remove oneself

انگلیسی به انگلیسی

• go away, leave, depart

پیشنهاد کاربران

🔸 معادل فارسی:
کناره گیری کردن / خود را کنار کشیدن / فاصله گرفتن / خود را بیرون کشیدن
در زبان محاوره ای:
خودشو کشید کنار، دیگه وارد ماجرا نشد، خودش رو حذف کرد، رفت کنار
________________________________________
...
[مشاهده متن کامل]

🔸 تعریف ها:
1. ** ( رفتاری – اجتماعی ) :**
تصمیم آگاهانه برای ترک موقعیت، بحث، یا رابطه ای که فرد نمی خواد در اون مشارکت داشته باشه.
مثال: She removed herself from the conversation to avoid conflict.
برای جلوگیری از درگیری، خودش رو از بحث کنار کشید.
2. ** ( احساسی – استعاری ) :**
فاصله گرفتن ذهنی یا احساسی از موقعیتی که باعث ناراحتی، فشار روانی، یا درگیری درونی می شه.
مثال: He removed himself emotionally after the breakup.
بعد از جدایی، از نظر احساسی خودش رو کنار کشید.
3. ** ( اداری – رسمی ) :**
کناره گیری از مسئولیت، مقام، یا نقش—به ویژه در موقعیت های حرفه ای یا حقوقی.
مثال: The judge removed herself from the case due to conflict of interest.
قاضی به دلیل تضاد منافع خودش رو از پرونده کنار کشید.
________________________________________
🔸 مترادف ها:
withdraw – step back – disengage – opt out – distance oneself – resign – detach