renascent

/rɪˈnæsnt//rɪˈnæsnt/

معنی: تجدید حیات کننده
معانی دیگر: طالع، باززا، تجدید حیات شونده، باززاینده، نوزاینده

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: being renewed or reborn; having new life or vigor.
مشابه: new

- a renascent love for dance
[ترجمه گوگل] یک عشق زنده به رقص
[ترجمه ترگمان] عاشق رقص است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. Voters have come back to a renascent Labour Party.
[ترجمه گوگل]رای دهندگان به یک حزب کارگر در حال احیا بازگشته اند
[ترجمه ترگمان]رای دهندگان به حزب کارگر renascent بازگشته اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Not-for-profit organizations are renascent in social economic development whose healthy progressing relies on its management levels.
[ترجمه گوگل]سازمان های غیر انتفاعی در توسعه اقتصادی اجتماعی احیا می شوند که پیشرفت سالم آنها به سطوح مدیریتی آن متکی است
[ترجمه ترگمان]سازمان های غیرانتفاعی در توسعه اقتصادی اجتماعی renascent هستند که پیشرفت سالم آن ها به سطوح مدیریتی آن متکی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The basal part of the renascent seedling is mauve.
[ترجمه گوگل]قسمت پایه نهال زاینده ارغوانی است
[ترجمه ترگمان]قسمت اصلی از نهال های کاج ارغوانی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. This is a significant force in a renascent economy and create a large number of employment opportunities.
[ترجمه گوگل]این یک نیروی قابل توجه در اقتصاد نوپا است و فرصت های شغلی زیادی ایجاد می کند
[ترجمه ترگمان]این یک نیروی قابل توجه در اقتصاد renascent است و تعداد زیادی از فرصت های شغلی ایجاد می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Jesus makes them renascent then, turn them into wanted look.
[ترجمه گوگل]عیسی آنها را دوباره زنده می کند، آنها را به ظاهری تحت تعقیب تبدیل می کند
[ترجمه ترگمان]مسیح آن ها را renascent می کند، آن ها را تبدیل به ظاهر تحت تعقیب می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. As higher education of the independent college renascent by its unique advantages and convenient conditions for cultivating young students plays an irreplaceable role.
[ترجمه گوگل]همانطور که آموزش عالی کالج مستقل با مزیت های منحصر به فرد خود و شرایط مناسب برای پرورش دانشجویان جوان نقش بی بدیلی ایفا می کند
[ترجمه ترگمان]آموزش عالی دانشجویان مستقل با مزایای منحصر به فرد و شرایط مناسب برای پرورش دانش آموزان جوان، نقش غیرقابل تعویض را بازی می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. All renascent oxygen is consumed for oxidizing metal anode to form metal oxide film.
[ترجمه گوگل]تمام اکسیژن احیا کننده برای اکسید کردن آند فلزی برای تشکیل فیلم اکسید فلزی مصرف می شود
[ترجمه ترگمان]همه اکسیژن renascent برای اکسید کردن آند فلزی برای تشکیل یک لایه اکسید فلزی مصرف می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Translation termination is the last step of protein biosynthesis, which contains hydrolysis of peptidyl-tRNA and release of renascent peptide.
[ترجمه گوگل]پایان ترجمه آخرین مرحله بیوسنتز پروتئین است که شامل هیدرولیز پپتیدیل-tRNA و آزادسازی پپتید احیا می شود
[ترجمه ترگمان]اتمام ترجمه آخرین مرحله از biosynthesis پروتیین است که شامل هیدرولیز tRNA - tRNA و آزاد سازی پپتید renascent پپتید است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Want serious analysis only actually, found by the reason of K, still can have a renascent day.
[ترجمه گوگل]می خواهید تجزیه و تحلیل جدی تنها در واقع، پیدا شده توسط دلیل K، هنوز هم می تواند یک روز تجدید حیات داشته باشد
[ترجمه ترگمان]یک تجزیه و تحلیل جدی نیاز دارید، تنها در واقع، که به دلیل K پیدا می شود، هنوز هم می تواند یک روز renascent داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. It can't make secondary injury of the wound and renascent skin.
[ترجمه گوگل]نمی تواند آسیب ثانویه به زخم و پوست احیا شود
[ترجمه ترگمان]این کار باعث آسیب ثانویه به زخم و پوست renascent نمی شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. And each other of trojan of a lot of pairs of processes is surveillance now, mutual and renascent .
[ترجمه گوگل]و یکی دیگر از تروجان از بسیاری از جفت از فرآیندهای نظارت در حال حاضر، متقابل و متقابل است
[ترجمه ترگمان]و در حال حاضر هر یک از چندین جفت از این فرایندها تحت نظارت هستند، دو طرفه و renascent
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The Los Angeles Olympics became a spectacular dramatization of a renascent American entrepreneurial energy and optimism.
[ترجمه گوگل]بازی های المپیک لس آنجلس به نمایشی تماشایی از انرژی و خوش بینی کارآفرینی نوپا آمریکایی تبدیل شد
[ترجمه ترگمان]المپیک لس آنجلس به گونه ای چشمگیر از انرژی و خوش بینی renascent آمریکایی renascent شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. With the elevation of the integrated power of China, nationalism turns to renascent tendency.
[ترجمه گوگل]با ارتقای قدرت یکپارچه چین، ناسیونالیسم به گرایش تجدید حیات تبدیل می شود
[ترجمه ترگمان]با ارتقا قدرت یکپارچه چین، ناسیونالیسم به گرایش renascent تبدیل می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

تجدید حیات کننده (صفت)
renascent

انگلیسی به انگلیسی

• being reborn, coming to life again, being revived

پیشنهاد کاربران

بپرس