فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: replaces, replacing, replaced
مشتقات: replaceable (adj.), replaceability (n.)
حالات: replaces, replacing, replaced
مشتقات: replaceable (adj.), replaceability (n.)
• (1) تعریف: to put in place of (a similar object).
• مشابه: substitute
• مشابه: substitute
- The battery was dead, and he had to replace it.
[ترجمه maral] باتری کهنه بودو او باید تعویض ش میکرد|
[ترجمه mab] ( شارژ ) باتری تمام شد و اوآنرا جایگزین کرد.|
[ترجمه Peter Strahm] باتری خراب شده بود، و او باید عوضش میکرد.|
[ترجمه گوگل] باتری تمام شده بود و مجبور شد آن را تعویض کند[ترجمه ترگمان] باتریش تموم شده بود و باید جایگزین اون می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2) تعریف: to take the place of.
• مترادف: displace, supersede
• مشابه: fill in for, relieve, spell, subrogate, substitute for, succeed, supplant
• مترادف: displace, supersede
• مشابه: fill in for, relieve, spell, subrogate, substitute for, succeed, supplant
- She was chosen to replace the band's lead singer.
[ترجمه گوگل] او به جای خواننده اصلی گروه انتخاب شد
[ترجمه ترگمان] او انتخاب شد تا خواننده اصلی گروه را جایگزین کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] او انتخاب شد تا خواننده اصلی گروه را جایگزین کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- The automobile replaced the horse and carriage as a means of transportation in the twentieth century.
[ترجمه گوگل] اتومبیل در قرن بیستم جایگزین اسب و کالسکه به عنوان وسیله حمل و نقل شد
[ترجمه ترگمان] خودرو اسب و کالسکه را به عنوان وسیله ای برای حمل و نقل در قرن بیستم جایگزین کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] خودرو اسب و کالسکه را به عنوان وسیله ای برای حمل و نقل در قرن بیستم جایگزین کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (3) تعریف: to put back into a previous position.
• مترادف: put back, return
• متضاد: displace, remove
• مشابه: rehabilitate, restore, right
• مترادف: put back, return
• متضاد: displace, remove
• مشابه: rehabilitate, restore, right
- Please replace the tools when you're finished with them.
[ترجمه Reza] لطفا وقتی کارتان با ابزار تمام شد، آنها را سر جای خود بگذارید.|
[ترجمه گوگل] لطفاً پس از اتمام کار ابزارها را تعویض کنید[ترجمه ترگمان] لطفا ابزار زمانی که با آن ها تمام شد را تعویض کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید