reproachful

/rɪˈproʊt͡ʃfəl//rɪˈprəʊt͡ʃfəl/

معنی: طعنه امیز، پرسرزنش، ملامت امیز
معانی دیگر: نکوهش آمیز، عیبجویانه، ملامت آمیز، گله آمیز

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: reproachfully (adv.), reproachfulness (n.)
• : تعریف: expressing or full of reproach or accusation.
متضاد: approving

- a reproachful look
[ترجمه گوگل] نگاه سرزنش آمیز
[ترجمه ترگمان] نگاه سرزنش آمیزی به او انداخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. She gave Isabelle a reproachful look.
[ترجمه گوگل]نگاهی سرزنش آمیز به ایزابل انداخت
[ترجمه ترگمان]نگاه ملامت باری به ایزابل انداخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. She gave her daughter a reproachful glance.
[ترجمه گوگل]نگاهی سرزنش آمیز به دخترش انداخت
[ترجمه ترگمان]نگاهی سرزنش آمیز به دخترش انداخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. She shot me a reproachful pout.
[ترجمه گوگل]او به من شلیک کرد
[ترجمه ترگمان]نگاهی سرزنش آمیز به من کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. She was doing her best not to sound reproachful.
[ترجمه گوگل]تمام تلاشش را می کرد که سرزنش کننده به نظر نرسد
[ترجمه ترگمان]داشت سعی می کرد که به هیچ وجه سرزنش و سرزنش آمیز به نظر نرسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The bottle of detergent stood in reproachful isolation at one end of the table.
[ترجمه گوگل]بطری مواد شوینده در انزوای سرزنش آمیزی در یک سر میز ایستاده بود
[ترجمه ترگمان]در یک طرف میز، یک بطری مواد شوینده در گوشه و کنار سرزنش قرار داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. She was not reproachful, only curious.
[ترجمه گوگل]او سرزنش کننده نبود، فقط کنجکاو بود
[ترجمه ترگمان]او سرزنش آمیز نبود، فقط کنجکاو بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. She shot me a reproachful glance.
[ترجمه گوگل]او نگاهی سرزنش آمیز به من انداخت
[ترجمه ترگمان]نگاهی سرزنش آمیز به من انداخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. His voice sank down to a steady and reproachful undertone.
[ترجمه گوگل]صدایش به یک لحن ثابت و سرزنش آمیز فرو رفت
[ترجمه ترگمان]صدایش آرام و سرزنش آمیز به گوش رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The kids growing up in pities will be reproachful in future.
[ترجمه گوگل]بچه هایی که در ترحم بزرگ می شوند در آینده سرزنش خواهند شد
[ترجمه ترگمان]بچه هایی که در حال بزرگ شدن در حال رشد هستند در آینده سرزنش خواهند شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. He consoled his reproachful father by promising to buy him a nice new red bed.
[ترجمه گوگل]او به پدر سرزنش‌کننده‌اش دلداری داد و به او قول داد که یک تخت قرمز و زیبا برای او بخرد
[ترجمه ترگمان]او پدر سرزنش آمیز خود را که قول داده بود یک تخت خواب قرمز نو بخرد، به او دلداری داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. At once Clyde gathered that this man was reproachful.
[ترجمه گوگل]کلاید بلافاصله متوجه شد که این مرد سرزنش کننده است
[ترجمه ترگمان]کلاید فورا دریافت که این مرد سرزنش آمیز است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Use no reproachful language against any one; neither curse nor revile.
[ترجمه گوگل]از زبان توهین آمیز علیه کسی استفاده نکنید نه نفرین و نه دشنام
[ترجمه ترگمان]زبان سرزنش آمیز در مقابل هیچ کس، نه نفرین و نه ناسزا گفتن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. He has received some'funny phone calls'and reproachful letters, however.
[ترجمه گوگل]با این حال، او چند تماس تلفنی خنده دار و نامه های سرزنش آمیز دریافت کرده است
[ترجمه ترگمان]با این حال، او تماس های تلفنی خنده دار و نامه های سرزنش باری دریافت کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. His foot made made a slight reproachful sound.
[ترجمه گوگل]پایش صدای سرزنش خفیفی می داد
[ترجمه ترگمان]صدای سرزنش باری به گوشش رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

طعنه امیز (صفت)
biting, ironical, sarcastic, ironic, reproachful, sardonic

پرسرزنش (صفت)
reproachful

ملامت امیز (صفت)
reproachful

انگلیسی به انگلیسی

• accusatory, blaming; rebuking, admonishing; expressing censure, condemnatory
reproachful looks or remarks show sadness and disappointment about something that someone has done.

پیشنهاد کاربران

پرنکوهش
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
فعل ( verb ) : reproach
اسم ( noun ) : reproach
صفت ( adjective ) : reproachful
قید ( adverb ) : reproachfully

بپرس