requested


معنی: خواسته

جمله های نمونه

1. he requested that he be allowed to speak
خواهش کرد که به او اجازه بدهند حرف بزند.

2. i requested another cup of tea and she said, "the two you had were more than enough for you!"
درخواست یک چای دیگرکردم و گفت: ((همان دو تا که خوردی زیادت است !))

3. she requested an extension of her visa
درخواست کرد که ویزای او را تمدید کنند.

4. she requested that her marriage be annulled on account of being a minor
او درخواست کرد که به خاطر صغیر بودن،ازدواجش باطل شود.

5. she requested to be transfered to kashan
تقاضا کرد که به کاشان منتقل شود.

6. i was requested to dinner
به شام دعوت شده بودم.

7. the workers requested that a ceiling be set on the price increases
کارگران درخواست کردند که برای بالا رفتن قیمت ها حدی تعیین شود.

8. the workers requested the dismissal of the new manager
کارگران خواهان برکناری مدیر جدید شدند.

9. they have requested a salary raise
آنان درخواست اضافه حقوق کرده اند.

10. the letter of recommendation i have been requested to write
توصیه نامه ای که از من درخواست شده است بنویسم

مترادف ها

خواسته (صفت)
asked, demanded, requested, wanted, required, desired, begged, wished

پیشنهاد کاربران

خواهش - تقاضاکردن - درخواست کردن - خواسته
درخواستی ( صفت )
Ex. Sorry, we don't have your requested book
متأسفیم، ما کتاب درخواستی شما را نداریم.
درخواست شده
( ریاضیات ) مطلوب
درخواست دادن
درخواست شده
طلب شده

بپرس