repetition

/ˌrepəˈtɪʃn̩//ˌrepɪˈtɪʃn̩/

معنی: تجدید، تکرار، باز گویی، باز گو، اعاده، باز انجام
معانی دیگر: بسکرد، چندبارگی، دمادمی، دمگیری، پدیساری، عمل تکرار شده

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: the act or process of repeating.
مشابه: practice, repeat

(2) تعریف: an act that is repeated.
مشابه: repeat

(3) تعریف: a statement or utterance that is repeated.
مشابه: echo

جمله های نمونه

1. by means of repetition
از طریق تکرار

2. the dying soldier's repetition of the word "mother" saddened me
تکرار واژه ی ((مادر)) توسط سرباز در حال مرگ مرا متاثر کرد.

3. habits are formed through repetition
عادات از طریق تکرار شکل می گیرد.

4. we receive ideas by dint of repetition
به زور تکرار اندیشه ها را فرا می گیریم.

5. we memorized the list by dint of repetition
ما فهرست را به زور تکرار از بر کردیم.

6. . . . night and day there was exercise and repetition
(سعدی) . . . شب و روز تمرین و تکرار بود.

7. . . . night and day there was practice and repetition
. . . شب و روز تمرین و تکرار بود

8. Repetition is the mother of success.
[ترجمه Sarina] تقلید از مادر، موفقیت است
|
[ترجمه Peter Strahm] تکرار کردن، مادر موفقیت است.
|
[ترجمه گوگل]تکرار مادر موفقیت است
[ترجمه ترگمان]تکرار مادر موفقیت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. These are words which cannot be staled by repetition.
[ترجمه گوگل]اینها کلماتی هستند که با تکرار نمی توان آنها را از بین برد
[ترجمه ترگمان]این ها کلماتی هستند که تکرار آن ها را نمی توان تکرار کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The job involved the constant repetition of the same movements.
[ترجمه گوگل]این کار شامل تکرار مداوم همان حرکات بود
[ترجمه ترگمان]این کار تکرار مداوم حرکات یک سان را شامل می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. I want no repetition of your bad behavior.
[ترجمه گوگل]من نمی خواهم رفتار بد شما تکرار شود
[ترجمه ترگمان]من نمی خواهم تکرار رفتار زشت شما را تکرار کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. We do not want to see a repetition of last year's tragic events.
[ترجمه گوگل]ما نمی خواهیم شاهد تکرار حوادث تلخ سال گذشته باشیم
[ترجمه ترگمان]نمی خواهیم شاهد تکرار حوادث غم انگیز سال گذشته باشیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The constant repetition of violence has blunted the human response to it.
[ترجمه گوگل]تکرار مداوم خشونت پاسخ انسان به آن را کمرنگ کرده است
[ترجمه ترگمان]تکرار مداوم خشونت، پاسخ انسانی به آن را تضعیف کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. He has a repetition of a previous talk.
[ترجمه گوگل]او یک سخنرانی قبلی را تکرار می کند
[ترجمه ترگمان]او تکرار سخنرانی قبلی را دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. She said I should avoid repetition of words in my essay.
[ترجمه گوگل]او گفت من باید از تکرار کلمات در مقاله خود اجتناب کنم
[ترجمه ترگمان]او گفت که باید از تکرار کلمات در مقاله خود اجتناب کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. Children used to learn by repetition.
[ترجمه غ ع مسجدی] بچه ها عادت دارند با تکرار یاد بگیردند
|
[ترجمه گوگل]بچه ها قبلاً با تکرار یاد می گرفتند
[ترجمه ترگمان]بچه ها با تکرار یاد می گرفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

17. His books are full of repetition and useless information.
[ترجمه NIMA] کتاب های او پر از واج آرایی و اطلاعات بی فایده است
|
[ترجمه گوگل]کتاب های او پر از تکرار و اطلاعات بیهوده است
[ترجمه ترگمان]کتاب های او پر از تکرار و اطلاعات بی فایده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

