repertoire

/ˈrepərˌtwɑːr//ˈrepətwɑː/

(نمایش ها یا نقش ها یا آوازها یا آهنگ ها و غیره ای که هنرمند یا دسته ی هنرمندان برآن مسلط اند و می توانند با کمی تمرین انجام دهند) مجموعه، اندوزه، گردآورد، رپرتوار، (کلیه ی روش ها و ترفندها و ابزار و غیره ی رشته ی بخصوصی از دانش یا فرد بخصوص) مجموعه، خزانه، (کلیه ی آثار نوع بخصوصی از هنر مثلا نمایش یا کنسرت که برای اجرا در دسترس اند) رپرتوار، گردآوره، افزانه، فهرست نمایش های اماده برای نمایش دادن

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: the stock or list of artistic pieces, such as dramatic or operatic roles, that a player or company of players is prepared to perform.

- Oscar Wilde's famous play "The Importance of Being Earnest" is part of the repertoire of many theater companies.
[ترجمه گوگل] نمایشنامه معروف اسکار وایلد "اهمیت جدی بودن" بخشی از کارنامه بسیاری از شرکت های تئاتر است
[ترجمه ترگمان] بازی معروف اسکار وایلد \"اهمیت جدی بودن\" بخشی از مجموعه بسیاری از شرکت های تئاتری است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: the collection of special skills or abilities of a person or group of people.

- I can do many things, but sewing is not in my repertoire.
[ترجمه گوگل] من می توانم خیلی کارها انجام دهم، اما خیاطی در کارنامه من نیست
[ترجمه ترگمان] کاره ای زیادی می توانم بکنم، اما دوخت و دوز در فهرست من نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. an experienced wrestler's repertoire of tricks
مجموعه ی ترفندهای یک کشتی گیر پرسابقه

2. a singer with a large repertoire of songs
آوازخوانی که آوازهای بسیاری را می تواند بخواند

3. she is a fine pianist but her repertoire is limited
او پیانو نواز خوبی است ولی قطعات محدودی را می تواند بزند.

4. He has added considerably to his piano repertoire.
[ترجمه گوگل]او به میزان قابل توجهی به کارنامه پیانوی خود افزوده است
[ترجمه ترگمان]او به طور قابل توجهی به گنجینه پیانو خود افزوده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. His repertoire encompassed everything from Bach to Schoenberg.
[ترجمه گوگل]کارنامه او شامل همه چیز از باخ تا شوئنبرگ بود
[ترجمه ترگمان]مجموعه او شامل همه چیز از باخ گرفته تا Schoenberg بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. That tune is not in my repertoire.
[ترجمه گوگل]آن آهنگ در کارنامه من نیست
[ترجمه ترگمان]این آهنگ توی لیست من نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Meredith D'Ambrosio has thousands of songs in her repertoire.
[ترجمه گوگل]مردیث دامبروزیو هزاران آهنگ در کارنامه خود دارد
[ترجمه ترگمان]\"مردیث D\" هزاران آهنگ تو لیست خودش داره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. His repertoire includes a large number of Scottish folk songs.
[ترجمه گوگل]کارنامه او شامل تعداد زیادی آهنگ محلی اسکاتلندی است
[ترجمه ترگمان]مجموعه او شامل تعداد زیادی از ترانه های عامیانه اسکاتلندی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. She has a rather limited repertoire.
[ترجمه گوگل]او کارنامه نسبتاً محدودی دارد
[ترجمه ترگمان]مجموعه نسبتا محدود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. She needs to build up a repertoire of pieces.
[ترجمه گوگل]او باید مجموعه ای از قطعات بسازد
[ترجمه ترگمان]او باید یک مجموعه از قطعات را بسازد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. This demands a rich diversity of repertoire and great versatility on the part of our musicians.
[ترجمه گوگل]این نیاز به تنوع غنی رپرتوار و تطبیق پذیری زیاد از سوی نوازندگان ما دارد
[ترجمه ترگمان]این امر تنوع غنی از مجموعه و تنوع زیادی را در بخشی از نوازندگان ما طلب می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The singers entertained members with a wide repertoire, both modern and old, and they were warmly thanked by Elizabeth Lawrence.
[ترجمه گوگل]خوانندگان با یک رپرتوار وسیع، چه مدرن و چه قدیمی، اعضا را سرگرم کردند و الیزابت لارنس به گرمی از آنها تشکر کرد
[ترجمه ترگمان]خوانندگان با یک گنجینه بزرگ، هم جدید و هم قدیمی، سرگرم شدند، و الیزابت لاورنس به گرمی از آن ها تشکر کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Daniel Oates has invented a repertoire of three-dimensional cartoon characters to populate his work.
[ترجمه گوگل]دنیل اوتس مجموعه‌ای از شخصیت‌های کارتونی سه بعدی اختراع کرده است تا آثارش را پر کند
[ترجمه ترگمان]دانیل اوتس، مجموعه ای از شخصیت های کارتونی سه بعدی را برای جمع آوری آثار خود اختراع کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The police officer dips into a repertoire of previous cases available for connections to be tested.
[ترجمه گوگل]افسر پلیس در فهرستی از موارد قبلی که برای آزمایش ارتباط در دسترس بود، فرو می‌رود
[ترجمه ترگمان]افسر پلیس به مجموعه ای از پرونده های قبلی که برای اتصال در دسترس هستند، رسیدگی می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[کامپیوتر] مجموعه ؛ مخزن ؛ موجودی

انگلیسی به انگلیسی

• list of works that a person or group is ready to perform; collection of skills required for a particular profession; collection including all existing artistic works of a specific kind
a performer's repertoire is all the pieces of music or parts in plays he or she has learned and can perform.
the repertoire of a person or thing is all the things that person or thing is capable of doing.

