reprehensible

/ˌreprəˈhensəbl̩//ˌreprɪˈhensəbl̩/

معنی: سزاوار سرزنش، سرزنش کردنی
معانی دیگر: نکوهیده، شرم آور، شنیع، زشت، ناهنجار، ناپسند

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: reprehensibly (adv.)
• : تعریف: deserving of blame or reproof; condemnable; blameworthy.
مترادف: despicable, disgraceful, indefensible, inexcusable, opprobrious, unjustifiable, unpardonable, vile, villainous
متضاد: irreproachable, praiseworthy
مشابه: bad, base, blameworthy, evil, foul, heinous, ignoble, low, nefarious, objectionable, reproachable, shameful, unforgivable

- Your behavior is reprehensible, and you will certainly be punished.
[ترجمه گوگل] رفتار شما مذموم است و قطعا مجازات خواهید شد
[ترجمه ترگمان] رفتار شما سزاوار سرزنش است و شما قطعا مجازات خواهید شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. taking advantage of his simplicity is morally reprehensible
سو استفاده از سادگی او از نظر اخلاقی نکوهیده است.

2. I find their behaviour morally reprehensible .
[ترجمه گوگل]من رفتار آنها را از نظر اخلاقی مذموم می دانم
[ترجمه ترگمان]رفتارشان از نظر اخلاقی قابل سرزنش است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. It was highly reprehensible for a young girl who had not been properly initiated into the status of motherhood to become pregnant.
[ترجمه گوگل]باردار شدن برای دختر جوانی که به درستی به وضعیت مادری معرفی نشده بود بسیار مذموم بود
[ترجمه ترگمان]این برای یک دختر جوان بسیار قابل سرزنش بود که به طور درست به وضعیت مادر شدن تبدیل نشده بود تا باردار شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Yourconduct/attitude is most reprehensible.
[ترجمه گوگل]رفتار/نگرش شما مذموم ترین است
[ترجمه ترگمان]رفتار \/ رفتار most قابل سرزنش است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Is the decline, where documented, reprehensible?
[ترجمه گوگل]آیا افول در جایی که مستند است، مذموم است؟
[ترجمه ترگمان]آیا این نزول، که در آن سندسازی می شود، قابل سرزنش است؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. His conduct was thoroughly reprehensible.
[ترجمه گوگل]رفتار او کاملاً مذموم بود
[ترجمه ترگمان]رفتارش کاملا قابل سرزنش بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. I find their behavior morally reprehensible.
[ترجمه گوگل]من رفتار آنها را از نظر اخلاقی مذموم می دانم
[ترجمه ترگمان]رفتار آن ها را از نظر اخلاقی سزاوار سرزنش می دانم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Reprehensible as the crime was, the girls were put on a train to Minneapolis to live with an aunt.
[ترجمه گوگل]هر چند جنایت مذموم بود، دختران را سوار قطاری به مینیاپولیس کردند تا با یک عمه زندگی کنند
[ترجمه ترگمان]به قول جنایت، دخترها باید با یک قطار به Minneapolis بروند تا با عمه جان زندگی کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Lying is not seen as being morally reprehensible any strong way.
[ترجمه گوگل]دروغ به عنوان یک روش قوی از نظر اخلاقی مذموم تلقی نمی شود
[ترجمه ترگمان]دروغ گفتن به عنوان اخلاقی قابل سرزنش تلقی نمی شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. His evasion of his clear duty was reprehensible.
[ترجمه گوگل]طفره رفتن او از تکلیف آشکارش مذموم بود
[ترجمه ترگمان]گریز او از وظیفه پاک، سزاوار سرزنش بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. A reprehensible notion came into his head.
[ترجمه گوگل]تصوری سرزنش آمیز به ذهنش خطور کرد
[ترجمه ترگمان]یک فکر بد به سرش آمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Adultery is as reprehensible for a husband as for a wife.
[ترجمه گوگل]زنا به همان اندازه برای شوهر مذموم است که برای زن
[ترجمه ترگمان]زنا برای شوهری مثل زن قابل سرزنش است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The violence by anti-government protestors was reprehensible.
[ترجمه گوگل]خشونت معترضان ضد دولتی مذموم بود
[ترجمه ترگمان]خشونت توسط معترضان ضد دولتی قابل سرزنش بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. She was not reprehensible in any way - just a full - blood animal glowing with a love of life.
[ترجمه گوگل]او به هیچ وجه مذموم نبود - فقط یک حیوان پر خون که از عشق به زندگی می درخشید
[ترجمه ترگمان]او سزاوار سرزنش نبود - فقط یک حیوان پر خون بود که با عشقی سرشار از عشق می درخشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Was it hot in that morally reprehensible kind of way?
[ترجمه گوگل]آیا از آن نوع مذموم اخلاقی داغ بود؟
[ترجمه ترگمان]آیا در این راه از لحاظ اخلاقی سزاوار سرزنش بود؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

سزاوار سرزنش (صفت)
worthy, blamable, blameful, blameworthy, reprehensible, culpable

سرزنش کردنی (صفت)
reprehensible

انگلیسی به انگلیسی

• blameworthy, worthy of reprimand, deserving of censure
reprehensible behaviour is morally wrong; a formal word.

پیشنهاد کاربران

✨ از مجموعه لغات GRE ✨
✍ توضیح: Deserving of blame or criticism 🚫
🔍 مترادف: Blameworthy
✅ مثال: His actions were reprehensible and deserved to be punished
سزاوار سرزنش - شنیع - مذموم - نکوهش آمیز
e. g.
Refuse to fight: Jewish, Arab activists call for peace in Israel’s Haifa
. . .
The killing of thousands and thousands of Palestinians, the vast majority of whom are innocent civilians, is not only reprehensible, it does not serve the security of the people of Israel. It does not bring us security, it only ensures the next massacre, the next cycle of violence
...
[مشاهده متن کامل]

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : reprehend
✅️ اسم ( noun ) : reprehension / reprehensibility
✅️ صفت ( adjective ) : reprehensible / reprehensive
✅️ قید ( adverb ) : reprehensibly / reprehensively
مذموم
نکوهیده
خجالت اور
قابل سرزنش

بپرس