repudiation

/rəˌpjuːdiˈeɪʃn̩//rɪˌpjuːdɪˈeɪʃn̩/

معنی: انکار، ردی
معانی دیگر: انکار، ردی

جمله های نمونه

1. They were surprised by his sudden repudiation of all his former beliefs.
[ترجمه گوگل]آنها از انکار ناگهانی او از تمام اعتقادات قبلی خود شگفت زده شدند
[ترجمه ترگمان]آن ها از انکار ناگهانی عقاید پیشین او متعجب شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Repudiation of a claim under this clause can cause serious problems.
[ترجمه گوگل]انکار یک ادعا تحت این بند می تواند مشکلات جدی ایجاد کند
[ترجمه ترگمان]انکار ادعای زیر این بند می تواند موجب مشکلات جدی شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. It could have been Hope's unknowing repudiation of the popular notion of black people which fired my imagination.
[ترجمه گوگل]این می‌توانست انکار نادانه هوپ از تصور رایج سیاه‌پوستان باشد که تخیل من را برانگیخت
[ترجمه ترگمان]این می توانست انکار بی خبر مردم سیاه باشد که نیروی تخیلم را به کار انداخته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Photographs are also of great benefit when a repudiation of liability is being discussed with third party solicitors.
[ترجمه گوگل]هنگامی که رد مسئولیت با وکلای شخص ثالث مورد بحث قرار می گیرد، عکس ها نیز سود زیادی دارند
[ترجمه ترگمان]این عکس ها همچنین از فواید زیادی برخوردار هستند که انکار مسئولیت با مشاوران حقوقی ثالث مورد بحث و بررسی قرار می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. It felt like a repudiation of their most deeply held ideals.
[ترجمه گوگل]احساس می‌شد که عمیق‌ترین آرمان‌هایشان را انکار می‌کردند
[ترجمه ترگمان]این احساس به منزله انکار of ideals آن ها بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Drug company spokesmen called this a repudiation of the critics, or at least a failure to agree with them.
[ترجمه گوگل]سخنگویان شرکت دارو این را رد منتقدان یا حداقل عدم موافقت با آنها نامیدند
[ترجمه ترگمان]سخنگویان کمپانی مواد مخدر این را انکار منتقدان یا حداقل یک شکست برای موافقت با آن ها نامیدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The purchaser may wish to accept repudiation and sue for damages.
[ترجمه گوگل]خریدار ممکن است بخواهد انکار را بپذیرد و برای جبران خسارت شکایت کند
[ترجمه ترگمان]خریدار ممکن است بخواهد انکار کند و شکایت کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The repudiation now seemed too high a price, and in my resentment, I determined not to make any more concessions.
[ترجمه گوگل]انکار اکنون بهای بسیار بالایی به نظر می رسید، و در خشم خود تصمیم گرفتم دیگر هیچ امتیازی نگذارم
[ترجمه ترگمان]این طرد و انکار اکنون بسیار گران به نظر می رسید، و با خشم من، تصمیم گرفته بودم که هیچ امتیازی به دست ندهم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. It has the properties of fairness, non - repudiation, secrecy, termination, etc.
[ترجمه گوگل]دارای خواص انصاف، عدم انکار، پنهان کاری، فسخ و غیره است
[ترجمه ترگمان]این ویژگی دارای ویژگی های انصاف، عدم انکار، محرمانه بودن، انقضا و غیره است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. That was a major repudiation of Iran the other day at the Security Council.
[ترجمه گوگل]این یک انکار بزرگ ایران در روز گذشته در شورای امنیت بود
[ترجمه ترگمان]این یک انکار بزرگ از سوی دیگر در شورای امنیت بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Non - repudiation and accountability for e - banking transactions.
[ترجمه گوگل]عدم انکار و پاسخگویی در مورد تراکنش های بانکداری الکترونیکی
[ترجمه ترگمان]عدم انکار و پاسخگویی برای تراکنش های بانکداری الکترونیکی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Default does not have to mean outright debt repudiation.
[ترجمه گوگل]نکول نباید به معنای انصراف کامل بدهی باشد
[ترجمه ترگمان]پیش فرض نباید به معنای انکار بدهی صریح باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Datas non - repudiation is very important in the secure communication.
[ترجمه گوگل]عدم انکار داده ها در ارتباط امن بسیار مهم است
[ترجمه ترگمان]انکار - در ارتباطات ایمن بسیار مهم است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Keith Olbermann demanded a Palin repudiation and the founder of the Daily Kos wrote on Twitter: "Mission Accomplished, Sarah Palin. "
[ترجمه گوگل]کیت اولبرمن خواستار انکار پیلین شد و بنیانگذار دیلی کوس در توییتر نوشت: "ماموریت انجام شد، سارا پیلین "
[ترجمه ترگمان]کیت Olbermann خواستار انکار پالین و بنیانگذار دیلی Kos در تویی تر شد: \"ماموریت Accomplished، سارا پالین\"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Non repudiation is one of the important questions of development of electronic business system.
[ترجمه گوگل]عدم انکار یکی از مسائل مهم توسعه سیستم تجارت الکترونیک است
[ترجمه ترگمان]عدم انکار یکی از سوالات مهم توسعه سیستم تجارت الکترونیکی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

انکار (اسم)
abjuration, denial, repudiation, disavowal, gainsay, disclamation, abnegation

ردی (اسم)
repudiation, rejection

تخصصی

[حقوق] رد، تکذیب، انکار، امتناع، اعراض، عدم پذیرش (حکم صادره از یک دیوان بین المللی توسط محکوم علیه)

انگلیسی به انگلیسی

• rejection, disavowal; act of disowning, renouncement; denial, refusal; condemnation

پیشنهاد کاربران

تکذیب. انکار. رد. برائت و بیزاری
مثال:
this is a [declaration of] repudiation by Allah.
این یک اعلان تکذیب بوسیله خدا است.
انصراف
استنکاف - تکذیب
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
فعل ( verb ) : repudiate
اسم ( noun ) : repudiation
صفت ( adjective ) : repudiatory
قید ( adverb ) : _
To repudiate a treaty is to illegally withdraw from it, in whole or in part.
International law
فسخ قرارداد
طلاق یک طرفه

بپرس