1. If possible, renegotiate terms with existing creditors before jumping into further debt.
[ترجمه گوگل]در صورت امکان، قبل از پرداختن به بدهی بیشتر، شرایط را با طلبکاران موجود دوباره مذاکره کنید
[ترجمه ترگمان]در صورت امکان، قبل از اینکه وارد بدهی بیشتری شوند، مورد تجدید مذاکره با طلبکاران موجود مذاکره کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]در صورت امکان، قبل از اینکه وارد بدهی بیشتری شوند، مورد تجدید مذاکره با طلبکاران موجود مذاکره کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. Compare prices and renegotiate with your current vendors if are offered a better deal.
[ترجمه گوگل]اگر معامله بهتری به شما پیشنهاد شد، قیمت ها را مقایسه کنید و با فروشندگان فعلی خود دوباره مذاکره کنید
[ترجمه ترگمان]اگر معامله بهتری پیشنهاد شود، قیمت ها و تجدید مذاکره را با فروشندگان فعلی خود مقایسه کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]اگر معامله بهتری پیشنهاد شود، قیمت ها و تجدید مذاکره را با فروشندگان فعلی خود مقایسه کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Geithner urged AIG's Liddy last week to renegotiate the contracts that called for the bonuses.
[ترجمه گوگل]گایتنر هفته گذشته از لیدی شرکت AIG خواست تا در مورد قراردادهایی که خواستار دریافت جوایز بودند، دوباره مذاکره کند
[ترجمه ترگمان]گایتنر از AIG s هفته گذشته خواست تا قراردادهای مورد نیاز برای پاداش را مورد مذاکره قرار دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]گایتنر از AIG s هفته گذشته خواست تا قراردادهای مورد نیاز برای پاداش را مورد مذاکره قرار دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Or we can pay and renegotiate the production price which is too high anyway.
[ترجمه گوگل]یا میتوانیم هزینه تولید را بپردازیم و دوباره درباره قیمت تولید که به هر حال بسیار بالا است، مذاکره کنیم
[ترجمه ترگمان]یا ما می توانیم بهای تولید را پرداخت و مورد مذاکره قرار دهیم که به هر حال بسیار بالاست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]یا ما می توانیم بهای تولید را پرداخت و مورد مذاکره قرار دهیم که به هر حال بسیار بالاست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Many more farmers have attempted to renegotiate delivery this year because of the heavy weather-related crop losses, which left them without sufficient soybeans to meet commitments.
[ترجمه گوگل]بسیاری از کشاورزان در سال جاری به دلیل تلفات سنگین محصول مربوط به آب و هوا، تلاش کردند تا در مورد تحویل مجدد مذاکره کنند، که آنها را بدون دانه سویا کافی برای انجام تعهدات باقی گذاشت
[ترجمه ترگمان]بسیاری از کشاورزان بیشتر تلاش کرده اند تا در سال جاری به دلیل خسارت های ناشی از آب و هوای سنگین در مورد آب و هوای سنگین تجدید مذاکره کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]بسیاری از کشاورزان بیشتر تلاش کرده اند تا در سال جاری به دلیل خسارت های ناشی از آب و هوای سنگین در مورد آب و هوای سنگین تجدید مذاکره کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. The two sides have now agreed to renegotiate the double taxation issue.
[ترجمه گوگل]دو طرف در حال حاضر توافق کرده اند که درباره موضوع مالیات مضاعف مذاکره کنند
[ترجمه ترگمان]دو طرف در حال حاضر توافق کرده اند که مساله مالیات مضاعف را مورد مذاکره قرار دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]دو طرف در حال حاضر توافق کرده اند که مساله مالیات مضاعف را مورد مذاکره قرار دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. The buyer will have the option to renegotiate with the seller for a new delivery date.
[ترجمه گوگل]خریدار این امکان را خواهد داشت که برای تاریخ تحویل جدید با فروشنده مذاکره کند
[ترجمه ترگمان]خریدار این گزینه را برای مذاکره با فروشنده برای یک تاریخ تحویل جدید خواهد داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]خریدار این گزینه را برای مذاکره با فروشنده برای یک تاریخ تحویل جدید خواهد داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. If you promise not to tell something, keep your promise or renegotiate with them.
[ترجمه گوگل]اگر قول دادید چیزی را نگویید، به قول خود عمل کنید یا دوباره با آنها مذاکره کنید
[ترجمه ترگمان]اگه قول بدی چیزی نگی، به قولت عمل کن یا دوباره با اونا مذاکره کن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]اگه قول بدی چیزی نگی، به قولت عمل کن یا دوباره با اونا مذاکره کن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Their nature changes over time and requires couples to renegotiate their covenant with each other time and time again.