پیشنهاد کاربران

range, collection, list, repertory, stock, store, supply
کلکسیون. مجموعه، جمع آوری، وصول، گردآوری، گردآورد، جمع آوری اخبار، دریافت، اجتماع، کامپیوتر: جمع آوری، قانون فقه: وصول، بازرگانی: وصول، علوم نظامی: جمع آوری. لیست. سیاهه برداشتن، صورت کردن، حاشیه، نوار، کج شدن، صورت، سیاهه، جدول، سجاف، کنار، نرده، میدان نبرد، تمایل، کجی، میل، در فهرست وارد کردن، فهرست کردن، در لیست ثبت کردن، شیار کردن، آماده کردن، خوش آمدن، دوست داشتن، کج کردن، کامپیوتر: لیست گرفتن، قانون فقه: در فهرست نوشتن، ورزش: کج شدن قایق به یک سمت، علوم نظامی: یک پهلو شدن. منبع، ذخیره
...
[مشاهده متن کامل]

تحویل دادن، تغذیه کردن، فرستادن، تدارک دیدن، ارسال کردن، تحویل دادن، تکمیل کردن موجودی، بدل، تامین موجودی، تدارکات، ذخیره، آماده کردن، تدارک کردن، فرآورده، تهیه کردن، رساندن، دادن، عرضه داشتن، تدارک دیدن، تولید کردن، موجودی، لزوم، آذوقه، منبع، تامین کردن، علوم مهندسی: موجودی جای گیر موقتی، قانون فقه: ملزومات، بازرگانی: عرضه نمودن، عرضه، علوم نظامی: ذخیره کردن

۱. مجموعه اثار ۲. گنجیه. خزانه. منبع. ذخیره ۳. {موسیقی. نمایش و غیره} رپرتوار
مثال:
a singer with a large repertoire of songs.
یک خواننده با یک گنجینه ی بزرگ از آهنگ ها
حداکثر پتانسیل اجرایی
range, collection, list, repertory, stock, store, supply
موجودی، مخزن، فهرست نمایش های اماده برای نمایش دادن، کامپیوتر: مجموعه، روانشناسی: خزانه
مجموعه ( اطلاعات )
repertoire: رپرتوار، خزانه، مجموعه
دانش اجرایی
موجودی، مخزن، فهرست نمایش های اماده برای نمایش دادن، مجموعه، خزانه، مجموعه، دامنه
حیطه، ناحیه، سلسله، ردیف، وسعت، رشته کوه، فاصله، حد فاصل، برد سلاح، میدان تیر، برد هدف، مسافت، حدود جذر و مد دریا، دسته، در طبقه قرار دادن، به خط کردن، ردیف، به نظم و ترتیب وا داشتن، تنظیم تیر کردن یا قلق گیری کردن، دامنه تغییرات، رسایی، چشم رس، تیر رس، برد، دسترسی، محدوده، حوزه، تغییر کردن، خط مبنا، منحنی مبنا، در صف آوردن، آراستن، مرتب کردن، میزان کردن، عبور کردن، مسطح کردن، سیر و حرکت کردن، علوم مهندسی: حدود تغییرات، کامپیوتر: دامنه، عمران: سلسله، معماری: گام، شیمی: گستره، روانشناسی: دامنه، بازرگانی: دامنه، محدوده، ورزش: گستره، علوم هوایی: طیف، علوم نظامی: شعاع عمل هواپیما یاخودرو، میدان تیر هدف دار، برد هدف، علوم نظامی: مسافت هدف
...
[مشاهده متن کامل]

تئاتر
موجودی، مجموعه
توانایی
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : repertoire / repertory
✅️ صفت ( adjective ) : repertorial
✅️ قید ( adverb ) : _
فهرست
خزانه
مجموعه
فهرست اطلاعات
انباره
خزانه
اندوخته
مجموعه آثار
یکی از معنای آن = "مخزن لغات" همچون lexical resources
مجموعه آثار
فهرست نمایش های آماده برای نمایش دادن
گنجینه. این گزینش برای شرحی هنری مناسب است.
ریشه:
from French r�pertoire, literally "index, list" ( 14c. ) , from Late Latin repertorium "inventory"
collection
خزانه رفتاری
اندوخته
- capabilities
- talents
- abilities
- facilities/material
- profession/craft
در زیست شناسی مجموعه معنی میدهد
در روانشناسی و علوم رفتاری - خزانه
a stock of skills or types of behaviour that a person habitually uses.
"his repertoire of denigratory gestures"
خصلت و خلق و خو، عادات روزانه.
مهارتی و یا رفتاری که فرد از روی عادت انجام میدهد.
( مجازی ) کلکسیون، انبار، ذخیره
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٨)

بپرس