repayable

/riˈpeɪəbl̩//rɪˈpeɪəbl̩/

معنی: پس دادنی
معانی دیگر: پس دادنی

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: combined form of repay.

جمله های نمونه

1. The loan is repayable over twenty years.
[ترجمه گوگل]این وام بیش از بیست سال قابل بازپرداخت است
[ترجمه ترگمان]این وام بیش از بیست سال است که ادامه دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The loan is repayable in monthly instalments.
[ترجمه گوگل]این وام به صورت اقساط ماهانه قابل بازپرداخت می باشد
[ترجمه ترگمان]این وام در اقساط ماهیانه واریز می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The loan is repayable over 10 years.
[ترجمه گوگل]بازپرداخت وام بیش از 10 سال است
[ترجمه ترگمان]این وام بیش از ۱۰ سال است که تمدید شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The amounts are repayable by instalments.
[ترجمه گوگل]مبالغ به صورت اقساطی قابل بازپرداخت می باشد
[ترجمه ترگمان]مقادیر به صورت اقساط نوشته می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The loans would be repayable over a period of 20 years at percent interest.
[ترجمه گوگل]این وام ها در یک دوره 20 ساله با بهره درصد قابل بازپرداخت خواهند بود
[ترجمه ترگمان]این وام ها در طی یک دوره ۲۰ ساله با بهره درصد کاهش خواهند یافت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Budgeting Loans are repayable and are not available to help towards mains fuel consumption and standing charges.
[ترجمه گوگل]وام های بودجه بندی قابل بازپرداخت هستند و برای کمک به مصرف سوخت اصلی و هزینه های ثابت در دسترس نیستند
[ترجمه ترگمان]وام های بودجه بندی repayable هستند و در دسترس نیستند تا به مصرف سوخت برق و هزینه های ثابت کمک کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Remember, overdrafts are repayable on demand.
[ترجمه گوگل]به یاد داشته باشید، اضافه برداشت در صورت تقاضا قابل بازپرداخت است
[ترجمه ترگمان]به خاطر داشته باشید که overdrafts بر روی تقاضا متمرکز هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The Commission official insisted these loans were repayable with interest, and did not constitute a subsidy.
[ترجمه گوگل]این مقام کمیسیون اصرار داشت که این وام ها با بهره قابل بازپرداخت هستند و یارانه محسوب نمی شوند
[ترجمه ترگمان]این مقام کمیسیون اصرار داشت که این وام ها با سود همراه بوده و یارانه پرداخت نکرده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Six thousand five hundred, repayable over three years, plus of course interest.
[ترجمه گوگل]شش هزار و پانصد، قابل بازپرداخت در طول سه سال، به اضافه البته بهره
[ترجمه ترگمان]ششصد هزار و پانصد روبل بیش از سه سال به اضافه سود خالص
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The loan is interest free, unsecured and not repayable within one year.
[ترجمه گوگل]وام بدون بهره، بدون وثیقه است و ظرف یک سال قابل بازپرداخت نیست
[ترجمه ترگمان]این وام به صورت رایگان، نا امن و غیر قانونی در عرض یک سال تامین می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The debt is repayable in 30 days.
[ترجمه گوگل]این بدهی ظرف 30 روز قابل بازپرداخت است
[ترجمه ترگمان]این بدهی در عرض ۳۰ روز repayable شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Business loans are usually repayable in regular installments.
[ترجمه گوگل]وام های تجاری معمولاً در اقساط عادی قابل بازپرداخت هستند
[ترجمه ترگمان]وام های تجاری معمولا در بخش های عادی به صورت اقساط انجام می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The loan is repayable over 30 years and will be used to build an irrigation and drainage system in a 000 hectare cotton plantation in the province of Kwanza Sul, a government spokesperson said.
[ترجمه گوگل]یک سخنگوی دولت گفت که این وام طی 30 سال قابل بازپرداخت است و برای ساخت یک سیستم آبیاری و زهکشی در یک مزرعه 000 هکتاری پنبه در استان کوانزا سول استفاده خواهد شد
[ترجمه ترگمان]یک سخنگوی دولت گفت که این وام بیش از ۳۰ سال است که مورد استفاده قرار می گیرد و برای ساخت یک سیستم آبیاری و زه کشی در حدود ۱،۰۰۰ هکتار زمین پنبه در استان of Sul مورد استفاده قرار خواهد گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Long term liabilities repayable within one year from the balance sheet date shall be separately disclosed under current liabilities in the balance sheet.
[ترجمه گوگل]بدهی های بلند مدت قابل بازپرداخت ظرف یک سال از تاریخ ترازنامه باید به طور جداگانه تحت عنوان بدهی های جاری در ترازنامه افشا شود
[ترجمه ترگمان]بدهی های بلند مدت طی یک سال از تاریخ برگه موجودی باید به طور جداگانه تحت مسیولیت های فعلی در برگه موجودی افشا شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Loan repayment repayable on Feb
[ترجمه گوگل]بازپرداخت وام در فوریه
[ترجمه ترگمان]بازپرداخت وام به Feb فوریه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

پس دادنی (صفت)
repayable

انگلیسی به انگلیسی

• can be repaid, can be paid back, refundable
a loan that is repayable within a particular period of time must be paid back within that time.

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
فعل ( verb ) : repay
اسم ( noun ) : repayment
صفت ( adjective ) : repayable
قید ( adverb ) : _

بپرس