rephrase

/riˈfreɪz//ˌriːˈfreɪz/

دوباره عبارت بندی کردن، (عبارت را) به طرز دیگری بیان کردن

بررسی کلمه

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: rephrases, rephrasing, rephrased
• : تعریف: to say or write again using different words or phrasing.

- Please rephrase the question so I can understand it.
[ترجمه گوگل] لطفا سوال را دوباره بیان کنید تا بتوانم آن را بفهمم
[ترجمه ترگمان] لطفا این سوال رو جور کن تا من بتونم بفهمم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. OK. Let me rephrase the question .
[ترجمه گوگل]خوب بگذارید سوال را دوباره بیان کنم
[ترجمه ترگمان] باشه بذار یه جور دیگه بپرسم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Could you rephrase your question, please?
[ترجمه 𝑵𝒂𝒔𝒕𝒂𝒓𝒂𝒏] میشه لطفا سوالتون رو یه جور دیگه بگین؟
|
[ترجمه گوگل]لطفا سوال خود را دوباره بیان کنید؟
[ترجمه ترگمان]میشه لطفا سوالت رو عوض کنی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. I may, thought Claudel, have to rephrase my report.
[ترجمه گوگل]کلودل فکر کرد، ممکن است مجبور شوم گزارشم را بازنویسی کنم
[ترجمه ترگمان]به خودم گفتم: شاید باید گزارشم را عوض کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Instead, we rephrase the question and ask how the category operates in practice.
[ترجمه گوگل]در عوض، ما سوال را دوباره بیان می کنیم و می پرسیم که این دسته در عمل چگونه عمل می کند
[ترجمه ترگمان]در عوض، ما سوال را مورد بررسی قرار می دهیم و سوال می کنیم که این مقوله در عمل چگونه عمل می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. It helps to rephrase words and terms.
[ترجمه گوگل]به بازنویسی کلمات و اصطلاحات کمک می کند
[ترجمه ترگمان]آن به درک کلمات و اصطلاحات کمک می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. It is permissible, even desirable, to edit and rephrase the statement so that it is clear and well structured.
[ترجمه گوگل]ویرایش و بازنویسی بیانیه به گونه ای که واضح و دارای ساختار مناسب باشد، جایز و حتی مطلوب است
[ترجمه ترگمان]آن مجاز، حتی مطلوب، برای ویرایش و تایید بیانیه است به طوری که واضح و ساختار بندی شده باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The Minister ought to rephrase that remark.
[ترجمه گوگل]وزیر باید این تبصره را بازنویسی کند
[ترجمه ترگمان]وزیر باید این حرف را به طور دیگری ادا کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. We can rephrase Jenkin's argument in a more neutral analogy.
[ترجمه گوگل]می‌توانیم استدلال جنکین را در یک قیاس خنثی‌تر بازنویسی کنیم
[ترجمه ترگمان]ما می توانیم استدلال Jenkin را در یک مقایسه خنثی تر انجام دهیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Let me rephrase that: One day after chess club, I got stuffed into a trash can.
[ترجمه گوگل]اجازه دهید این را دوباره بیان کنم: یک روز بعد از باشگاه شطرنج، من را در سطل زباله انداختند
[ترجمه ترگمان]بذار یه جور دیگه بگم: یه روز بعد از باشگاه شطرنج، یه سطل آشغال گذاشتم تو سطل آشغال
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Would you please rephrase the question?
[ترجمه گوگل]لطفاً سوال را دوباره بیان کنید؟
[ترجمه ترگمان]میشه لطفا این سوال رو عوض کنی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress day by day!
[ترجمه گوگل]ای کاش می توانید از فرهنگ لغت جملات آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. A good jazz soloist rephrase parts of the melody while they solo.
[ترجمه گوگل]یک نوازنده خوب جاز در حالی که تکنوازی می کند، قسمت هایی از ملودی را بازفراز می کند
[ترجمه ترگمان]یک آهنگ خوب جاز، قسمت هایی از ملودی را در حالی که تنها هستند، می خواند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Let me rephrase what I just said.
[ترجمه گوگل]بگذارید آنچه را که گفتم دوباره بیان کنم
[ترجمه ترگمان]بذار یه جور دیگه بگم که الان چی گفتم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The problem after rephrase can say clear, and not the problem of rephrase says clear hard.
[ترجمه گوگل]مشکل بعد از rephrase می تواند واضح باشد، و مشکل rephrase نمی گوید clear hard
[ترجمه ترگمان]مساله بعد از rephrase می تواند واضح و روشن باشد، و نه مشکل rephrase سخت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. If I can rephrase what I had just say, I thought our resource is not renewable.
[ترجمه گوگل]اگر بتوانم آنچه را که گفتم دوباره بیان کنم، فکر می‌کردم منبع ما قابل تجدید نیست
[ترجمه ترگمان]اگر بتوانم کاری را که فقط می گویم انجام دهم، فکر می کردم که منابع ما تجدید پذیر نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• phrase again, restate in a different form, reformulate in words
if you rephrase a question or statement, you ask it or say it again in a different way.

پیشنهاد کاربران

بازگو کردن یا بازنویسی چیزی به طوری که واضح تر باشد یا بیشتر مورد پذیرش قرار گیرد
بازگو کردن یا بازنویسی کردن واضح تر چیزی
بازآرایی کردن
بازآرایی
به عبارتی دیگه
بازنویسی کردن ( به طوری که معمولا عبارتمون واضح تر و ساده تر بشه )
Could you rephrase your question, please
We should rephrase an expression in a clear way
به بیان دیگری عنوان کردن
بازنویسی
بازگو کردن
دوباره تقاضا را تکرار کردن
دوباره گفتن

بپرس