remotely


ابدا`، دور افتاده

جمله های نمونه

1. The brew tasted only remotely of beer.
[ترجمه Learner] مشروب فقط کمی مزه آبجو می داد
|
[ترجمه گوگل]دم نوش فقط از راه دور طعم آبجو را می داد
[ترجمه ترگمان]کافه فقط از دور آبجو می خورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. There is no other player even remotely approaching her calibre.
[ترجمه Learner] هیچ بازیکن دیگری که حتی اندکی به مهارت او نزدیک باشه وجود نداره
|
[ترجمه گوگل]هیچ بازیکن دیگری وجود ندارد که حتی از راه دور به او نزدیک شود
[ترجمه ترگمان]حتی یه بازیکن دیگه هم وجود نداره که همچین چیزی داشته باشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Are you sure you haven't seen anything even remotely suspicious?
[ترجمه Learner] آیا مطمئنی که هیچ چیز اندکی مشکوک هم ندیده ای ؟
|
[ترجمه گوگل]آیا مطمئن هستید که هیچ چیز مشکوکی را ندیده اید؟
[ترجمه ترگمان]مطمئنی هیچ چیز مشکوکی ندیدی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The Japanese never built any aircraft remotely answering to this description.
[ترجمه گوگل]ژاپنی ها هرگز هیچ هواپیمایی را از راه دور نساخته اند که به این توصیف پاسخ دهد
[ترجمه ترگمان]ژاپنی ها هرگز هیچ هواپیمایی را از راه دور برای پاسخ به این توصیف نساخته بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. There was nothing remotely new in this idea.
[ترجمه Learner] درراین ایده هیچ چیز کمی جدید وجود نداشت
|
[ترجمه گوگل]هیچ چیز جدیدی در این ایده وجود نداشت
[ترجمه ترگمان]هیچ چیز جدیدی در این فکر وجود نداشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The church is remotely situated on the north coast of the island.
[ترجمه گوگل]این کلیسا از راه دور در ساحل شمالی جزیره واقع شده است
[ترجمه ترگمان]این کلیسا از راه دور در ساحل شمالی جزیره واقع شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The two incidents were only remotely connected.
[ترجمه Learner] دو حادثه فقط کمی مرتبط بودند
|
[ترجمه گوگل]این دو حادثه فقط از راه دور به هم متصل شدند
[ترجمه ترگمان]این دو حادثه فقط از راه دور متصل بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. There is nothing even remotely amusing about the situation.
[ترجمه گوگل]هیچ چیز حتی از راه دور سرگرم کننده در مورد وضعیت وجود ندارد
[ترجمه ترگمان]اصلا چیز جالبی در این مورد وجود ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. There is no other player even remotely approaching her caliber.
[ترجمه گوگل]هیچ بازیکن دیگری حتی از راه دور به کالیبر او نزدیک نمی شود
[ترجمه ترگمان]حتی یه بازیکن دیگه هم از راه دور پیدا نمیشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. I'm afraid we're not remotely interested in your proposal.
[ترجمه گوگل]می ترسم از راه دور به پیشنهاد شما علاقه مند نباشیم
[ترجمه ترگمان]متاسفانه اصلا به پیشنهادت علاقه ای نداریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. I have never seen anything remotely resembling the horrors of that day.
[ترجمه گوگل]من هرگز چیزی شبیه به وحشت آن روز ندیده ام
[ترجمه ترگمان]من تا به حال چیزی ندیده بودم که به وحشت آن روز تبدیل شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Users can access their voice mail remotely.
[ترجمه گوگل]کاربران می توانند از راه دور به پست صوتی خود دسترسی داشته باشند
[ترجمه ترگمان]کاربران می توانند به پست صوتی خود از راه دور دسترسی داشته باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The essay isn't even remotely relevant to the topic.
[ترجمه شان] این مقاله حتی اندکی به موضوع مربوط نیست.
|
[ترجمه گوگل]این مقاله حتی از راه دور به موضوع مرتبط نیست
[ترجمه ترگمان]این مقاله حتی از دور به موضوع مرتبط نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. I never want to go through anything even remotely resembling our marriage ever again.
[ترجمه گوگل]من هرگز نمی خواهم از چیزی که حتی از راه دور شبیه ازدواج ما باشد دوباره بگذرم
[ترجمه ترگمان]من هیچ وقت نمی خوام حتی از راه دور از راه دور به ازدواجمون ادامه بدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• distantly; slightly, slimly
you use remotely to emphasize a negative statement.

پیشنهاد کاربران

قید remotely را عمدتاً به معنیِ دور یا از دور یا از راهِ دور می دانیم.
مثلِ
◽️remotely - operated vehicles
خودروهای کنترل از راهِ دور
◽️a remotely - situated farmhouse
یک خانه ی دهقانی که در جای پرتی است/ یک خانه ی دهقانی که در جای دوری است
...
[مشاهده متن کامل]

◽️Most of our employees work remotely.
بیشتر کارمندان ما دورکاری می کنند.
◽️More work nowadays can be conducted remotely.
امروزه کارهای بیشتری را می توان به شکل دورکاری انجام داد.
🔳 این قید ولی معنی دیگری هم دارد.
مثلاً این جمله را در نظر بگیرید:
◻️It tasted only remotely of beer.
اینجا دیگر نمی توان از معادل های دور و از دور استفاده کرد.
این قید در چنین ساختی به معنی اندکی، خیلی کم، یک ذره و از این دست معنی می دهد.
پس ترجمه ی جمله ی بالا می شود:
یک ذره طعم آبجو می داد.
◼️در ساخت های منفی، این قید تاکید مضاعف است بر نکته ای که می گوییم.
◽️He isn’t even remotely like his brother.
حتی اندک شباهتی هم به برادرش ندارد / حتی کوچک ترین شباهتی هم به برادرش ندارد.
▪️در اینجا، remotely تاکیدی است بر نبودن شباهت ( isn't . . . like ) .
◽️There is nothing remotely new in this idea.
کمترین چیز جدیدی در این ایده وجود ندارد. / این ایده مطلقاً چیز جدیدی ندارد. / این ایده اصلاً حرف جدیدی ندارد.
◽️I'm afraid we're not remotely interested in your proposal.
متاسفانه ما کوچکترین علاقه ای به پیشنهاد شما نداریم. / متاسفانه ما اصلاً علاقه ای به پیشنهاد شما نداریم.
◽️But EU diplomats point out that the war in Ukraine is not remotely comparable to what is happening in the Middle East. ( BBC, October 25, 2023 )
اما دیپلمات های اتحادیه ی اروپا می گویند جنگ اوکراین با آنچه در خاورمیانه در حال وقوع است مطلقاً قابل قیاس نیست.
🔳 یکی از معانی صفتِ remote هم اندک و کم و ناچیز است.
◽️ a remote possibility
احتمال ناچیز، احتمال کم
➖➖➖➖➖
یک ترجمه ی موفق چاپ شده:
◽️To appreciate just how remarkable this is, consider the fact that no robot has ever been designed that behaves even remotely like a human being in a real - life situation, despite considerable effort and expense.
برای این که دریابیم این توانایی تا چه حد استثنایی است کافی است به این واقعیت توجه کنیم که، به رغم کوشش های بسیار و صرفِ هزینه های هنگفت، تاکنون هیچ رباتی طراحی نشده است که بتواند در موقعیت های واقعی زندگی طوری رفتار کند که به رفتار آدمیان حتی اندک شباهتی داشته باشد.

از راه دور
مثلا:
. She works remotely from home
اندکی ( کمی ) - از راه دور
از جمله استفاده هاش تاکید کردن بر یک عبارت منفی هست.
I’ve never seen anything remotely like it.
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : remoteness / remote
✅️ صفت ( adjective ) : remote
✅️ قید ( adverb ) : remotely
Not at all
Few or little
A bit
A little
A few
از راه دور
سر سوزن، خیلی کم