remotest

پیشنهاد کاربران

دورترین
( مانیفست حزب کمونیست، محمد پورهرمزان، صفحه 28، انتشارات حزب توده ایران، 1385 )
They are dislodged by new industries, whose introduction becomes a life and death question for all civilised nations, by
...
[مشاهده متن کامل]

industries that no longer work up indigenous raw material, but raw
material drawn from the remotest zones
صنایع ملی قدیمی نابود شده و هر روز نابود می شود و صنایع جدیدی که رواج آن برای تمام ملل متمدن به امر حیاتی بدل می گردد، جای آن را می گیرد: مواد خام این صنایع دیگر داخلی نیست، بلکه از دورترین مناطق وارد می شود و فراآوردههای آن نه تنها درون خود کشور، بلکه در تمام مناطق گیتی به مصرف می رسد.

دور افتاده ، دور دست ، جزیی
Remotest places are beautiful