18. In her work we find the constant repetition of the same themes.
[ترجمه گوگل]در آثار او ما شاهد تکرار مداوم همان مضامین هستیم
[ترجمه ترگمان]ما در کار او تکرار مداوم همان موضوعات را می یابیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

تجدید (اسم)
resumption, restoration, anabiosis, renewal, revival, repeat, recrudescence, repetition, instauration

تکرار (اسم)
practice, rehearsal, replication, reiteration, frequency, frequence, renewal, repeat, duplication, repetition, iteration, frequentation, iterance, tautology, recapitulation, reduplication, reuse

باز گویی (اسم)
repetition, iteration, iterance, restatement

باز گو (اسم)
repeat, repetition, iteration

اعاده (اسم)
recourse, restoration, restitution, return, rebound, recession, repetition

باز انجام (اسم)
repeat, repetition

تخصصی

[عمران و معماری] تکرار
[برق و الکترونیک] تکرار
[صنایع غذایی] تکرار
[ریاضیات] تکرار

انگلیسی به انگلیسی

• act of repeating, reiteration, act of redoing something
if there is a repetition of something that has happened before, it happens again.

پیشنهاد کاربران

تجدید، تکرار، باز گویی، باز گو، اعاده، باز انجام
مثال:
The dying soldier's repetition of the word "mother" saddened me.
تکرار واژه ی �مادر� توسط سرباز در حال مرگ مرا متأثر کرد.
repetition ( n ) ( rɛpəˈtɪʃn ) e. g. learning by repetition. repetitious ( adj ) ( rɛpəˈtɪʃəs ) e. g. a long and repetitious speech. repetitive ( adj ) ( rɪˈpɛt̮ət̮ɪv ) e. g. a repetitive pattern.
repetition
تکرار، تجدید
دوباره گویی
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
فعل ( verb ) : repeat
اسم ( noun ) : repeat / repetition / repetitiousness / repetitiveness
صفت ( adjective ) : repeatable / repeated / repetitious / repetitive
قید ( adverb ) : repeatedly / repetitiously / repetitively
ممارست
تکرار
reiteration
واج آرایی ( ادبیات )
اسم برندی که انقدر شناخته میشه که به عنوان اسم یک کالا استفاده میکنند
. به این نوع کالاها، جنریک ( عمومی ) گفته می شود
نام تجاری یک برند زمانی عمومی می شود که به عنوان مشخص کننده هویت یک کالا به کار رود
...
[مشاهده متن کامل]

مانند :
تاید:
برند پودر لباسشویی که شرکت پراکتل اند گمبل آن را تولید می کرد تاید نام داشت. ولی امروزه در ایران بسیاری به جای پودر لباسشویی از واژه تاید استفاده می کنند
فایبرگلاس:
شرکت های نام فایبرگلاس را به عنوان برند محصول خود انتخاب کرده اند. هر چند که همیشه مردم به مواد پشم و شیشه خاصی که در صنایع مختلفی به کار می روند فایبرگلاس می گویند. این ماده اولین بار در دهه ۵۰ میلادی با نام تجاری فایبرگلاس به رنگ صورتی به بازار آمد
جکوزی:
جکوزی نام یک شرکت است که محصولات متنوعی مانند تشک، وان حمام و کاسه توالت تولید می کند. اما پس از چندی جکوزی روی نام یکی ازمحصولات این شرکت برای همیشه ماند و آن وام حمام گرم بود
پینگ پنگ:
پینگ پنگ نام برند تولید کننده میز تنیس در سال 1901 بود. نام این برند بخاطر صدایی بود که توپ هنگام برخوردبا سطح میز ایجاد می کرد. امروزه همه این ورزش را در دنیا به این نام می شناسند.
و مواردی دیگر مانند پفک، اسمارتیز، اسکاچ، کلمن، پیف پاف، پاستیل، ساقه طلایی، بستنی کیم، شلوار لی، اتود و . . .
توضیح انگلیسی:
The name of the brand is used so often that people begin to associate it with the product

تکرار
تکرار کردن
واگویی، تجدید، تسلسل
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٢)

بپرس