replenish

/riˈplenɪʃ//rɪˈplenɪʃ/

معنی: دوباره پر کردن، باز پر کردن، ذخیره تازه دادن
معانی دیگر: دوباره تکمیل کردن، باز تهیه کردن، دوباره سوخت دادن

بررسی کلمه

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: replenishes, replenishing, replenished
مشتقات: replenisher (n.), replenishment (n.)
• : تعریف: to make complete or full again; refill.
مترادف: refill, reload, restock
متضاد: drain, empty, exhaust
مشابه: brim, re-equip, recharge, refurnish, renew, replace, restore

- We are replenishing our supply of firewood.
[ترجمه امین] ما داریم ذخیرهٔ هیزم خودمان را دوباره تکمیل می کنیم.
|
[ترجمه گوگل] ما در حال تکمیل منابع هیزم خود هستیم
[ترجمه ترگمان] ما داریم supply را باز می کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. to replenish a stock of goods
موجودی کالا را دوباره تکمیل کردن

2. be fruitful and multiply and replenish the earth
(انجیل) پرثمر باش و تکثیر شو و دنیا را پرکن.

3. we need more oil to replenish our pool
برای پر کردن ذخیره ی خود احتیاج به نفت بیشتر داریم.

4. Let me replenish your glass with some more wine.
[ترجمه گوگل]بگذارید لیوان شما را با مقداری شراب دیگر پر کنم
[ترجمه ترگمان] بذار glass رو پر کنم با شراب بیشتر
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Allow me to replenish your glass.
[ترجمه گوگل]اجازه بده لیوانت را پر کنم
[ترجمه ترگمان]اجازه بدهید glass را پر کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The fire is going to go out,please replenish it at once.
[ترجمه گوگل]آتش خاموش می شود، لطفاً فوراً آن را دوباره پر کنید
[ترجمه ترگمان]آتش می خواهد از اتاق بیرون برود، لطفا فوری آن را پر کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. More vaccines are needed to replenish our stocks.
[ترجمه گوگل]واکسن های بیشتری برای پر کردن ذخایر ما مورد نیاز است
[ترجمه ترگمان]برای پر کردن ذخایر ما واکسن های بیشتری نیاز است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. All creatures need sleep to replenish their energies for the next awakening.
[ترجمه گوگل]همه موجودات به خواب نیاز دارند تا انرژی خود را برای بیداری بعدی دوباره پر کنند
[ترجمه ترگمان]همه موجودات به خواب نیاز دارند تا انرژی خود را برای بیداری بعدی پر کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Yet an extra levy on names to replenish it would be highly unpopular.
[ترجمه گوگل]با این حال، مالیات اضافی بر نام ها برای پر کردن آن بسیار ناپسند خواهد بود
[ترجمه ترگمان]با این حال، یک مالیات اضافی بر روی نام پر کردن آن، بسیار منفور خواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Replenish coals and chips as necessary.
[ترجمه گوگل]در صورت لزوم زغال سنگ و چیپس را پر کنید
[ترجمه ترگمان]هر قدر هم که لازم باشد، زغال سنگ و چیپس هم لازم است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. To replenish the petty cash fund.
[ترجمه گوگل]برای پر کردن صندوق نقدی خرد
[ترجمه ترگمان] تا بودجه ناچیز نقدی رو پر کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Three hundred thousand tons of cereals are needed to replenish stocks.
[ترجمه گوگل]سیصد هزار تن غلات برای پر کردن ذخایر مورد نیاز است
[ترجمه ترگمان]سیصد هزار تن غلات برای جبران ذخایر لازم است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. They dig deep in search of mineral deposits to replenish those expended in the last year of growth.
[ترجمه گوگل]آن‌ها در جستجوی ذخایر معدنی عمیق می‌روند تا ذخایری را که در آخرین سال رشد مصرف کرده‌اند، دوباره پر کنند
[ترجمه ترگمان]آن ها در جستجوی ذخایر معدنی هستند تا آن هایی که در سال گذشته صرف رشد کرده اند را پر کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Shortages of food and poor transportation mean that the stores are not able to replenish their shelves as often as they would like to.
[ترجمه گوگل]کمبود مواد غذایی و حمل و نقل نامناسب به این معنی است که فروشگاه ها نمی توانند قفسه های خود را هر چند وقت یکبار که می خواهند دوباره پر کنند
[ترجمه ترگمان]کمبود مواد غذایی و حمل و نقل ضعیف به این معنی است که فروشگاه ها قادر به پر کردن قفسه های خود نیستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

دوباره پر کردن (فعل)
refill, replenish

باز پر کردن (فعل)
replenish

ذخیره تازه دادن (فعل)
replenish

تخصصی

[حقوق] ترمیم کردن موجودی (حساب یا جنس)
[حسابداری] تجدید کردن (تنخواه گردان)

انگلیسی به انگلیسی

• fill again, resupply, reload, restock
to replenish something means to make it full or complete again by adding a quantity of a substance that has gone; a formal word.

پیشنهاد کاربران

✔️ دوباره پر کردن - شارژ کردن مجدد - دوباره ذخیره کردن
💢 SYN: restock - restore - refill
e. g.
1. Allow me to replenish your glass.
اجازه بده لیوانت را دوباره پر کنم.
2. to replenish food and water supplies
...
[مشاهده متن کامل]

دوباره ذخیره کردن منابع غذایی و آب
3. A massive explosion and fire rocked a port Saturday in southern Iran purportedly linked to a shipment of a chemical ingredient used to make missile propellant, killing five people and injuring more than 700 others.
. . .
The port took in a shipment of “sodium perchlorate rocket fuel” in March, the private security firm Ambrey said. The fuel is part of a shipment from China by two vessels to Iran first reported in January by the Financial Times. The fuel was going to be used to replenish Iran’s missile stocks, which had been depleted by its direct attacks on Israel during the war with Hamas in the Gaza Strip.

✨ از مجموعه لغات GRE ✨
✍ توضیح: To fill something up again or restore it 🛒
🔍 مترادف: Refill
✅ مثال: They stopped at the store to replenish their supplies before continuing on their trip
جبران کردن
۱. دوباره پر کردن ۲. دوباره تهیه کردن ۳. جایگزین کردن
مثال:
Though We replenish it with another like it.
هر چند ما آن را با یکی دیگر شبیه آن جایگزین می کردیم.
جایگزین کردن
ترمیم
to fill something up again/ to fill or make complete again; add a new stock or supply to
چیزی را دوباره پر کردن، چیزی را دوباره تکمیل کردن یا به مجموعه ای چیز جدید اضافه کردن، چیزی را دوباره شارژ کردن
...
[مشاهده متن کامل]

Russia turns to 80 - year - old tanks to replenish forces
Food stocks were replenished by/with imports from abroad
Does your glass need replenishing
?
We need to replenish our cookie supply

به حالت اول برگرداندن
شارژ مجدد
قابل تمدید
تجدید پذیر
تامین مجدد

احیای مجدد
جان دوباره دادن
بازپرسازی کردن
دوباره پر کردن
پول گذاری و شارژ دستگاه خودپرداز
I’m responsible to replenish the ATMs every week
احیاکردن
شارژ کردن حساب بانکی ( مثلا اگر چک داشته باشید و حساب شما خالی باشد بانک این پیام را به شما می دهد - تجارت بین الملل )
بازسازی
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٨)