1. the repugnance between his religious views and his poetry
ناهمخوانی عقاید مذهبی او با اشعارش
2. that violent and immoral movie filled us with repugnance
آن فیلم پرخشونت و غیراخلاقی ما را مملو از انزجار کرد.
3. She felt a deep sense of shame and repugnance.
4. I cannot overcome my repugnance to eating snails.
[ترجمه گوگل]من نمی توانم بر انزجار خود از خوردن حلزون غلبه کنم
[ترجمه ترگمان]من نمی تونم تنفر از خوردن حلزون رو از دست بدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. She was trying to overcome her physical repugnance for him.
[ترجمه گوگل]او سعی می کرد بر تنفر جسمانی خود برای او غلبه کند
[ترجمه ترگمان]سعی می کرد بر تنفر فیزیکی او غلبه کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. The thought of eating meat fills me with repugnance.
[ترجمه گوگل]فکر خوردن گوشت من را پر از نفرت می کند
[ترجمه ترگمان]فکر خوردن گوشت مرا با نفرت پر می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. She has a deep repugnance to the idea of accepting charity.
[ترجمه گوگل]او از ایده پذیرش خیریه انزجار عمیقی دارد
[ترجمه ترگمان]او نفرت عمیقی نسبت به قبول موسسه خیریه دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. The Government's repugnance for that organisation and everything it stands for has been made absolutely clear on repeated occasions.
[ترجمه گوگل]انزجار دولت از آن سازمان و هر چیزی که آن را مطرح می کند، بارها و بارها کاملاً روشن شده است
[ترجمه ترگمان]تنفر دولت از این سازمان و هر چیزی که به آن بستگی دارد در موارد مکرر کاملا مشخص شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. She turned away in repugnance.
10. The old lady's face creased into furrows of repugnance, and she made no further reply.
[ترجمه گوگل]صورت پیرزن در شیارهای نفرت چروک شد و دیگر پاسخی نداد
[ترجمه ترگمان]صورت خانم پیر از تنفر چین افتاد و دیگر پاسخی نداد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Yeobright overcame his repugnance, for Susan had at least borne his mother no illwill.
[ترجمه گوگل]یئوبرایت بر تنفر خود غلبه کرد، زیرا سوزان حداقل هیچ بدخواهی برای مادرش نداشت
[ترجمه ترگمان]Yeobright بر نفرت او چیره شد، زیرا سوزان حداقل مادرش را از دست نداده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. All of that is of the utmost repugnance.
[ترجمه گوگل]همه اینها در نهایت نفرت انگیز است
[ترجمه ترگمان]تمام این ها از نفرت و نفرت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. She had a repugnance to the person with whom she spoke.
[ترجمه گوگل]او نسبت به فردی که با او صحبت می کرد نفرت داشت
[ترجمه ترگمان]نسبت به کسی که با او حرف می زد نفرت داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Tears of anger and repugnance began to hang from my eyes.
[ترجمه گوگل]اشک خشم و نفرت از چشمانم آویزان شد
[ترجمه ترگمان]اشک خشم و نفرت از چشمانم جاری شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. She turned away from him in repugnance.