[ترجمه گوگل]ماهیت آنها در طول زمان تغییر می کند و زوج ها را ملزم می کند که بارها و بارها بر سر پیمان خود با یکدیگر مذاکره کنند
[ترجمه ترگمان]طبیعت آن ها در طول زمان تغییر می کند و به زوج ها این امکان را می دهد تا پیمان خود را با یکدیگر در مورد زمان و زمان دیگر تجدید کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]طبیعت آن ها در طول زمان تغییر می کند و به زوج ها این امکان را می دهد تا پیمان خود را با یکدیگر در مورد زمان و زمان دیگر تجدید کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Alternatively, the customer or supplier may look on the purported transfer as an opportunity to terminate or renegotiate the contract.
[ترجمه گوگل]از طرف دیگر، مشتری یا تامین کننده ممکن است به انتقال ادعایی به عنوان فرصتی برای فسخ یا مذاکره مجدد قرارداد نگاه کند
[ترجمه ترگمان]متناوبا، مشتری یا تامین کننده ممکن است به انتقال مورد نظر به عنوان فرصتی برای خاتمه یا تجدید مذاکره در قرارداد نگاه کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]متناوبا، مشتری یا تامین کننده ممکن است به انتقال مورد نظر به عنوان فرصتی برای خاتمه یا تجدید مذاکره در قرارداد نگاه کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. However, when she felt confident enough, she attempted to renegotiate her pay deal and was promptly fired.
[ترجمه گوگل]با این حال، زمانی که او به اندازه کافی اعتماد به نفس داشت، سعی کرد دوباره درباره قرارداد پرداخت خود مذاکره کند و بلافاصله اخراج شد
[ترجمه ترگمان]با این حال، هنگامی که به اندازه کافی اعتماد به نفس پیدا کرد، سعی کرد در مورد قرارداد خود مذاکره کند و سریعا اخراج شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]با این حال، هنگامی که به اندازه کافی اعتماد به نفس پیدا کرد، سعی کرد در مورد قرارداد خود مذاکره کند و سریعا اخراج شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Similarly contracting-out may not provide authorities with greater flexibility if they are tied to long-term arrangements which are difficult to renegotiate.
[ترجمه گوگل]به طور مشابه، اگر مقامات به ترتیبات بلندمدتی وابسته باشند که مذاکره مجدد دشوار است، انعقاد قرارداد ممکن است انعطاف بیشتری برای مقامات فراهم نکند
[ترجمه ترگمان]به طور مشابه عقد قرارداد ممکن است در صورت بسته شدن به ترتیبات بلند مدت که برای مذاکره دشوار است مقامات را با انعطاف پذیری بیشتری تامین نکند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]به طور مشابه عقد قرارداد ممکن است در صورت بسته شدن به ترتیبات بلند مدت که برای مذاکره دشوار است مقامات را با انعطاف پذیری بیشتری تامین نکند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. A resolution passed by the Democrat-controlled House 27 votes to 13 advises Exxon to renegotiate and come up with a better offer.
[ترجمه گوگل]قطعنامه ای که توسط مجلس نمایندگان تحت کنترل دموکرات ها با 27 رای موافق و 13 رای مخالف تصویب شد، به اکسون توصیه می کند که دوباره مذاکره کند و پیشنهاد بهتری ارائه دهد
[ترجمه ترگمان]قطعنامه ای که توسط مجلس تحت کنترل دموکرات ها تصویب شد، ۲۷ رای را به ۱۳ رای \"اکسون\" توصیه می کند و پیشنهاد بهتری ارائه می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]قطعنامه ای که توسط مجلس تحت کنترل دموکرات ها تصویب شد، ۲۷ رای را به ۱۳ رای \"اکسون\" توصیه می کند و پیشنهاد بهتری ارائه می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. In such a case you are entitled to keep your contractual rights although many new owners will try to renegotiate these.
[ترجمه گوگل]در چنین حالتی، شما حق دارید حقوق قراردادی خود را حفظ کنید، اگرچه بسیاری از مالکان جدید سعی خواهند کرد دوباره در مورد آنها مذاکره کنند
[ترجمه ترگمان]در چنین مواردی شما حق دارید حقوق قراردادی خود را حفظ کنید اگرچه بسیاری از مالکان جدید سعی خواهند کرد در مورد این مساله مذاکره کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]در چنین مواردی شما حق دارید حقوق قراردادی خود را حفظ کنید اگرچه بسیاری از مالکان جدید سعی خواهند کرد در مورد این مساله مذاکره کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید