reorder

/riˈɔːrdər//ˌriːˈɔːdə/

معنی: دوباره مرتب کردن، دوباره سفارش دادن
معانی دیگر: دوباره دستور دادن، مجددا سفارش دادن، سفارش دوم باره

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: an identical repeated order of goods from a supplier.
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: reorders, reordering, reordered
(1) تعریف: to put into a different, usu. more efficient order; rearrange.

- They have reordered the filing system.
[ترجمه گوگل] آنها سیستم بایگانی را دوباره سفارش داده اند
[ترجمه ترگمان] آن ها سیستم پر کردن پرونده را خراب کرده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: to place another order for (goods, supplies, or the like).

جمله های نمونه

1. Could you reorder more of this fabric?
[ترجمه گوگل]آیا می توانید تعداد بیشتری از این پارچه را دوباره سفارش دهید؟
[ترجمه ترگمان]میتونی از این پارچه بیشتر استفاده کنی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. We'll reorder when the existing stock is sold.
[ترجمه گوگل]وقتی سهام موجود فروخته شد، دوباره سفارش می دهیم
[ترجمه ترگمان]زمانی که سهام موجود فروخته می شود، دوباره سفارش می دهیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. We'll reorder the furniture for our bedrooms.
[ترجمه گوگل]ما مبلمان اتاق خوابمان را دوباره سفارش می دهیم
[ترجمه ترگمان]ما مبل ها را برای bedrooms آماده می کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The first modification requires that a reorder point be established that allows for delivery lead times.
[ترجمه گوگل]اولین تغییر مستلزم آن است که یک نقطه سفارش مجدد ایجاد شود که امکان زمان تحویل را فراهم کند
[ترجمه ترگمان]اولین اصلاح نیازمند این است که یک نقطه مرجع ایجاد شود که اجازه تحویل بار را می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. They felt a need to reorder a broken world, a need that contributed greatly to their intellectual growth.
[ترجمه گوگل]آنها نیاز به نظم بخشیدن به دنیایی از هم گسیخته را احساس کردند، نیازی که به رشد فکری آنها کمک زیادی کرد
[ترجمه ترگمان]آن ها احساس نیاز به ایجاد دوباره یک دنیای شکسته را داشتند، نیاز به رشد عقلانی آن ها
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Levi's computers automatically reorder supplies when needed.
[ترجمه گوگل]کامپیوترهای Levi's به طور خودکار لوازم را در صورت نیاز مجدداً سفارش می دهند
[ترجمه ترگمان]کامپیوترهای لوی زمانی که نیاز است به طور خودکار تامین مجدد می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. A missing species which once reintroduced, would reorder the whole community of ecology of plants.
[ترجمه گوگل]گونه‌ای گمشده که پس از معرفی مجدد، کل جامعه بوم‌شناسی گیاهان را تغییر می‌دهد
[ترجمه ترگمان]یک گونه ناپدید شده که زمانی مجددا \" کل جامعه اکولوژی گیاهان را دوباره تکرار خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The reorder point should cover the average material requirements expected during the replenishment lead time.
[ترجمه گوگل]نقطه سفارش مجدد باید میانگین نیاز مواد مورد انتظار در طول زمان تکمیل مجدد را پوشش دهد
[ترجمه ترگمان]نقطه ترتیب مجدد باید الزامات ماده معمولی مورد انتظار در زمان تدارک تامین مجدد را پوشش دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. This paper discusses determining of reorder point with shortage cost, and the analysis is focused on a simple and easy calculation about safety stock.
[ترجمه گوگل]این مقاله تعیین نقطه سفارش مجدد با هزینه کمبود را مورد بحث قرار می دهد و تجزیه و تحلیل بر روی یک محاسبه ساده و آسان در مورد سهام ایمنی متمرکز است
[ترجمه ترگمان]این مقاله در مورد تعیین دوباره یک نقطه با هزینه کم بحث می کند و تحلیل بر محاسبه ساده و ساده در مورد سهام ایمنی متمرکز است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Therefore, the safety stock is included in the reorder level.
[ترجمه گوگل]بنابراین، سهام ایمنی در سطح سفارش مجدد گنجانده شده است
[ترجمه ترگمان]بنابراین، ذخیره ایمن در سطح سفارش داده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Decisions to reorder or return goods to suppliers can then be made.
[ترجمه گوگل]پس از آن می توان تصمیماتی برای سفارش مجدد یا بازگرداندن کالا به تامین کنندگان اتخاذ کرد
[ترجمه ترگمان]تصمیمات برای سفارش دادن یا بازگشت کالا به تامین کنندگان را می توان انجام داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. We must reorder these items because stock is getting low.
[ترجمه گوگل]ما باید این اقلام را دوباره سفارش دهیم زیرا موجودی در حال کم شدن است
[ترجمه ترگمان]ما باید دوباره این موارد را تکرار کنیم زیرا سهام در حال کم شدن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. In the long run, as human beings reorder their lives to adjust to the new realities, the second-order effects of innovation are both more dramatic and more systemic.
[ترجمه گوگل]در درازمدت، از آنجایی که انسان‌ها زندگی خود را برای سازگاری با واقعیت‌های جدید تغییر می‌دهند، تأثیرات درجه دوم نوآوری هم چشمگیرتر و هم سیستماتیک‌تر است
[ترجمه ترگمان]در دراز مدت، همان طور که انسان ها برای سازگاری با واقعیت های جدید، زندگی خود را تکرار می کردند، تاثیرات مرتبه دوم نوآوری بیشتر و بیشتر سیستمیک هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. You can reorder parameters from a method declaration or a method call.
[ترجمه گوگل]می توانید پارامترها را از اعلان متد یا فراخوانی متد دوباره ترتیب دهید
[ترجمه ترگمان]می توانید دوباره پارامترها را از یک روش یک روش یا فراخوانی روش دوباره راه اندازی کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

دوباره مرتب کردن (فعل)
reorder

دوباره سفارش دادن (فعل)
reorder

تخصصی

[صنعت] سفارش مجدد

انگلیسی به انگلیسی

• rearrange, reorganize; request again, ask for again, make an order again
renewed request for something, instance of asking for something again

پیشنهاد کاربران

۱. {کالا} دوباره سفارش دادن. از نو درخواست کردن ۲. {به چیزی} آرایش تازه دادن. دوباره مرتب کردن ۳. سفارش جدید. درخواست مجدد
مثال:
Reorder the words to make questions.
کلمات را برای ساختن پرسش دوباره مرتب کنید.
1 - تنظیم دوباره
انتظام بخشی
بازآرایی
تنظیم مجدد

بپرس