1. a delicious repast of meat and rice
خوراک دلچسبی از گوشت و برنج
2. an antemeridian repast
خوراک (چاشت) پیش از ظهر
3. Yet that simple repast was fit for a king.
[ترجمه گوگل]با این حال، این غذای ساده برای یک پادشاه مناسب بود
[ترجمه ترگمان]با این حال، این غذای ساده برای پادشاه مناسب بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. We ate of the rich repast.
5. After a sumptuous repast he asked the Mayor whether the gallows was prepared.
[ترجمه گوگل]او پس از یک میهمانی مجلل از شهردار پرسید که آیا چوبه دار آماده شده است
[ترجمه ترگمان]پس از یک غذای مجلل از شهردار پرسید که آیا چوبه دار آماده است یا نه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. That simple repast was fit for a king.
[ترجمه گوگل]این غذای ساده برای یک پادشاه مناسب بود
[ترجمه ترگمان]این غذای ساده برای پادشاه مناسب بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Professor Slocombe picked delicately at his morning repast and listened to it all with the greatest interest.
[ترجمه گوگل]پروفسور اسلوکامب با ظرافت پذیرایی صبحگاهی خود را انتخاب کرد و با بیشترین علاقه به آن گوش داد
[ترجمه ترگمان]پروفسور مک گوناگال با ظرافت غذای صبحگاهی را برداشت و با دقت تمام به آن گوش داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Nothing could be more frugal than this repast.
[ترجمه گوگل]هیچ چیز نمی تواند مقرون به صرفه تر از این صرفه جویی باشد
[ترجمه ترگمان]هیچ چیز نمی توانست از این غذا صرفه جویی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. I have prepared this simple repast to express my gratitude, and explain this to you.
[ترجمه گوگل]من این غذای ساده را برای ابراز قدردانی آماده کرده ام و این را برای شما توضیح می دهم
[ترجمه ترگمان]من این غذای ساده را برای ابراز قدردانی خود آماده کرده ام و این را برای شما شرح می دهم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. During the repast, she had occasion to speak severed times.
[ترجمه گوگل]در طول دوران پس از بازگشت، او فرصتی داشت که بارها و بارها صحبت کند
[ترجمه ترگمان]هنگام صرف غذا، فرصت صحبت کردن را داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Breakfast at our house is a light repast.
[ترجمه گوگل]صبحانه در خانه ما یک غذای سبک است
[ترجمه ترگمان]صبحانه در خانه ما یک نوع غذای سبک است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. We answer when repast nurturance is delicate dietary habit, such ability are most the method that reduces lampblack forthrightly .
[ترجمه گوگل]ما پاسخ میدهیم زمانی که تغذیه مجدد یک عادت غذایی ظریف است، چنین توانایی بیشتر روشی است که سیاهی لامپ را به طور مستقیم کاهش میدهد
[ترجمه ترگمان]پاسخ ما به این است که غذای سالم عادت غذایی نرم دارد، این توانایی بیشتر روشی است که lampblack forthrightly را کاهش می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Have you finished your repast, friend?
[ترجمه گوگل]آیا میهمانی خود را تمام کردی، دوست؟
[ترجمه ترگمان]رفیق، غذایت را تمام کردی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Repast notices time, mensurable, sanitation, the attention avoids excessive and fat, thick flavour, raw or cold food.
[ترجمه گوگل]Repast به زمان، قابل اندازهگیری، بهداشت، اجتناب از مصرف بیش از حد و چربی، طعم غلیظ، غذای خام یا سرد میپردازد
[ترجمه ترگمان]Repast به زمان، mensurable، بهداشت و بهداشت توجه دارد، توجه به غذای بیش از حد و چربی، بوی غلیظ، غذای خام و یا سرد جلوگیری می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. Russia Coffe & Food is very worth of repast.
[ترجمه گوگل]Coffe, Food روسیه ارزش صرف غذا را دارد
[ترجمه ترگمان]روسیه coffe & غذای بسیار ارزشمندی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید