removing

جمله های نمونه

1. Removing the splinters from the wound was a long and painful process.
[ترجمه گوگل]برداشتن ترکش ها از زخم یک فرآیند طولانی و دردناک بود
[ترجمه ترگمان]حذف تراشه ها از زخم یک فرآیند طولانی و دردناک بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. What would you recommend for removing ink stains?
[ترجمه گوگل]برای از بین بردن لکه جوهر چه چیزی را توصیه می کنید؟
[ترجمه ترگمان]واسه برداشتن جوهر جوهر چی توصیه می کنی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. We are removing from London to the country.
[ترجمه گوگل]ما در حال انتقال از لندن به کشور هستیم
[ترجمه ترگمان]ما از لندن به کشور می رویم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Here's a handy tip for removing stains from clothing.
[ترجمه گوگل]در اینجا یک نکته مفید برای از بین بردن لکه از روی لباس آورده شده است
[ترجمه ترگمان]این یک نکته مفید برای از بین بردن لکه ها از لباس است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. White vinegar is great for removing stains.
[ترجمه گوگل]سرکه سفید برای از بین بردن لکه ها عالی است
[ترجمه ترگمان]سرکه سفید برای پاک کردن لکه ها عالی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Removing the debris could cause the rest of the building to come tumbling down.
[ترجمه گوگل]برداشتن آوار می تواند باعث شود که بقیه ساختمان به پایین بیفتد
[ترجمه ترگمان]برداشتن خاک می تواند باعث شود که بقیه ساختمان واژگون شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The dry cleaner's did a good job of removing that oil stain from my shirt.
[ترجمه گوگل]خشکشویی کار خوبی انجام داد که آن لکه روغن را از روی پیراهن من پاک کرد
[ترجمه ترگمان]نظافت خشک کار خوبی برای برداشتن آن لکه روغن از پیراهن من انجام داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. They are removing into the country next week.
[ترجمه گوگل]آنها هفته آینده وارد کشور می شوند
[ترجمه ترگمان]آن ها هفته آینده وارد این کشور می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Turn the machine off before removing the cover.
[ترجمه گوگل]قبل از برداشتن درپوش دستگاه را خاموش کنید
[ترجمه ترگمان]قبل از برداشتن پوشش، دستگاه را خاموش کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. They used the method of removing the burning brands from under the boiling cauldron.
[ترجمه گوگل]آنها از روش برداشتن مارک های سوخته از زیر دیگ در حال جوش استفاده می کردند
[ترجمه ترگمان]آن ها از روش حذف مارک های سوخته از زیر پاتیل جوشان استفاده کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Allow the cake to cool thoroughly before removing it from the tin.
[ترجمه گوگل]قبل از اینکه کیک را از قالب خارج کنید، اجازه دهید تا کاملا خنک شود
[ترجمه ترگمان]به کیک اجازه دهید قبل از برداشتن آن از روی قوطی به طور کامل خنک شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Keep plants healthy by regularly removing any dust and grime from their leaves.
[ترجمه گوگل]گیاهان را با از بین بردن منظم گرد و غبار و کثیفی از برگ هایشان سالم نگه دارید
[ترجمه ترگمان]گیاهان را سالم نگه دارید و هر گونه گرد و غبار و دوده را از برگ های خود دور نگه دارید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. You can immobilize the car by removing the spark plugs.
[ترجمه گوگل]با برداشتن شمع ها می توانید خودرو را بی حرکت کنید
[ترجمه ترگمان]شما می توانید با پاک کردن شمع، اتومبیل را از حرکت باز کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Air-fresheners mask bad smells instead of removing them.
[ترجمه گوگل]خوشبو کننده های هوا به جای از بین بردن بوی بد آنها را می پوشانند
[ترجمه ترگمان]هوای Air به جای برداشتن آن ها بوی بد می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The editor mutilated my text by removing whole paragraphs from it.
[ترجمه گوگل]ویرایشگر متن من را با حذف پاراگراف های کامل از آن مثله کرد
[ترجمه ترگمان]ویرایشگر متن من را با حذف تمام بندها از آن قطع کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• act of taking off, act of shedding; act of taking away; elimination; ejection, dismissal

پیشنهاد کاربران

بیرون کشیدن
رفع کردن
از بین بردن ، پاک کردن ، نابود کردن
بیرون راندن
برداشتن، جابه جا کردن

جابه جا کردن

بپرس