re, parire, toire
re:again
parire:latin root means : to produce : to give birth :پاریرِ
toire: french suffix for collection
اطمینان - اعتماد🤝
✍ توضیح: A collection or range of skills, works, or abilities 🎭 📚
🔍 مترادف: Collection
✅ مثال: The musician's repertoire includes both classical and modern pieces.
range, collection, list, repertory, stock, store, supplyکلکسیون. مجموعه، جمع آوری، وصول، گردآوری، گردآورد، جمع آوری اخبار، دریافت، اجتماع، کامپیوتر: جمع آوری، قانون فقه: وصول، بازرگانی: وصول، علوم نظامی: جمع آوری. لیست. سیاهه برداشتن، صورت کردن، حاشیه، نوار، کج شدن، صورت، سیاهه، جدول، سجاف، کنار، نرده، میدان نبرد، تمایل، کجی، میل، در فهرست وارد کردن، فهرست کردن، در لیست ثبت کردن، شیار کردن، آماده کردن، خوش آمدن، دوست داشتن، کج کردن، کامپیوتر: لیست گرفتن، قانون فقه: در فهرست نوشتن، ورزش: کج شدن قایق به یک سمت، علوم نظامی: یک پهلو شدن. منبع، ذخیره
... [مشاهده متن کامل]
تحویل دادن، تغذیه کردن، فرستادن، تدارک دیدن، ارسال کردن، تحویل دادن، تکمیل کردن موجودی، بدل، تامین موجودی، تدارکات، ذخیره، آماده کردن، تدارک کردن، فرآورده، تهیه کردن، رساندن، دادن، عرضه داشتن، تدارک دیدن، تولید کردن، موجودی، لزوم، آذوقه، منبع، تامین کردن، علوم مهندسی: موجودی جای گیر موقتی، قانون فقه: ملزومات، بازرگانی: عرضه نمودن، عرضه، علوم نظامی: ذخیره کردن
۱. مجموعه اثار ۲. گنجیه. خزانه. منبع. ذخیره ۳. {موسیقی. نمایش و غیره} رپرتوار
مثال:
a singer with a large repertoire of songs.
یک خواننده با یک گنجینه ی بزرگ از آهنگ ها
حداکثر پتانسیل اجرایی
range, collection, list, repertory, stock, store, supply
موجودی، مخزن، فهرست نمایش های اماده برای نمایش دادن، کامپیوتر: مجموعه، روانشناسی: خزانه
مجموعه ( اطلاعات )
repertoire: رپرتوار، خزانه، مجموعه
دانش اجرایی
موجودی، مخزن، فهرست نمایش های اماده برای نمایش دادن، مجموعه، خزانه، مجموعه، دامنه
حیطه، ناحیه، سلسله، ردیف، وسعت، رشته کوه، فاصله، حد فاصل، برد سلاح، میدان تیر، برد هدف، مسافت، حدود جذر و مد دریا، دسته، در طبقه قرار دادن، به خط کردن، ردیف، به نظم و ترتیب وا داشتن، تنظیم تیر کردن یا قلق گیری کردن، دامنه تغییرات، رسایی، چشم رس، تیر رس، برد، دسترسی، محدوده، حوزه، تغییر کردن، خط مبنا، منحنی مبنا، در صف آوردن، آراستن، مرتب کردن، میزان کردن، عبور کردن، مسطح کردن، سیر و حرکت کردن، علوم مهندسی: حدود تغییرات، کامپیوتر: دامنه، عمران: سلسله، معماری: گام، شیمی: گستره، روانشناسی: دامنه، بازرگانی: دامنه، محدوده، ورزش: گستره، علوم هوایی: طیف، علوم نظامی: شعاع عمل هواپیما یاخودرو، میدان تیر هدف دار، برد هدف، علوم نظامی: مسافت هدف
... [مشاهده متن کامل] تئاتر
موجودی، مجموعه
توانایی
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : repertoire / repertory
✅️ صفت ( adjective ) : repertorial
✅️ قید ( adverb ) : _
فهرست
خزانه
مجموعه
فهرست اطلاعات
انباره
خزانه
اندوخته
مجموعه آثار
یکی از معنای آن = "مخزن لغات" همچون lexical resources
مجموعه آثار
فهرست نمایش های آماده برای نمایش دادن
گنجینه. این گزینش برای شرحی هنری مناسب است.
ریشه:
from French r�pertoire, literally "index, list" ( 14c. ) , from Late Latin repertorium "inventory"
collection
خزانه رفتاری
اندوخته
- capabilities
- talents
- abilities
- facilities/material
- profession/craft
در زیست شناسی مجموعه معنی میدهد
در روانشناسی و علوم رفتاری - خزانه
a stock of skills or types of behaviour that a person habitually uses.
"his repertoire of denigratory gestures"
خصلت و خلق و خو، عادات روزانه.
مهارتی و یا رفتاری که فرد از روی عادت انجام میدهد.
( مجازی ) کلکسیون، انبار، ذخیره
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٣١)