🔸 معادل فارسی:
- معرفی خود به زندان
- مراجعه به زندان برای اجرای حکم
- رفتن به زندان طبق دستور دادگاه
________________________________________
🔸 تعریف ها:
1. ** ( حقوقی – اصلی ) :**
... [مشاهده متن کامل]
عملی که طی آن فرد محکوم طبق دستور دادگاه یا حکم قضایی، در زمان مشخص باید خودش را به زندان معرفی کند.
مثال: He was ordered to report to jail on Monday.
به او دستور داده شد روز دوشنبه خودش را به زندان معرفی کند.
2. ** ( اداری – کاربردی ) :**
بخشی از روند اجرای حکم؛ معمولاً برای محکومان غیرخطرناک یا کسانی که با وثیقه آزاد بوده اند تا زمان اجرای حکم.
3. ** ( محاوره ای – اجتماعی ) :**
گاهی به صورت غیررسمی برای اشاره به �رفتن زندان� یا �شروع محکومیت� استفاده می شود.
________________________________________
🔸 مترادف ها:
turn oneself in – surrender to prison – begin sentence
- معرفی خود به زندان
- مراجعه به زندان برای اجرای حکم
- رفتن به زندان طبق دستور دادگاه
________________________________________
🔸 تعریف ها:
1. ** ( حقوقی – اصلی ) :**
... [مشاهده متن کامل]
عملی که طی آن فرد محکوم طبق دستور دادگاه یا حکم قضایی، در زمان مشخص باید خودش را به زندان معرفی کند.
مثال: He was ordered to report to jail on Monday.
به او دستور داده شد روز دوشنبه خودش را به زندان معرفی کند.
2. ** ( اداری – کاربردی ) :**
بخشی از روند اجرای حکم؛ معمولاً برای محکومان غیرخطرناک یا کسانی که با وثیقه آزاد بوده اند تا زمان اجرای حکم.
3. ** ( محاوره ای – اجتماعی ) :**
گاهی به صورت غیررسمی برای اشاره به �رفتن زندان� یا �شروع محکومیت� استفاده می شود.
________________________________________
🔸 مترادف ها: