repine

/rɪˈpaɪn//rɪˈpaɪn/

معنی: شکایت کردن، ناراضی بودن
معانی دیگر: شکوه کردن، نالیدن، غرولند کردن، گلایه کردن

بررسی کلمه

فعل ناگذر ( intransitive verb )
حالات: repines, repining, repined
(1) تعریف: to express or feel unhappiness; complain; fret.
مشابه: complain

- She lay on the couch all day, repining over her misfortune.
[ترجمه گوگل] تمام روز روی کاناپه دراز کشیده بود و از بدشانسی خود می‌چرخید
[ترجمه ترگمان] تمام روز روی کاناپه دراز کشیده بود و از بدبختی او ناراضی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: to have a restless yearning for something; pine.

جمله های نمونه

1. The old woman repined at her misfortune.
[ترجمه گوگل]پیرزن از بدبختی خود عقب نشینی کرد
[ترجمه ترگمان]پیرزن به خاطر بدبختی او، احساس ناراحتی می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. It does no good for you to repine at your unhappy lot.
[ترجمه گوگل]این برای شما فایده ای ندارد که در موقعیت ناخوشایند خود تجدید نظر کنید
[ترجمه ترگمان]برای تو فایده ای ندارد که از این وضع ناراضی سر در بیاوری
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The former manager of the company repined against his cruel fate.
[ترجمه گوگل]مدیر سابق شرکت در برابر سرنوشت ظالمانه خود تلافی کرد
[ترجمه ترگمان]مدیر سابق شرکت بر علیه سرنوشت بی رحمانه خود پافشاری می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. She repined for a peaceful life.
[ترجمه گوگل]او برای یک زندگی مسالمت آمیز آماده شد
[ترجمه ترگمان]او به خاطر یک زندگی آرام و آرام بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. WHY, why repine, my pensive friend.
[ترجمه گوگل]چرا، دوست متفکر من، چرا رپین
[ترجمه ترگمان]چرا، چرا ناراضی هستی، دوست pensive من
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. WHY, repine, my pensive friend.
[ترجمه گوگل]چرا، دوست متفکر من
[ترجمه ترگمان]چرا، repine، دوست pensive من
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Darcy must have such extraordinary sources of happiness necessarily attached to her situation, that she could, upon the whole, have no cause to repine.
[ترجمه گوگل]دارسی باید آنچنان منابع خارق‌العاده‌ای از خوشبختی را به موقعیت خود متصل کند که در مجموع نمی‌تواند دلیلی برای تجديد نظر داشته باشد
[ترجمه ترگمان]دار سی از این احساس خوشبختی که در این وضع به وجود آمده بود، هیچ دلیلی نداشت که سر و کله اش پیدا بشود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Let us receive correction, at which no man ought to repine.
[ترجمه گوگل]اجازه دهید تصحیح را دریافت کنیم، که هیچ کس نباید در آن تجدید نظر کند
[ترجمه ترگمان]به ما بگوییم که هیچ مردی نباید ناراضی به نظر برسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. But the wife of Mr. Darcy must have such extraordinary sources of happiness necessarily attached to her situation, that she could, upon the whole, have no cause to repine.
[ترجمه گوگل]اما همسر آقای دارسی باید آنچنان منابع شادی خارق‌العاده‌ای داشته باشد که لزوماً به وضعیت او وابسته باشد، که در کل نمی‌تواند دلیلی برای تجدید نظر داشته باشد
[ترجمه ترگمان]اما همسر آقای دار سی باید کلی از این خوشبختی و خوشبختی را داشته باشد که لزوما به وضع او علاقه مند باشد، و هیچ دلیلی ندارد که سر و کله بزند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. This is the common fate of mortal men, useless it is to repine .
[ترجمه گوگل]این سرنوشت مشترک انسان های فانی است، باز پس گرفتن فایده ای ندارد
[ترجمه ترگمان]این سرنوشت مشترک مردان فانی است، بی فایده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

شکایت کردن (فعل)
bitch, complain, repine

ناراضی بودن (فعل)
repine, deprecate

انگلیسی به انگلیسی

• complain, express discontent, express dissatisfaction

پیشنهاد کاربران

✨ از مجموعه لغات GRE ✨
✍ توضیح: To express discontent 🗣️
🔍 مترادف: Complain
✅ مثال: She did not repine, even when faced with difficult circumstances
Repine /rɪˈpaɪn/ ( v - intr ) – meaning: to be fretfully discontent; complaining
شاکی و ناراضی بودن؛ غُر و لند کردن؛ نالیدن
Example 1: 👇
You mustn't let yourself repine.
نباید به خودت اجازه ی ناراضی بودن بِدی.
...
[مشاهده متن کامل]

Example 2: 👇
The disgruntled customer seemed to always repine about the service at the restaurant.
به نظر می رسید مشتریِ ناخوشنود همیشه در مورد خدمات رستوران غُر و لند می کرد ( شکایت داشت ) .
Example 3: 👇
She was alone and unloved, but she did not repine.
او تنها بود و مورد بی مهری قرار می گرفت اما گلایه ای نمی کرد.
Example 4: 👇
It’s hard to be around people who constantly repine without taking any action to improve their situation.
سخت است که در کنار افرادی باشید که دائماً بدون انجام هیچ اقدامی برای بهبود وضعیت خود شاکی و ناراضی هستند.

منابع• https://www.merriam-webster.com/dictionary/repine

بپرس