repeater

/rəˈpiːtər//rɪˈpiːtə/

معنی: ساعت زنگی، تکرار کننده، بازگو کننده
معانی دیگر: (شخص یا دستگاه) تکرارکننده، بسکننده، ساعت زنگدار، رجوع شود به: repeating firearm، تبهکار حرفه ای (که چند بار محکوم شده است)، (آمریکا) کسی که در انتخابات (به طور تقلب آمیز) بیش از یکبار رای می دهد، (آموزش) شاگردی که به خاطر رفوزگی دوباره کلاس می گیرد

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: one that repeats.

(2) تعریف: a firearm that will fire several times without reloading.

(3) تعریف: in communications, an antenna that can receive, amplify, and transmit the same signal.

جمله های نمونه

1. The usual reason repeater technique does not work is that the patient is in a holder.
[ترجمه گوگل]دلیل معمول کار نکردن تکنیک تکرار کننده این است که بیمار در نگهدارنده قرار دارد
[ترجمه ترگمان]دلیل معمول این که این تکنیک کار نمی کند این است که بیمار در یک نگهدارنده قرار دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. When you shoot the repeater hand gun work out the first shot normally with a strength of
[ترجمه گوگل]هنگامی که به تفنگ دستی تکراری شلیک می کنید، اولین شلیک را به طور معمول با قدرت انجام دهید
[ترجمه ترگمان]هنگامی که شلیک گلوله یک مسلسل را آغاز می کنید، اولین عکس را به طور معمول با یک نیروی مقاومت به کار ببرید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. A large emotional charge may also inhibit repeater technique.
[ترجمه گوگل]یک بار احساسی زیاد نیز ممکن است تکنیک تکرارکننده را مهار کند
[ترجمه ترگمان]یک مسئولیت عاطفی بزرگ ممکن است مانع از یک تکنیک Hub بشود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The chronic repeater Patients who repeatedly take overdoses pose considerable management difficulties.
[ترجمه گوگل]تکرار کننده مزمن بیمارانی که به طور مکرر اوردوز مصرف می کنند، مشکلات مدیریتی قابل توجهی دارند
[ترجمه ترگمان]The مزمن، بیمارانی که مکررا مصرف بیش از اندازه را مصرف می کنند مشکلات مدیریتی قابل توجهی دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Repeater technique will eventually begin to release the phrase from various engrams and begin to show up incidents.
[ترجمه گوگل]تکنیک Repeater در نهایت شروع به آزاد کردن عبارت از انگرام های مختلف می کند و شروع به نشان دادن حوادث می کند
[ترجمه ترگمان]تکنیک repeater در نهایت این عبارت را از engrams مختلف آزاد کرده و شروع به نشان دادن حوادث می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Four repeaters costing £140 are available for wind and boat speed, wind direction and depth and a multifunction repeater costs £160.
[ترجمه گوگل]چهار تکرار کننده به قیمت 140 پوند برای سرعت باد و قایق، جهت و عمق باد و یک تکرارکننده چند منظوره 160 پوند قیمت دارد
[ترجمه ترگمان]چهار repeaters با هزینه ۱۴۰ هزار پوند برای باد و سرعت قایق، جهت باد و عمق و یک repeater multifunction ۱۶۰ هزار پوند در دسترس هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Locate the microwave repeater sites for the route of interest.
[ترجمه گوگل]مکان های تکرار کننده مایکروویو را برای مسیر مورد نظر پیدا کنید
[ترجمه ترگمان]برای مسیر موردنظر مکان repeater microwave را پیدا کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The repeater bolt thrower is a solid device which has a toughness value and an equivalent to 3 wounds as shown below.
[ترجمه گوگل]پرتاب کننده پیچ تکرار کننده یک دستگاه جامد است که دارای مقدار چقرمگی و معادل 3 زخم مطابق شکل زیر است
[ترجمه ترگمان]The repeater یک ابزار محکم است که دارای ارزش ویژه و برابر ۳ زخم است که در زیر نشان داده شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Demter is the only repeater from the 1996 team.
[ترجمه گوگل]Demter تنها تکرار کننده از تیم 1996 است
[ترجمه ترگمان]Demter تنها repeater از تیم ۱۹۹۶ است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The velocity deception jamming released by airborne repeater jammer is of co-channel nature.
[ترجمه گوگل]پارازیت فریب سرعت منتشر شده توسط پارازیت تکرارکننده هوابرد ماهیت هم کانالی دارد
[ترجمه ترگمان]The فریب شتاب آزاد شده توسط repeater هوابرد، ماهیتی مشترک دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The results show that the maximum achievable repeater spacing is 17km over that calculated using a conventional worst-case design approach for a premature failure rate of 0. 1%.
[ترجمه گوگل]نتایج نشان می‌دهد که حداکثر فاصله تکرارکننده قابل دستیابی 17 کیلومتر بیش از آن است که با استفاده از روش طراحی معمولی بدترین حالت برای نرخ شکست زودرس 0 1٪ محاسبه شده است
[ترجمه ترگمان]نتایج نشان می دهد که حداکثر فاصله کانونی قابل دستیابی، برابر با ۱۷ کیلومتر است که با استفاده از روش طراحی بدترین حالت متداول برای نرخ شکست زودرس ۰ محاسبه می شود ۱ %
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Halving the repeater spacing made it possible to triple the bandwidth.
[ترجمه گوگل]نصف کردن فاصله تکرارکننده باعث شد تا پهنای باند سه برابر شود
[ترجمه ترگمان]فاصله repeater قطع شد تا پهنای باند را سه برابر کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. It's self winding, has a minute repeater, perpetual calendar, equation of time, jumping hour, power reserve indicator, and a bimetallic thermometer – everything but MMS messaging.
[ترجمه گوگل]خود سیم پیچ است، دارای یک تکرارکننده دقیقه، تقویم همیشگی، معادله زمان، ساعت پرش، نشانگر ذخیره انرژی، و دماسنج دو فلزی - همه چیز به جز پیام های MMS
[ترجمه ترگمان]این خود self است، یک تکرار کننده دقیقه ای، تقویم ابدی، معادله زمان، ساعت پرش، شاخص ذخیره توان و یک thermometer bimetallic - همه چیز غیر از SMS است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Thomas Edison's first invention was the automatic telegraph repeater.
[ترجمه گوگل]اولین اختراع توماس ادیسون تکرار کننده خودکار تلگراف بود
[ترجمه ترگمان]اولین اختراع توماس ادیسون اولین اختراع اتوماتیک telegraph بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

ساعت زنگی (اسم)
alarm, alarm clock, repeater, striker

تکرار کننده (اسم)
repeater

بازگو کننده (اسم)
repeater

تخصصی

[کامپیوتر] تکرار کننده
[برق و الکترونیک] تکرار کردن

انگلیسی به انگلیسی

• one who repeats, one who redoes a particular action; device that receives electronic signals and amplifies them for rebroadcasting; repeating decimal (mathematics)

پیشنهاد کاربران

واژه مصوب: چراغ مضاعف ( حمل و نقل )
رپیتر ( تکرارگر ) دستگاه کوچکی است که سیگنال های الکتریکی، بی سیم یا نوری دریافتی از دیگر تجهیزات شبکه را تقویت می کند و بازمی فرستد
repeater ( مهندسی مخابرات )
واژه مصوب: تکرارکننده
تعریف: افزاره ای که نشانک/ سیگنال رقمی درونداد را برای انتقال مجدد، تقویت و بازآرایی و دوباره زمان بندی می کند

بپرس