reproduction

/ˌriprəˈdəkʃn̩//ˌriːprəˈdʌkʃn̩/

معنی: هم اوری، تولید مثل، تکثیر، فرااوری، فرااورده، توالد و تناسل
معانی دیگر: تولید مجدد، بازفرآوری، بازفرورد، ایجاد مجدد، بازفراهم آوری، بازساخت، (جانور یا گیاه) تولید مثل، بازآورش، نوزایی، (دستگاه های صوتی) پخش، روگرفت، نسخه، بدل

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: the act or process of reproducing or state of being reproduced.
مشابه: imitation

(2) تعریف: a copy or duplication, as of a document or work of art.
مترادف: copy, duplicate, facsimile, imitation, replica
متضاد: original
مشابه: replicate

(3) تعریف: the process by which new plants or animals of the same kind are created.
مترادف: breeding, procreation
مشابه: bearing

- Reproduction is necessary for a species to survive.
[ترجمه گوگل] تولید مثل برای زنده ماندن یک گونه ضروری است
[ترجمه ترگمان] تولید مثل برای یک گونه برای زنده ماندن ضروری است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. asexual reproduction
تولید مثل غیرجنسی

2. plant reproduction
بازآورش گیاه

3. sound reproduction
بازساخت صدا

4. the reproduction of capital
بازفراهم آوری سرمایه

5. the reproduction of exam questions
تکثیر پرسش های امتحانی

6. Using a wide tape gives better quality sound reproduction.
[ترجمه گوگل]استفاده از نوار عریض باعث پخش صدای با کیفیت بهتر می شود
[ترجمه ترگمان]استفاده از یک نوار عریض باعث تولید مثل تولید مثل کیفیت می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Bacterial reproduction is accelerated in weightless space.
[ترجمه گوگل]تولید مثل باکتری در فضای بی وزن تسریع می شود
[ترجمه ترگمان]تکثیر میکروبی در فضای بدون وزن افزایش می یابد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The deck represents the cutting edge in CD reproduction.
[ترجمه گوگل]عرشه نشان دهنده لبه برش در تولید مثل CD است
[ترجمه ترگمان]عرشه، لبه برش در تولید مثل CD را نشان می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The reproduction and growth of the cancerous cells can be suppressed by bombarding them with radiation.
[ترجمه گوگل]تولید مثل و رشد سلول های سرطانی را می توان با بمباران پرتوها سرکوب کرد
[ترجمه ترگمان]تولید مثل و رشد سلول های سرطانی را می توان با بمباران کردن آن ها با اشعه سرکوب کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. We had to retool for enlarging reproduction.
[ترجمه گوگل]ما مجبور شدیم برای بزرگنمایی تولید مثل دوباره ابزار کنیم
[ترجمه ترگمان]باید تولید مثل تولید مثل می کردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The quality of a photographic reproduction decreases with time.
[ترجمه گوگل]کیفیت بازتولید عکس با گذشت زمان کاهش می یابد
[ترجمه ترگمان]کیفیت تولید مثل عکاسی با گذر زمان کاهش می یابد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Sexual reproduction serves to create genetic variety.
[ترجمه گوگل]تولید مثل جنسی در خدمت ایجاد تنوع ژنتیکی است
[ترجمه ترگمان]تولید مثل جنسی برای ایجاد تنوع ژنتیکی به کار می رود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Is that painting an original or a reproduction?
[ترجمه گوگل]آیا آن نقاشی اصل است یا تکثیر؟
[ترجمه ترگمان]آیا این نقاشی یک تولید مثل و یا یک تولید مثل است؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The craftsmen have ensured faithful reproduction of the original painting.
[ترجمه گوگل]صنعتگران از بازتولید وفادارانه نقاشی اصلی اطمینان حاصل کرده اند
[ترجمه ترگمان]هنرمندان تولید مثل نقاشی اصلی را تضمین کرده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. In human reproduction,one female egg is usually fertilized by one spunk.
[ترجمه گوگل]در تولید مثل انسان، یک تخمک ماده معمولاً با یک اسپانک بارور می شود
[ترجمه ترگمان]در تولید مثل انسان، یک تخم زن معمولا توسط یک spunk بارور می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. Unauthorized reproduction of this publication is strictly forbidden.
[ترجمه گوگل]تکثیر غیرمجاز این نشریه اکیدا ممنوع است
[ترجمه ترگمان]چاپ غیر مجاز این کتاب اکیدا ممنوع است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

17. Compact disc recordings give excellent sound reproduction.
[ترجمه گوگل]ضبط‌های دیسک فشرده بازتولید صدای عالی را ارائه می‌دهند
[ترجمه ترگمان]ضبط و ضبط سی دی به خوبی تولید مثل می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

