repercussion

/ˌripərˈkəʃn̩//ˌriːpəˈkʌʃn̩/

معنی: پس زنی، برگشت، عکس العمل، دفع، واکنش، انعکاس، باز گردانی، دفع یا پیشگیری
معانی دیگر: (معمولا جمع) واکنش (غیر مستقیم یا دوردست یا گسترده و غیره)، اثر (اثرات)، پیامد، عواقب، نتایج، (قدیمی) واجهش، پسکوب، (به ویژه نور یا صدا) پستاب، پژواک، بازتاب، طب دفع یا پیشگیری

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: (usu. pl.) a result or effect of an action or event, often occurring indirectly or unexpectedly.
مشابه: aftermath

- The invasion caused repercussions over the entire region.
[ترجمه بهنام اسحاقی] تهاجم باعث پیامدهایی برای کل منطقه شد.
|
[ترجمه گوگل] این تهاجم عواقبی را در کل منطقه به همراه داشت
[ترجمه ترگمان] این تهاجم باعث ایجاد انعکاس در کل منطقه شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: a sound reverberation or echo.
مشابه: echo

- The ground shook with the repercussion of distant volleys of artillery.
[ترجمه گوگل] زمین با بازتاب رگبارهای توپخانه از راه دور می لرزید
[ترجمه ترگمان] زمین با رگبار رگبار گلوله ها به لرزه درآمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. The repercussions of the change in policy will be felt throughout Europe.
[ترجمه گوگل]پیامدهای تغییر سیاست در سراسر اروپا محسوس خواهد بود
[ترجمه ترگمان]عواقب تغییر در سیاست در سراسر اروپا احساس خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The collapse of the company had repercussions for the whole industry.
[ترجمه گوگل]فروپاشی شرکت عواقبی برای کل صنعت داشت
[ترجمه ترگمان]فروپاشی شرکت پیامدهایی برای کل صنعت داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. What repercussions will the war have on the economy?
[ترجمه گوگل]جنگ چه پیامدهایی بر اقتصاد خواهد داشت؟
[ترجمه ترگمان]جنگ چه پیامدهایی بر اقتصاد دارد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Any decrease in tourism could have serious repercussions for the local economy.
[ترجمه گوگل]هر گونه کاهش گردشگری می تواند عواقب جدی برای اقتصاد محلی داشته باشد
[ترجمه ترگمان]هر کاهش در توریسم می تواند پیامدهای جدی برای اقتصاد محلی داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Changes in the industry had major repercussions for the local community.
[ترجمه گوگل]تغییرات در صنعت پیامدهای عمده ای برای جامعه محلی داشت
[ترجمه ترگمان]تغییرات در این صنعت عواقب عمده ای برای جامعه محلی داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Human acts have repercussions far beyond the frontiers of the human world.
[ترجمه گوگل]اعمال انسان عواقبی بسیار فراتر از مرزهای جهان بشری دارد
[ترجمه ترگمان]اقدامات انسانی پیامدهایی فراتر از مرزه ای جهان انسان دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. There were serious repercussions on his career.
[ترجمه گوگل]عواقب جدی در حرفه او وجود داشت
[ترجمه ترگمان]عواقب جدی در زندگی او وجود داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The pay cuts are likely to have serious repercussions on productivity.
[ترجمه گوگل]کاهش دستمزد احتمالاً عواقب جدی بر بهره وری خواهد داشت
[ترجمه ترگمان]کاهش های پرداختی به احتمال زیاد پیامدهای جدی در بهره وری دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. His resignation will have serious repercussions on/for the firm.
[ترجمه گوگل]استعفای او عواقب جدی بر/برای شرکت خواهد داشت
[ترجمه ترگمان]استعفای او عواقب جدی برای شرکت خواهد داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. President Kennedy's assassination had far-reaching repercussions.
[ترجمه گوگل]ترور پرزیدنت کندی پیامدهای گسترده ای داشت
[ترجمه ترگمان]ترور رئیس جمهور کندی عواقب گسترده ای داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Repercussions of the case continue to reverberate through the financial world.
[ترجمه گوگل]عواقب این پرونده همچنان در دنیای مالی بازتاب می یابد
[ترجمه ترگمان]بازسازی این پرونده از طریق دنیای مالی به انعکاس خود ادامه می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The reforms had unexpected repercussions.
[ترجمه گوگل]اصلاحات پیامدهای غیرمنتظره ای داشت
[ترجمه ترگمان]این اصلاحات عواقب غیرمنتظره داشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Furthermore, the unfavourable climate may have repercussions on the general attitudes to the black population in the United Kingdom.
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، آب و هوای نامطلوب ممکن است بر نگرش عمومی به جمعیت سیاه پوست در بریتانیا تأثیر بگذارد
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، آب و هوای نامطلوب ممکن است پیامدهایی بر نگرش عمومی نسبت به جمعیت سیاه در انگلستان داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Domestic policies have repercussions abroad: external policy can markedly affect a state's internal circumstance.
[ترجمه گوگل]سیاست های داخلی عواقبی در خارج از کشور دارد: سیاست خارجی می تواند به طور قابل توجهی بر شرایط داخلی یک دولت تأثیر بگذارد
[ترجمه ترگمان]سیاست های داخلی پیامدهایی در خارج دارند: سیاست خارجی می تواند به طور قابل ملاحظه ای بر شرایط داخلی دولت تاثیر بگذارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The social repercussions of Emancipation and accelerated economic development gave rise to a range of diverse pressures upon the regime.
[ترجمه گوگل]پیامدهای اجتماعی رهایی و توسعه اقتصادی شتابان باعث ایجاد طیفی از فشارهای گوناگون بر رژیم شد
[ترجمه ترگمان]پیامدهای اجتماعی آزادی و توسعه اقتصادی تسریع یافته باعث ایجاد طیفی از فشارهای متنوع در رژیم شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

