replaceable

/ˌriˈpleɪsəbl̩//rɪˈpleɪsəbl̩/

معنی: قابل تعویض
معانی دیگر: قابل تعوی­

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: combined form of replace.

جمله های نمونه

1. Don't worry - all that stolen stuff is replaceable.
[ترجمه گوگل]نگران نباشید - همه چیزهای دزدیده شده قابل تعویض هستند
[ترجمه ترگمان]نگران نباش، همه اون وسایل دزدی از بین رفته
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. He would see I was not so easily replaceable.
[ترجمه گوگل]او می دید که من به این راحتی قابل تعویض نیستم
[ترجمه ترگمان]او می دید که من به این آسانی ها گول نمی خورم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. They have replaceable laminated foil liners and deflate as the liquid is emptied.
[ترجمه گوگل]آنها دارای روکش فویل چند لایه قابل تعویض هستند و با تخلیه مایع باد می شوند
[ترجمه ترگمان]آن ها liners را تعویض می کنند و به محض خالی کردن مایع خالی می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. All four I am referring to have replaceable batteries - an improvement on earlier models.
[ترجمه گوگل]هر چهار مورد اشاره من دارای باتری های قابل تعویض هستند - بهبودی نسبت به مدل های قبلی
[ترجمه ترگمان]هر چهار من اشاره می کنند که باتری های قابل تعویض داشته باشند - یک بهبود در مدل های قبلی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Dozenth kind: The steam gun on replaceable street hits balloon game to make money.
[ترجمه گوگل]نوع دوازدهم: تفنگ بخار در خیابان قابل تعویض برای کسب درآمد به بازی بالن ضربه می زند
[ترجمه ترگمان]نوع dozenth: سلاح بخار در خیابان قابل تعویض به یک بازی هوایی برخورد می کند تا پول بدست آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Receipt is not replaceable and the company will not be responsible for the loss, tear, defacement or damage.
[ترجمه گوگل]رسید قابل تعویض نیست و شرکت مسئولیتی در قبال مفقود شدن، پارگی، خراب شدن و یا خرابی نخواهد داشت
[ترجمه ترگمان]رسید قابل تعویض نیست و شرکت مسئول از دست دادن، اشک، بد کردن یا آسیب نخواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Steel 4 ) frameworks hold together 5 ) replaceable, 6 ) translucent, 7 ) hexagonal bubbles made of special plastic.
[ترجمه گوگل]فولاد 4) چارچوب ها به هم چسبیده اند 5) قابل تعویض، 6) نیمه شفاف، 7) حباب های شش ضلعی ساخته شده از پلاستیک خاص
[ترجمه ترگمان]چارچوبه ای فولاد (۴)replaceable، ۶)translucent و ۷)حباب های شش ضلعی از پلاستیک ویژه را نگه می دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. SHIFT Shifts the position of replaceable parameters in batch files.
[ترجمه گوگل]SHIFT موقعیت پارامترهای قابل تعویض را در فایل های دسته ای تغییر می دهد
[ترجمه ترگمان]تغییر Shifts موقعیت پارامترهای قابل تعویض در فایل های گروهی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. It featured a built-in CD-ROM drive, a user replaceable battery, a large IR port, and a built-in stylus.
[ترجمه گوگل]دارای یک درایو CD-ROM داخلی، یک باتری قابل تعویض توسط کاربر، یک پورت IR بزرگ و یک قلم داخلی بود
[ترجمه ترگمان]این دستگاه یک درایو سی دی گردان، یک باتری قابل تعویض کاربر، یک درگاه IR بزرگ و یک قلم ساخته شده در stylus را نشان می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Automobiles and trucks would be powered by quickly replaceable electric batteries.
[ترجمه گوگل]خودروها و کامیون ها با باتری های برقی قابل تعویض سریع تغذیه می شوند
[ترجمه ترگمان]اتومبیل و کامیون توسط باتری های الکتریکی قابل تعویض سریع تامین می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. A replaceable fuse shall be of the type that requires mounting in a fuse holder.
[ترجمه گوگل]فیوز قابل تعویض باید از نوعی باشد که نیاز به نصب در نگهدارنده فیوز داشته باشد
[ترجمه ترگمان]فیوز قابل تعویض باید از نوعی باشد که به سوار شدن در یک نگهدارنده فیوز نیاز دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Maintenance simplified by easily replaceable piston seal and steel reinforced renewable rubber disc.
[ترجمه گوگل]تعمیر و نگهداری با مهر و موم پیستون به راحتی قابل تعویض و دیسک لاستیکی تجدید پذیر تقویت شده با فولاد ساده شده است
[ترجمه ترگمان]تعمیر و نگهداری ساده شده توسط آب بندی پیستون قابل تعویض به راحتی و دیسک پلاستیکی تقویت شده با فولاد، ساده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Replaceable self - sharpening plastic punches are able to significantly outlast conventional steel punches in most applications.
[ترجمه گوگل]پانچ های پلاستیکی خود تیز شونده قابل تعویض می توانند به میزان قابل توجهی از پانچ های فولادی معمولی در بیشتر کاربردها دوام بیاورند
[ترجمه ترگمان]مشت های پلاستیکی خود تیز کننده می توانند به طور قابل توجهی از فشار لوله های فولادی سنتی در اکثر برنامه ها بیشتر عمر کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Most shredding machines are based on a revolving disc fitted with replaceable blades.
[ترجمه گوگل]اکثر دستگاه های خردکن بر اساس یک دیسک گردان مجهز به تیغه های قابل تعویض هستند
[ترجمه ترگمان]بیشتر ماشین های خرد کننده بر روی یک دیسک چرخان نصب شده اند که با تیغه های قابل تعویض نصب شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

قابل تعویض (صفت)
equivalent, interchangeable, replaceable, refillable, substitutable, fungible

تخصصی

[مهندسی گاز] قابل تعویض

انگلیسی به انگلیسی

• can be replaced, can be substituted

پیشنهاد کاربران

قابل تعویض. عوض شدنی. جانشین پذیر
مثال:
Everyone is not replaceable. Be careful who you hurt.
همه قابل تعویض نیستند مراقب باش چه کسی را آزار می دهی.
قابل تعویض، عوض شدنی
If I’m not skinny for him, he’ll find someone else who is
That’s right Jessica, you’re replaceable. Looking for another person

بپرس