - جاده ای )
واژه مصوب: تغییر مسیر
تعریف: عوض کردن مسیر برخلاف برنامه که معمولاً با پیش بینی قبلی و برای اجتناب از مسیری خاص در مقطعی معین صورت می گیرد
منحرف کردن مسیر

بپرس