reparable

/ˈrepərəbl̩//ˈrepərəbl̩/

معنی: اصلاح پذیر، قابل جبران، تعمیر پذیر
معانی دیگر: مرمت کردنی، بازسازی شونده، جبران پذیر

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: reparably (adv.)
• : تعریف: capable of being restored, repaired, or made good.
متضاد: irrecoverable, irreparable

جمله های نمونه

1. This destruction is, perhaps, the least reparable of the ecological ravages which distinguish our age.
[ترجمه گوگل]این ویرانی، شاید کمترین جبران پذیری در میان ویرانی های زیست محیطی باشد که عصر ما را متمایز می کند
[ترجمه ترگمان]این ویرانی، شاید کوچک ترین اثرات مخرب اکولوژیک است که عصر ما را متمایز می سازد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. In many cases crash damage is reparable by cutting out broken sections of carbon fibre and bonding in new ones.
[ترجمه گوگل]در بسیاری از موارد آسیب تصادف با بریدن بخش های شکسته فیبر کربن و اتصال به بخش های جدید قابل جبران است
[ترجمه ترگمان]در بسیاری از موارد، آسیب های ناشی از سقوط از طریق قطع بخش های شکسته فیبر کربن و پیوند در محصولات جدید به شدت آسیب می بینند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Her mistakes looked easily reparable in the light of her restored self-confidence .
[ترجمه گوگل]اشتباهات او در پرتو اعتماد به نفس او به راحتی قابل جبران به نظر می رسید
[ترجمه ترگمان]اشتباه ات او به راحتی در پرتو اعتماد به نفس دوباره برقرار شده به نظر می رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. On the other hand, using cast post is suggested to increase the fracture strength and prevent non- reparable failure under reduced bone condition.
[ترجمه گوگل]از سوی دیگر، استفاده از پست گچ برای افزایش استحکام شکستگی و جلوگیری از شکست غیرقابل ترمیم در شرایط استخوانی کاهش یافته پیشنهاد می شود
[ترجمه ترگمان]از سوی دیگر، با استفاده از پست cast برای افزایش مقاومت شکستگی و جلوگیری از عدم موفقیت غیر reparable در شرایط استخوان کاهش یافته پیشنهاد شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The Markov method is used to analyse the reliability of dual hot - redundant reparable fault tolerant control system, and some calculating formula are derived.
[ترجمه گوگل]روش مارکوف برای تجزیه و تحلیل قابلیت اطمینان سیستم کنترل تحمل خطا قابل تعمیر دوگانه گرم - زائد استفاده می شود و برخی از فرمول های محاسبه مشتق شده است
[ترجمه ترگمان]از روش مارکوف برای تجزیه و تحلیل قابلیت اطمینان سیستم کنترل تحمل پذیر دوگانه reparable و چند فرمول محاسبه استفاده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. This paper deals with the reliability computation of a reparable system of which the main unit possesses priority both in operation and maintenance.
[ترجمه گوگل]این مقاله به محاسبه قابلیت اطمینان یک سیستم قابل تعمیر می پردازد که واحد اصلی آن هم در بهره برداری و هم در نگهداری اولویت دارد
[ترجمه ترگمان]این مقاله با محاسبه قابلیت اطمینان سیستم reparable که در آن واحد اصلی دارای اولویت هر دو در عملیات و نگهداری است، سر و کار دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

اصلاح پذیر (صفت)
amendable, repairable, corrigible, reparable

قابل جبران (صفت)
repairable, reparable, compensable, recoupable

تعمیر پذیر (صفت)
repairable, reparable, serviceable

انگلیسی به انگلیسی

• can be fixed, mendable, can be corrected

پیشنهاد کاربران

✨ از مجموعه لغات GRE ✨
✍ توضیح: Capable of being fixed or restored 🔧
🔍 مترادف: Fixable
✅ مثال: Fortunately, the damage to the car was reparable and didn't require a full replacement
اسم ( Noun ) : Reparability
فعل ( Verb ) : Repair ( به عنوان فعل )
صفت ( Adjective ) : Reparable
قید ( Adverb ) : Reparably
بازیابی شده

بپرس