1. to reprieve a death sentence
حکم اعدام را به تعویق انداختن
2. Shoppers will get a temporary reprieve from the new sales tax.
[ترجمه گوگل]خریداران از مالیات بر فروش جدید یک مهلت موقت دریافت خواهند کرد
[ترجمه ترگمان]خریداران یک مهلت موقتی از مالیات فروش جدید دریافت خواهند کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. The prisoner won a last - minute reprieve.
[ترجمه گوگل]زندانی مهلت لحظه آخری را برد
[ترجمه ترگمان] متهم آخرین لحظه رو به تعویق میندازه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. The family have won a temporary reprieve from eviction.
[ترجمه گوگل]خانواده یک مهلت موقت از اخراج به دست آورده اند
[ترجمه ترگمان]این خانواده مهلت موقتی را از این اخراج دریافت کرده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Campaigners have won a reprieve for the hospital threatened with closure.
[ترجمه گوگل]کمپینها برای بیمارستانی که تهدید به تعطیلی شده بود، مهلت گرفتند
[ترجمه ترگمان]مبارزان برای بیمارستان تهدید به بسته شدن کرده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. The injection provided a temporary reprieve from the pain.
[ترجمه گوگل]تزریق یک تسکین موقت از درد بود
[ترجمه ترگمان]تزریق باعث رهایی موقتی از درد شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. The men just need a reprieve.
[ترجمه گوگل]مردها فقط نیاز به مهلت دارند
[ترجمه ترگمان] مردا فقط به یه فرصت دیگه نیاز دارن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Fortunately, I received a reprieve because my boss had a nervous breakdown before he could implement his plan.
[ترجمه گوگل]خوشبختانه من مهلت گرفتم زیرا رئیسم قبل از اینکه بتواند برنامه خود را اجرا کند دچار حمله عصبی شد
[ترجمه ترگمان]خوشبختانه، من یک مهلت دریافت کردم چون قبل از اینکه او بتواند برنامه اش را اجرا کند، رئیس من دچار مشکل عصبی شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. The Proconsul offers him a last-minute reprieve, however, if he will repent and swear by the genius of Caesar.
[ترجمه گوگل]پروکنسول در آخرین لحظه به او مهلت می دهد، اما اگر توبه کند و به نبوغ سزار سوگند یاد کند
[ترجمه ترگمان]با این حال، proconsul برای او فرصتی برای آخرین دقیقه فراهم می آورد، با این حال، اگر او توبه کند و به وسیله نبوغ قیصر سوگند بخورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. But even more of a reprieve was lurking round the corner.
[ترجمه گوگل]اما حتی بیشتر از مهلت در کمین در گوشه و کنار بود
[ترجمه ترگمان]اما باز هم در گوشه و کنار هم چیزی دیده نمی شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. He was granted a reprieve only a few hours before his execution.
[ترجمه گوگل]تنها چند ساعت قبل از اعدام به او مهلت داده شد
[ترجمه ترگمان]فقط چند ساعت قبل از اعدامش دریافت کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. No reprieve for the boat people.
[ترجمه گوگل]هیچ مهلتی برای مردم قایق وجود ندارد
[ترجمه ترگمان] این فرصت برای افراد قایق نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. She was too grateful for the reprieve.
[ترجمه گوگل]او برای مهلت بسیار سپاسگزار بود
[ترجمه ترگمان]اون خیلی از این فرصت استفاده کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Minutes later a reprieve arrived - a dire warning to all teetotallers!
[ترجمه گوگل]دقایقی بعد یک مهلت از راه رسید - یک هشدار هولناک برای همه افراد تیز!
[ترجمه ترگمان]چند دقیقه بعد، این مهلت به تعویق افتاد - یک هشدار ترسناک برای همه teetotallers!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. But any last-minute reprieve may come too late.
[ترجمه گوگل]اما هر مهلت لحظه آخری ممکن است خیلی دیر باشد
[ترجمه ترگمان]اما برای آخرین لحظه ممکنه دیر بشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید