replacer


تعوی­ کننده

جمله های نمونه

1. As one kind of replacer of sugar, sugar alcohol is used widely in food industry in abroad.
[ترجمه گوگل]به عنوان یکی از انواع جایگزین شکر، الکل قند به طور گسترده در صنایع غذایی در خارج از کشور استفاده می شود
[ترجمه ترگمان]به عنوان نوعی از replacer شکر، مصرف الکل در صنعت مواد غذایی در خارج از کشور به طور گسترده مورد استفاده قرار می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Inheriting Sino-foreign replacer essence, pure handmade, with a long history, exquisite luxuriant, keep disliked the prestige first, the quality is supreme builds us good reputation.
[ترجمه گوگل]به ارث بردن جوهر جایگزین چینی-خارجی، دست ساز خالص، با سابقه ای طولانی، مجلل نفیس، در درجه اول اعتبار را دوست ندارید، کیفیت عالی است که شهرت خوبی برای ما ایجاد می کند
[ترجمه ترگمان]Inheriting Sino چین - foreign replacer خالص، با سابقه ای طولانی و پرپشت و پرپشت که از اعتبار و اعتبار برخوردار نیست، و کیفیت عالی است که ما را به شهرت و شهرت می رساند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The appearance and classification of fat replacer, study and application of carbohydrate fat - mimetic overseas are introduced in the paper.
[ترجمه گوگل]ظاهر و طبقه بندی جایگزین چربی، مطالعه و کاربرد چربی کربوهیدرات - تقلیدی در خارج از کشور در مقاله معرفی شده است
[ترجمه ترگمان]ظاهر و طبقه بندی چربی fat چربی، مطالعه و کاربرد چربی کربوهیدرات در خارج از کشور در این مقاله مطرح شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. German · Harris: Kyd 's replacer can be a leader,[sentence dictionary] moreover more becomes attack the focal point.
[ترجمه گوگل]آلمانی · هریس: جایگزین Kyd می تواند یک رهبر باشد، [فرهنگ جمله] علاوه بر این بیشتر تبدیل به حمله به نقطه کانونی می شود
[ترجمه ترگمان][ · ] German: Kyd s replacer می تواند یک رهبر باشد، و علاوه بر آن به نقطه کانونی نیز حمله می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Harris: Kyd 's replacer will become the attack end a leader, as well as more organization focal points.
[ترجمه گوگل]هریس: جایگزین Kyd تبدیل به یک رهبر پایان حمله و همچنین نقاط کانونی سازمان خواهد شد
[ترجمه ترگمان]هریس: replacer s تبدیل به حمله به یک رهبر و نیز به عنوان نقاط کانونی سازمان خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The research of feed with milk replacer on early-weaning lamb: 24 newborn lambs were divided into 4 groups with in each group.
[ترجمه گوگل]بررسی تغذیه با جایگزین شیر بر روی بره های زود شیرگیری: 24 راس بره تازه متولد شده به 4 گروه در هر گروه تقسیم شدند
[ترجمه ترگمان]تحقیق در مورد تغذیه با شیر نوزاد بر روی بره ای که از شیر گرفته شد استفاده شد: ۲۴ بره نوزاد به ۴ گروه تقسیم شدند که در هر گروه ۴ گروه بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. An automotive road spring bolt rapid replacer comprises a shell component, a power input mechanism, a triple retarding mechanism and a power output mechanism.
[ترجمه گوگل]یک جایگزین سریع پیچ فنر جاده خودرو شامل یک جزء پوسته، یک مکانیسم ورودی قدرت، یک مکانیسم عقب‌نشینی سه‌گانه و یک مکانیسم خروجی قدرت است
[ترجمه ترگمان]یک مکانیزم ورودی برق، مکانیزم ورودی سه تایی و مکانیزم خروجی قدرت را شامل می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Based on researching the shaft bearing replacer, this paper built the models of electromagnetic field and vortex density in bearing race snap being induction heating.
[ترجمه گوگل]این مقاله بر اساس تحقیق در مورد جایگزین یاتاقان شفت، مدل‌های میدان الکترومغناطیسی و چگالی گردابی را در گرمایش القایی یاتاقان‌های مسابقه ایجاد کرد
[ترجمه ترگمان]این مقاله براساس تحقیق درباره شفت حامل replacer، مدل هایی از میدان مغناطیسی و چگالی جریان در نژاد حامل بار القایی را ساخته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. This design not only made an obvious simplification on the structure of cutter replacer but also enhanced the strengths of cutting tool holder and sliding frame as well.
[ترجمه گوگل]این طراحی نه تنها ساختار جایگزین کاتر را ساده کرد، بلکه باعث افزایش قدرت نگهدارنده ابزار برش و قاب کشویی نیز شد
[ترجمه ترگمان]این طراحی نه تنها ساده سازی آشکاری را بر روی ساختار نیشکر چین ایجاد کرد بلکه نقاط قوت دارنده ابزار برش و قاب لغزشی را نیز افزایش داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. To perform experiments with different additive ratios of fat replacer, 0%, 5%, 10%, 15%, 20%, to confirm the additive amount that is most acceptable to people by professional.
[ترجمه گوگل]برای انجام آزمایش‌هایی با نسبت‌های مختلف افزودنی جایگزین‌کننده چربی، 0، 5، 10، 15، 20 درصد، برای تأیید مقدار افزودنی که برای افراد حرفه‌ای بیشتر قابل قبول است
[ترجمه ترگمان]برای انجام آزمایش ها با نسبت های مولی مختلف of، ۰ %، ۵ %، ۱۰ %، ۱۵ %، ۲۰ %، برای تایید مقدار افزایشی که برای افراد حرفه ای قابل قبول است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. When the cars are erected above the inspection and repair pit, the wheel-rail style replacer is proposed.
[ترجمه گوگل]هنگامی که اتومبیل ها در بالای گودال بازرسی و تعمیر قرار می گیرند، جایگزین سبک چرخ- ریل پیشنهاد می شود
[ترجمه ترگمان]هنگامی که ماشین ها در بالای محوطه بازرسی و تعمیر نصب می شوند، سبک wheel replacer پیشنهاد می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The calves are separated from their mothers at birth. They're being fed milk replacer that's made in part from cow's blood.
[ترجمه گوگل]گوساله ها در بدو تولد از مادرشان جدا می شوند آنها با شیر جایگزین تغذیه می شوند که بخشی از آن از خون گاو ساخته شده است
[ترجمه ترگمان]گوساله ها در هنگام تولد از مادرشان جدا شده اند آن ها شیر replacer خورده می شوند که بخشی از خون گاو است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Excessive dietary fat intake bring adverse affects to health, the low_fat food develop quickly worldwide. Fat in food may replaced by formulating with fat replacer.
[ترجمه گوگل]مصرف بیش از حد چربی در رژیم غذایی اثرات نامطلوبی بر سلامتی دارد، غذای کم چرب به سرعت در سراسر جهان توسعه می یابد چربی موجود در غذا ممکن است با فرمولاسیون با جایگزین چربی جایگزین شود
[ترجمه ترگمان]مصرف بیش از حد چربی رژیمی بر سلامتی تاثیر منفی می گذارد، غذای کم چربی به سرعت در سراسر جهان رشد می کند چربی در غذا ممکن است با فرموله کردن with چربی جایگزین شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. In that competition, a company have to face multilateral competition, such as with other company, with consumer, with new entrant, with supplier and with replacer.
[ترجمه گوگل]در آن رقابت، یک شرکت باید با رقابت چند جانبه مانند با شرکت دیگر، با مصرف کننده، با تازه وارد، با تامین کننده و با جایگزین مواجه شود
[ترجمه ترگمان]در این رقابت، یک شرکت باید با رقابت چند جانبه، مانند شرکت های دیگر، با مصرف کننده، با یک تازه وارد، با تامین کننده و با replacer روبرو شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Stress shielding is an important problem in biomedical implantation, which is caused by the different elastic modulus(EM) between the replacer and the bone.
[ترجمه گوگل]محافظت از استرس یک مشکل مهم در کاشت زیست پزشکی است که به دلیل مدول الاستیک (EM) متفاوت بین جایگزین و استخوان ایجاد می شود
[ترجمه ترگمان]حفاظت تنشی یک مساله مهم در کاشت پزشکی است که توسط مدول الاستیسیته متفاوت (EM)بین استخوان replacer و استخوان ایجاد می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• substitute, replacement, something with takes the place of something else

پیشنهاد کاربران

بپرس