reportage

/rəˈpɔːrtɪdʒ//ˌrepɔːˈtɑːʒ/

معنی: گزارش، رپرتاژ، شرح جریان امر
معانی دیگر: (روزنامه نگاری) گزارش ویژه

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: the act or process of reporting or giving an account of news events of general interest.

(2) تعریف: a written account of a current event.

جمله های نمونه

1. We need accurate up-to-the-minute reportage of events.
[ترجمه گوگل]ما به گزارش دقیق رویدادها به لحظه نیاز داریم
[ترجمه ترگمان]ما به reportage دقیق و دقیق رویدادها نیاز داریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Photographic reportage, the cinema and television have produced a lingua franca of universally comprehensible pictures.
[ترجمه گوگل]رپورتاژ عکاسی، سینما و تلویزیون، زبانی از تصاویر قابل درک جهانی را تولید کرده اند
[ترجمه ترگمان]سینما و تلویزیون، یک زبان میانجی از تصاویر قابل فهمی را که به طور کلی قابل فهم است، به وجود آورده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. These sometimes interrupted the schedules, as did extensive reportage of elections, of local Assemblies.
[ترجمه گوگل]اینها گاهی اوقات برنامه های زمانی را قطع می کردند، همانطور که گزارش های گسترده ای از انتخابات، مجامع محلی انجام می شد
[ترجمه ترگمان]این برنامه ها گاهی هم برنامه های خود را قطع می کردند، چنانکه بسیاری از مجالس محلی، و انجمن های محلی را هدف قرار می دادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. What do we learn from this piece of reportage?
[ترجمه گوگل]از این گزارش چه می آموزیم؟
[ترجمه ترگمان]از این داستان چی یاد می گیریم؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Marvellous, sharp-end reportage is a big part of this book.
[ترجمه گوگل]گزارش شگفت‌انگیز و تیز، بخش بزرگی از این کتاب است
[ترجمه ترگمان]Marvellous، reportage تیز بخش بزرگی از این کتاب است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The line between reportage and fiction, between social satire and sentimental snapshots, was blurring.
[ترجمه گوگل]مرز بین گزارش و داستان، بین طنز اجتماعی و عکس های فوری احساسی، محو شده بود
[ترجمه ترگمان]خط بین reportage و داستان، بین هجو اجتماعی و عکس های احساساتی، مات و مبهوت مانده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Chinese reportage accompanies all the way the violently changing 20 th century.
[ترجمه گوگل]رپورتاژ چینی در تمام مسیر قرن بیستم که به شدت در حال تغییر است، همراه است
[ترجمه ترگمان]reportage های چینی در طول قرن بیستم با شدت در حال تغییر هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. I used it in reportage style picture taking situations and could get very interesting pictures at close range.
[ترجمه گوگل]من از آن در موقعیت‌های عکس‌برداری به سبک رپورتاژ استفاده کردم و می‌توانستم عکس‌های بسیار جالبی از فاصله نزدیک بگیرم
[ترجمه ترگمان]من از آن در عکس های سبک reportage استفاده کردم و توانستم عکس های بسیار جالبی را در محدوده نزدیک بگیرم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Hij was een reportage aan het draaien in het district Shangqiu over aids in China.
[ترجمه گوگل]Hij در منطقه هت Shangqiu در مورد کمک ها در چین گزارشی از آن هت دراین داشت
[ترجمه ترگمان]این مورد توسط reportage aan aan در منطقه het بر روی کمک به چین مورد استفاده قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Her everyday reportage seems to consists of joyful epiphanies followed by periods of self - doubt and isolation.
[ترجمه گوگل]به نظر می‌رسد گزارش‌های روزمره او شامل تجلیل‌های شادی‌آور و پس از آن دوره‌هایی از شک به خود و انزوا است
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسد که زندگی روزمره او شامل حال و هوای شاد همراه با دوره های of و انزوا است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. This annual seminar is hosted by National Theoretical Reportage and undertaken by Inner Mongolia Open University.
[ترجمه گوگل]این سمینار سالانه توسط National Theoretical Reportage میزبانی می شود و توسط دانشگاه آزاد مغولستان داخلی برگزار می شود
[ترجمه ترگمان]این سمینار سالانه توسط دانشگاه ملی مغولستان داخلی و توسط دانشگاه آزاد مغولستان داخلی انجام می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The book is a superb combination of direct reportage with detailed analysis of the evidence.
[ترجمه گوگل]این کتاب ترکیبی عالی از گزارش مستقیم با تجزیه و تحلیل دقیق شواهد است
[ترجمه ترگمان]این کتاب ترکیبی فوق العاده از reportage مستقیم با تحلیل دقیق شواهد است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. His reportage fully complied with the facts.
[ترجمه گوگل]گزارش او کاملاً با واقعیت ها مطابقت داشت
[ترجمه ترگمان] reportage کاملا با حقایق موافقت کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. East Taiwan the woods reportage stressed reported three soon the apsaras astronaut.
[ترجمه گوگل]شرق تایوان گزارش جنگل تاکید کرد سه به زودی فضانورد آپساراس
[ترجمه ترگمان]در شرق تایوان، reportage stressed تاکید کرد که سه بعد فضا نورد apsaras
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The couple of days ago reportage said that unmarried female promotes the Chinese real estate economy.
[ترجمه گوگل]چند روز پیش در گزارشی گفته شد که زن مجرد اقتصاد املاک و مستغلات چین را ترویج می کند
[ترجمه ترگمان]دو روز پیش reportage گفت که زن مجرد، اقتصاد املاک و مستغلات چین را ارتقا می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

گزارش (اسم)
account, report, story, reportage, hearing, bruit, inkling, action, wrap-up

رپرتاژ (اسم)
reportage

شرح جریان امر (اسم)
reportage

تخصصی

[سینما] گزارش

انگلیسی به انگلیسی

• written account of an occurrence or situation; all news that has been reported; act or process of writing news reports
reportage is the act or the technique of reporting news; a formal word.

پیشنهاد کاربران

reportage ( n ) ( rɪˈpɔrt̮ɪdʒ ) =the reporting of news or the typical style in which this is done in newspapers, or on TV and radio, e. g. We need accurate reportage of events.
reportage
در عکاسی reportage style حالتی است که در آن طوری عکاسی می شود که فضا، وایب، اتمسفر ، و حس آن لحظه روایت شود نه صرفا سوژه و پز.

بپرس