repentant

/rəˈpentənt//rɪˈpentənt/

معنی: تائب
معانی دیگر: وابسته به پشیمانی، نادمانه، ندامت آمیز، توبه آمیز، پشیمان، توبه کار

جمله های نمونه

1. repentant tears
اشک های توبه آمیز

2. He was repentant when he saw what he'd done.
[ترجمه گوگل]وقتی دید چه کرده پشیمان شد
[ترجمه ترگمان]وقتی دید که او چه کرده است پشیمان شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. She was not in the least repentant.
[ترجمه گوگل]او به هیچ وجه توبه نکرده بود
[ترجمه ترگمان]از ته دل پشیمان نبود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He was feeling guilty and depressed, repentant and scared.
[ترجمه گوگل]او احساس گناه و افسردگی، توبه و ترس می کرد
[ترجمه ترگمان]احساس گناه می کرد و افسرده، پشیمان و ترسیده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. His words left us all feeling suitably repentant.
[ترجمه گوگل]سخنان او باعث شد که همه ما احساس پشیمانی کنیم
[ترجمه ترگمان]کلمات او همه ما را احساس پشیمانی کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. There is no reference that the repentant adulteress in the New Testament was actually Mary.
[ترجمه گوگل]هیچ اشاره ای وجود ندارد که زن زناکار توبه کننده در عهد جدید در واقع مریم باشد
[ترجمه ترگمان]هیچ مرجع وجود ندارد که the repentant در عهد جدید در واقع مری بوده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The predator must become a repentant steward.
[ترجمه گوگل]شکارچی باید تبدیل به یک مباشر توبه کننده شود
[ترجمه ترگمان] اون شکارچی باید یه پیشکار repentant بشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Another kid might be contrite or repentant or maybe subdued.
[ترجمه گوگل]بچه دیگری ممکن است پشیمان یا پشیمان باشد یا ممکن است مطیع باشد
[ترجمه ترگمان]یک بچه دیگر ممکن است پشیمان یا پشیمان باشد یا شاید آرام باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. It is the sign of a repentant spirit.
[ترجمه گوگل]این نشانه روح توبه کننده است
[ترجمه ترگمان]این نشانه یک روح پشیمان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. As a repentant sinner I pledge to swear off this hallucinogen.
[ترجمه گوگل]من به عنوان یک گناهکار توبه کننده قول می دهم که این توهم زا را کنار بگذارم
[ترجمه ترگمان]به عنوان یه گناهکار توبه کار قسم می خورم که این توهم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Although anything less repentant than the way he was looking at her now, Folly thought, would be hard to imagine.
[ترجمه گوگل]فولي فكر كرد، اگرچه توبه‌كننده‌تر از نگاه او به او در حال حاضر، تصورش سخت است
[ترجمه ترگمان]با آن که از طرز نگاه کردن به او کم تر پشیمان بود، فکر می کرد، فکر کردن به او سخت بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The villain has to die repentant before the young lady can marry the upright engineer.
[ترجمه گوگل]شرور باید با توبه بمیرد قبل از اینکه خانم جوان بتواند با مهندس راست قامت ازدواج کند
[ترجمه ترگمان]آن تبهکار باید قبل از آن که خانم جوان بتواند با مهندس راست ازدواج کند، پشیمان شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. He could not believe that she was repentant - he would have nothing to do with her.
[ترجمه گوگل]او نمی توانست باور کند که او توبه کرده است - او هیچ کاری با او نخواهد داشت
[ترجمه ترگمان]نمی توانست باور کند که او پشیمان است - او هیچ ربطی به او نداشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. If he is really repentant, we should forgive him.
[ترجمه گوگل]اگر واقعاً توبه کرده است باید او را ببخشیم
[ترجمه ترگمان]اگر واقعا پشیمان است، ما باید او را ببخشیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Zion will be redeemed with justice And her repentant ones with righteousness.
[ترجمه گوگل]صهیون با عدالت و توبه کنندگانش با عدالت نجات خواهند یافت
[ترجمه ترگمان]صهیون با عدالت و ones پشیمان و with جبران خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

تائب (صفت)
penitent, repentant

انگلیسی به انگلیسی

• regretful or rueful about one's past actions, sorrowful about past occurrences
someone who is repentant feels sorry for bad or evil things that they have done; a formal word.

پیشنهاد کاربران

( در مواردی ) توّاب
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : repent
✅️ اسم ( noun ) : repentance
✅️ صفت ( adjective ) : repentant
✅️ قید ( adverb ) : _
نادم

بپرس