نمایندگی. . .
Company representing = نمایندگی شرکت
a three - man deputation representing swiss bankers
هیئت نمایندگی سه نفره از طرف بانکداران سویسی
از طرف
از سوی
معرفی
نمایانگر، نشانگر، نشان دهنده
1 - به نمایندگی از طرف
فرض کنید یک جشنواره در حال انجام باشه یا موقع هالووین که مردم لباس های عجیب و غریب میپوشن یا Cosplay انجام میدن. مثلاً اگه دوستتون یه دونه ازین لباسارو پوشیده باشه و شما ندونید که رفیقتون خودشو شبیه چه شخصیتی کرده و بخواید یه پرسش دقیقی داشته باشین میگین :
... [مشاهده متن کامل]
? which character are you representing today : امروز نماینده کدام شخصیت هستید؟
معنی جمله بالا اینه که شما خودتو شبیه کی کردی ؟ لباست نمایانگر کدام شخصیت هست ؟ لباس کیو پوشیدی ؟
این بود یکی از کاربردهای فعل Represent
🚨 Resemble و Represent را اشتباه نگیرید
Resemblance میشه شباهت و Resemble یعنی شبیه بودن ( به چیز یا کس دیگر )
وکیل، وکالت کسی را بر عهده داشتن
به نمایندگی ( از )
martial zhukov representing the soviet
union
مارشال ژوکوف به نمایندگی از اتحاد جماهیر شوروی
نشانگرِ، نشان دهنده ی
نمایانگر
مبین
معرفی کننده
تصور ( در برابر تصدیق ) ، اصطلاح علم منطق
نمونه
نشان دهنده، ارائه کننده/ دهنده
بازنمایی
بیانگر
منافع
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٩)