هم اوری (اسم)
antagonism, competition, reproduction, rivalry, supplementation

تولید مثل (اسم)
reproduction, breeding

تکثیر (اسم)
increase, propagation, reproduction, multiplication, duplication, proliferation, pullulation

فرااوری (اسم)
reproduction, procreation

فرااورده (اسم)
supply, reproduction, product

توالد و تناسل (اسم)
reproduction

تخصصی

[حسابداری] تولید مجدد
[سینما] بازنمایی
[کامپیوتر] تولید دوباره
[برق و الکترونیک] تکثیر، تولید مجدد
[ریاضیات] تکثیر

انگلیسی به انگلیسی

• procreation, act of producing offspring; duplication, act of copying; copy, duplicate; re-creation, act of remaking
a reproduction is a modern copy of a painting or piece of furniture.
the reproduction of sound, art, or writing is the copying of it.
reproduction is the process by which living things produce more of their own species.

پیشنهاد کاربران

باز تولید . . .
۱. تولید مثل ۲. تولید. بازآفرینی ۳. تکثیر. نسخه برداری ۴. ( دستگاه های صوتی ) پخش ۵. نسخه بدلی. کپی
مثال:
Reproduction is necessary for a species to survive.
تولیدمثل برای یک گونه ی {جانوری} به جهت بقا ضروری است.
⚫ مقاله ای در ویکیپدیا درباره ی بازفرآورش

بازفرآورش یک فرایند زیست شناختی است که در آن اندامگان های تازه و منفردی پدید می آیند. بازفرآورش از خصوصیّت های بنیادین همه ی گونه های زیست است؛ هر اندامگانی که وجود دارد نتیجهٔ یک بازفرآورش است. فرایند بازفرآورش به حفظ بقای نسل جانداران و گسترش آنان در کره زمین کمک می کند.
...
[مشاهده متن کامل]

در زاستار ( طبیعت ) ، جانداران برای بقای خود بازفر می آورند و این بازفرآورش به شکل جنسی و ناجنسی وجود دارد. تکثیر جنسی به چهار نوع و ناجنسی به هشت نوع می باشد که شکل های بازفرآورش باهم مشابه نیستند. برای نمونه پستانداران معمولاً بچه می زایند، درختان از طریق گرده افشانی برگ، ریشه، پاجوش، شاخه و تخم بازفر می آورند. حشرات به شکل جنسی و ناجنسی تخم می گذارند. باکتری ها و ویروس ها به شکل جنسی یا ناجنسی سپور ( گرده های کوچک ) تولید می کنند یا از میان دو یا چندین تقسیم می شوند. همگی جانداران، ( DNA ) یعنی دی ان ای دی اوکسی ریبونکلئیک اسید و آر. ان. ای ( RNA ) یا رایبونکلئیک اسید دارند. تنها برخی ویروس ها که DNA ندارند، RNA دارند. جانداران توسط �آر. ان. ای� و �دی ان ای� همگی ویژگی های خود را به فرزندان خود انتقال می دهند. اینکه این ویژگی چگونه و به چه وسیله ای به فرزندان منتقل کند، در همین مقاله مورد بحث است. برخی بازفرآورش ها بین جانوران و گیاهان مشابه اند و برخی از آن ها متفاوت می باشد. برای مثال، کوسه نوزاد تولید می کند ولی پستاندار نیست. خفاش پرنده شب گرد بچه تولید می کند.

بازفرآورش
☑️ بازفرآورش
بازفرآورش
( Bāzfarāvaresh )
�باز� ( re ) و �فرآورش� ( production )
بازسازی
نسخه
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : reproduce
✅️ اسم ( noun ) : reproduction
✅️ صفت ( adjective ) : reproducible / reproductive
✅️ قید ( adverb ) : _
باز نشر از همه منا سب تر هست به عقیده من
بدل، کپی ( آثار هنری یا معروف )
reproduction ( زیست‏شناسی )
واژه مصوب: تولیدمثل
تعریف: سازوکاری که با آن جاندار می‏تواند جانداری مشابه خود به وجود آورد|||متـ . زادآوری
بازنشر
تولیدمثل، باروری
تولید مثل ؛ تکثیر , کپی
# human reproduction
# the reproduction of elephants
# a reproduction from an old book
# an exact reproduction of an ancient building
تولید دوباره
بازآفرینی
کپی
تولید مثل، تکثیر
copying
در اقتصاد معنای آن بازتولید است
A thing made as a copy of an earlier object or style
تکثیر
Reproduction rate of the disease
نرخ بازتولیدیِ بیماری
نشریات
معنی دیگر برای reproduction:
نمونه کپی از آثار هنری
مثال: a reproduction of Vincent Van Gogh’s ‘Sunflowers’
بازتولید
بازآوری
زادآوری
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٩)

بپرس