remote control

/rɪˈmoʊtkənˈtroʊl//rɪˈməʊtkənˈtrəʊl/

(مهار کردن موشک یا هواپیما و تلویزیون و غیره از راه دور با امواج رادیویی) کنترل از راه دور، دور لگام، دور واپاد، دور فرمان، کنترل از دور

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: control of an object, such as an aircraft, missiles, and the like, from a distance, as by radio signals.

(2) تعریف: a hand-held device with which to operate a television set, a videocassette recorder, certain toys, and the like, from a distance.

جمله های نمونه

1. How do you operate the remote control unit?
[ترجمه گوگل]چگونه با واحد کنترل از راه دور کار می کنید؟
[ترجمه ترگمان]شما چگونه واحد کنترل از راه دور را اداره می کنید؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The bomb was detonated by remote control.
[ترجمه گوگل]بمب با کنترل از راه دور منفجر شد
[ترجمه ترگمان]این بمب با کنترل از راه دور منفجر شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Have you seen the remote control for the TV anywhere?
[ترجمه گوگل]آیا کنترل از راه دور تلویزیون را جایی دیده اید؟
[ترجمه ترگمان]آیا کنترل از راه دور برای تلویزیون را در هر جایی دیده اید؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. I couldn't find the off switch on the remote control.
[ترجمه گوگل]من نتونستم کلید خاموش رو روی ریموت کنترل پیدا کنم
[ترجمه ترگمان]نمی توانستم کلید را از کنترل دور پیدا کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Will you stop playing around with the remote control!
[ترجمه گوگل]آیا بازی با کنترل از راه دور را متوقف خواهید کرد!
[ترجمه ترگمان]میشه دست از بازی کردن با کنترل دور دست برداری؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The bomb was exploded by remote control.
[ترجمه گوگل]بمب با کنترل از راه دور منفجر شد
[ترجمه ترگمان]بمب با کنترل از راه دور منفجر شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The remote control allows you to change channel at the touch of a button.
[ترجمه گوگل]کنترل از راه دور این امکان را به شما می دهد که با لمس یک دکمه کانال را تغییر دهید
[ترجمه ترگمان]کنترل از راه دور به شما این امکان را می دهد که کانال را با لمس یک دکمه تغییر دهید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. A remote control device was used to detonate the bomb.
[ترجمه گوگل]برای انفجار بمب از یک دستگاه کنترل از راه دور استفاده شده است
[ترجمه ترگمان]برای منفجر کردن بمب از یک دستگاه کنترل از راه دور استفاده شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. I can't find the remote control.
[ترجمه گوگل]من نمی توانم کنترل از راه دور را پیدا کنم
[ترجمه ترگمان]من نمی تونم کنترل راه دور رو پیدا کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The remote control allows you to switch easily between TV channels.
[ترجمه گوگل]کنترل از راه دور به شما اجازه می دهد تا به راحتی بین کانال های تلویزیون سوئیچ کنید
[ترجمه ترگمان]کنترل از راه دور به شما این امکان را می دهد که به راحتی بین کانال های تلویزیون تعویض کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. He reached for the remote control and pressed the "play" button.
[ترجمه گوگل]دستش را به سمت کنترل از راه دور برد و دکمه پخش را فشار داد
[ترجمه ترگمان]او به کنترل از راه دور دست یافت و دکمه \"بازی\" را فشار داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. That's too much: I use the remote control to change channels.
[ترجمه گوگل]این خیلی زیاد است: من از کنترل از راه دور برای تغییر کانال استفاده می کنم
[ترجمه ترگمان]این خیلی زیاد است: من از کنترل از راه دور برای تغییر کانال ها استفاده می کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Rust closed the door by remote control then activated his mechanized wheelchair and approached them.
[ترجمه گوگل]راست با کنترل از راه دور در را بست و سپس ویلچر مکانیزه خود را فعال کرد و به آنها نزدیک شد
[ترجمه ترگمان](راست)با کنترل از راه دور در را بست و صندلی چرخدار خود را فعال کرد و به آن ها نزدیک شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. It's possible to operate the machines by remote control.
[ترجمه گوگل]امکان کار با دستگاه ها با کنترل از راه دور وجود دارد
[ترجمه ترگمان]راه اندازی این ماشین ها با کنترل از راه دور ممکن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The bomb is guided by remote control.
[ترجمه گوگل]بمب با کنترل از راه دور هدایت می شود
[ترجمه ترگمان]این بمب توسط کنترل از راه دور هدایت می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[عمران و معماری] کنترل از راه دور
[برق و الکترونیک] کنترل از راه دور - کنترل از راه دور کنترل تجهیزات از فاصله ی دور و با استفاده از سیم یا امواج نوری، رادیویی، صوتی، ما فوق صوت یا ابزارهای دیگر .
[مهندسی گاز] هدایت ازراه دور، فرمان ازدور

انگلیسی به انگلیسی

• small device used to control an electrical device from a distance; control from far away, activity which can be performed with a remote control while being far from the device
remote control is a system of controlling a machine or vehicle from a distance by using radio or electronic signals.

پیشنهاد کاربران

remote control ( n ) ( rɪmoʊt kəntroʊl ) ( informal remote, zapper ) =a device that allows you to operate a television, etc. from a distance, e. g. I can't find the remote control.
remote control
فرمان
چون بااین ابزار به نمایشگرفرمان داده میشه
remote control ( عمومی )
واژه مصوب: دورفرمان
تعریف: دستگاهی برای واپایش وسایل الکترونیکی از فاصلۀ دور
کنترل
( وسیله ) کنترل از راه دور

بپرس