پس زنی (اسم)
recess, backlash, ejection, rebuttal, repercussion, repulse, backstroke, kick, translocation

برگشت (اسم)
tergiversation, reprise, return, repercussion, backstroke, relapse, regression, regress, reflux, reversal, turnover, revert, coming back, recrudescence, regurgitation, retrogression, refluence, upturn

عکس العمل (اسم)
repercussion, counteraction, reaction

دفع (اسم)
repulsion, rebuff, rebuttal, repercussion, repulse, expulsion, exclusion, secretion, ejectment, excretion, propulsion, voidance

واکنش (اسم)
response, repercussion, rebound, reaction, reactance, reflex

انعکاس (اسم)
reflection, replication, repercussion, reflexion, reaction, reflectance

بازگردانی (اسم)
repeal, restitution, repercussion, rendition

دفع یا پیشگیری (اسم)
repercussion

انگلیسی به انگلیسی

• echo, reverberation, resonation; implication, indirect consequence

پیشنهاد کاربران

عواقب
پیامد
outcome, backlash, impact
عواقب بد
پس لرزه های یک اتفاق، عمل
تاثیر مخرب، اثر سؤ
🟧CONSEQUENCE🟧 عواقب - پیامد
something that happens as a result of a particular action or set of conditions
🟧REPERCUSSION🟧 عواقب و پیامد منفی
something usually bad or unpleasant that happens as a result of an action, statement, etc. , and that usually affects people for a long time — usually plural
...
[مشاهده متن کامل]

مثال :
Men who express their emotions are often seen as weak. Because of that, many men neglect to show their emotions�because they're afraid of the repercussions. However, suppressing emotions and feelings can be incredibly detrimental to a man's mental health : مردانی که احساسات خود را ابراز می کنند اغلب ضعیف دیده می شوند. به همین دلیل، بسیاری از مردان از نشان دادن احساسات خود غفلت می کنند، زیرا از عواقب آن می ترسند. با این حال، سرکوب عواطف و احساسات می تواند به طور باورنکردنی برای سلامت روان مرد مضر باشد.

پیامد منفی یک عمل
پیامد ناخواسته
The definition of a repercussion is the reaction to another event or action. An example of repercussion is a teenager being suspended from school for fighting
A consequence or ensuing result of some action
...
[مشاهده متن کامل]

پیامد، عواقب
Russia warns US of repercussions if it sends more arms to Ukraine.
Any decrease in tourism could have serious repercussions for the local economy.
President Kennedy's assassination had far - reaching repercussions.

منابع• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/repercussion
پس زدن یا نه گفتن مثلا در برابر یه امر یا دستور نظامی
✅ ( معمولا جمع ) واکنش ( غیر مستقیم یا دوردست یا گسترده و غیره )
✅ پیامد - عواقب - اثر ( اثرات )
@Oilprice. com
Iran has indicated that it with only rejoin JCPOA if US sanctions on its main economic sectors, namely oil and gas, are lifted. Analysts are worried about the possible negative repercussions for global oil supply volumes and oil prices
...
[مشاهده متن کامل]

✅ پیامد - عواقب ( معمولاً منفی )
SYN: bad effect - adverse effect - impact
1 ) @Politico. com
A senior defense official noted this week that it’s not the first time a Chinese spy balloon has entered U. S. air space, POLITICO previously reported. Such incidents occurred at least three times during President Donald Trump’s administration and once at the beginning of the Biden administration, but the flights were never for this duration
. . .
China, which has denied the balloon was used for spying, has threatened repercussions over its downing
2 ) What the ICJ’s interim ruling means for Israel’s war on Gaza
. . .
The ICJ’s provisional measures stop short of calling for a ceasefire, but could make the war harder for Israel to wage, say experts.
. . .
Israeli politicians have already said that they’re going to ignore the ICJ order, Mark Lattimer, the executive director of Ceasefire Centre for Civilian Rights, told Al Jazeera. It is much harder for, particularly, the US and European states including the UK, to ignore the order because they have a much stronger record of holding or supporting the International Court of Justice.
Legal experts expect Israel’s allies in the West, including the US, to respect the ICJ’s ruling. To fail to do so would have serious repercussions.

percussion ::: ضربه
repercussion ::: تاثیر ( واکنش حاصل از ضربه )
عواقب
پیامد یک عمل یا واقعه، خصوصا پیامد منفی و ناخوشایند
تاثیر منفی ( که مدت ها اثر ان میماند )
تاثیر منفی
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٦)

بپرس