repetitiveness

جمله های نمونه

1. The repetitiveness of the work really got me down after a while.
[ترجمه افشین چیت نیس] تکراری بودن آن کار بعد از مدتی من را از پای درآورد.
|
[ترجمه گوگل]تکراری بودن کار بعد از مدتی واقعاً من را به هم ریخت
[ترجمه ترگمان]بعد از یک مدت کار، The واقعا مرا به زمین انداخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Management critique Hates repetitiveness; focuses on the main objectives, rather than on getting details of individual tasks right.
[ترجمه افشین چیت نیس] ارزیاب مدیریت از تکرار مکرر متنفر است: او بر روی اهداف اصلی تمرکز میکند تا بر روی جزییات کار تک تک افراد.
|
[ترجمه گوگل]نقد مدیریت از تکراری بودن متنفر است به جای اینکه جزئیات وظایف فردی را به درستی انجام دهد، بر اهداف اصلی تمرکز دارد
[ترجمه ترگمان]نقد مدیریتی Hates repetitiveness؛ بر اهداف اصلی تمرکز دارد، به جای آن که جزئیات وظایف فردی را درست در نظر بگیرید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. How do you handle the repetitiveness of certain design job a long time?
[ترجمه گوگل]چگونه با تکراری بودن یک کار طراحی خاص برای مدت طولانی کنار می آیید؟
[ترجمه ترگمان]چگونه یک کار طراحی خاص را مدتی طولانی انجام می دهید؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Only use boilerplate macros when the savings in repetitiveness clearly outweigh the negatives of implicit functionality.
[ترجمه گوگل]فقط زمانی از ماکروهای دیگ بخار استفاده کنید که صرفه جویی در تکرار به وضوح بیشتر از موارد منفی عملکرد ضمنی باشد
[ترجمه ترگمان]تنها از boilerplate macros استفاده کنید که پس از پس انداز در repetitiveness به وضوح از نکات منفی عملکرد ضمنی پیشی می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Stable plasma equilibrium and discharge waveforms with good repetitiveness and wide flat top are obtained, which are of particular advantage for physical experiments.
[ترجمه گوگل]شکل موج های تعادل پلاسمایی و تخلیه پایدار با تکرار خوب و بالای تخت پهن به دست می آید که برای آزمایش های فیزیکی از مزیت خاصی برخوردار است
[ترجمه ترگمان]تعادل پلاسما پایدار و شکل موج تخلیه با repetitiveness خوب و سطح صاف تخت به دست آمده اند که از مزایای ویژه ای برای آزمایش ها فیزیکی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The relation between the electronic counting scale repetitiveness and sample discreteness.
[ترجمه گوگل]رابطه بین تکراری بودن مقیاس شمارش الکترونیکی و گسستگی نمونه
[ترجمه ترگمان]رابطه بین مقیاس شمارش الکترونیکی و discreteness نمونه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Milton shows us he's fully escaped from the repetitiveness of the "yet once more"-beginning.
[ترجمه گوگل]میلتون به ما نشان می‌دهد که به طور کامل از تکراری بودن شروع «دوباره» فرار کرده است
[ترجمه ترگمان]میلتن می گوید که او به طور کامل از the \"هنوز بار دیگر\" فرار کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The measurement stability and repetitiveness of the laser interferometer is improved by means of convenient mode inhibiting technique.
[ترجمه گوگل]ثبات اندازه گیری و تکرار تداخل سنج لیزری با استفاده از تکنیک بازدارندگی حالت راحت بهبود می یابد
[ترجمه ترگمان]پایداری اندازه گیری و repetitiveness لیزری با استفاده از روش مهار مود مناسب بهبود می یابد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. So it measure result have high credibility and repetitiveness.
[ترجمه گوگل]بنابراین اندازه گیری نتایج از اعتبار و تکرار بالایی برخوردار است
[ترجمه ترگمان]بنابراین نتیجه آن دارای اعتبار و اعتبار بالایی خواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress day by day!
[ترجمه گوگل]ای کاش می توانید از فرهنگ لغت جملات آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Keep in mind for ever: repetitiveness is power.
[ترجمه گوگل]برای همیشه به خاطر داشته باشید: تکراری بودن قدرت است
[ترجمه ترگمان]برای همیشه به خاطر داشته باشید: repetitiveness قدرت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Via the tests on the repetitiveness, accuracy and the stability, supposed this method was reliable.
[ترجمه گوگل]از طریق آزمایش‌های تکراری، دقت و پایداری، این روش قابل اعتماد بود
[ترجمه ترگمان]از طریق آزمایش ها بر روی repetitiveness، دقت و پایداری، فرض کنید که این روش قابل اعتماد است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Such idea comes from the observation of the repetitiveness of the multimedia content. The attack procedure replaces each signal block with another computed one.
[ترجمه گوگل]چنین ایده ای از مشاهده تکراری بودن محتوای چندرسانه ای ناشی می شود رویه حمله هر بلوک سیگنال را با یکی دیگر از بلوک های محاسبه شده جایگزین می کند
[ترجمه ترگمان]چنین ایده ای ناشی از مشاهده محتوای چندرسانه ای است روش حمله جایگزین هر بلوک سیگنال با گام بعدی دیگری می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Though Minton's interest in youth fuelled his teaching, he could not escape the bane of its repetitiveness.
[ترجمه گوگل]اگرچه علاقه مینتون به جوانی به تدریس او دامن زد، اما نتوانست از آفت تکراری بودن آن بگریزد
[ترجمه ترگمان]با وجودی که علاقه s به جوانی به آموزش او دامن زده بود، اما نتوانست از مهلکه بگریزد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Using molding methods to produce small aspherical elements is the best economic way with the best repetitiveness.
[ترجمه گوگل]استفاده از روش های قالب گیری برای تولید عناصر کروی کوچک بهترین راه اقتصادی با بهترین تکرار است
[ترجمه ترگمان]استفاده از روش های molding برای تولید عناصر aspherical کوچک بهترین روش اقتصادی با بهترین روش repetitiveness است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• repetitiousness, quality of being repetitious, quality of being recurrent

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
فعل ( verb ) : repeat
اسم ( noun ) : repeat / repetition / repetitiousness / repetitiveness
صفت ( adjective ) : repeatable / repeated / repetitious / repetitive
قید ( adverb ) : repeatedly / repetitiously / repetitively
تکرار مکرر
بازانجامی
تکرارشوندگی

بپرس