remorseless

/rəˈmɔːrsləs//rɪˈmɔːsləs/

معنی: ظالم
معانی دیگر: بی امان، بی وقفه، بی رحم، دلسنگ، سنگدل، بی رحمانه، ظالمانه، سنگدلانه، سرسخت

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: remorselessly (adv.), remorselessness (n.)
• : تعریف: having or showing no mercy, compassion or remorse; pitiless.
مترادف: inhuman, inhumane, merciless, obdurate, pitiless, relentless, ruthless, uncompassionate, unmerciful, unsparing
متضاد: remorseful
مشابه: brutal, brute, callous, cold-hearted, cruel, hard, hardhearted, heartless, stony, unfeeling

- He was made to endure a remorseless torture.
[ترجمه گوگل] او مجبور شد شکنجه‌ای بی‌رحمانه را تحمل کند
[ترجمه ترگمان] او مجبور شده بود که یک شکنجه سنگدل را تحمل کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. the remorseless shelling of the town
گلوله باران بی رحمانه ( یا بی امان) شهر

2. The sea was dark and remorseless.
[ترجمه گوگل]دریا تاریک و بی حس بود
[ترجمه ترگمان]دریا تیره و سنگدل بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Unemployment continued its remorseless rise.
[ترجمه گوگل]بیکاری به افزایش بی رحمانه خود ادامه داد
[ترجمه ترگمان]بیکاری همچنان در حال افزایش بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. On the main line, the remorseless reduction in fleet sizes resulted in Mark vehicles steadily being more predominant.
[ترجمه گوگل]در خط اصلی، کاهش بی‌رحمانه اندازه ناوگان باعث شد تا خودروهای مارک به طور پیوسته غالب‌تر شوند
[ترجمه ترگمان]در خط اصلی، کاهش بی امان در اندازه ناوگان به سرعت بیشتر شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Farley was shown to be a remorseless killer and a chronic liar.
[ترجمه گوگل]نشان داده شد که فارلی یک قاتل پشیمان و یک دروغگوی مزمن است
[ترجمه ترگمان] همونی که \"فارلی\" نشون داده بود که یه قاتل سنگدل و یه دروغگوی chronic
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. But the pressure for productivity has sometimes been remorseless.
[ترجمه گوگل]اما فشار برای بهره وری گاهی اوقات پشیمان نبوده است
[ترجمه ترگمان]اما فشار برای بهره وری گاهی سخت بوده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. A remorseless gray drizzle fell all day long.
[ترجمه گوگل]یک نم نم نم نم نمناک خاکستری در تمام طول روز می بارید
[ترجمه ترگمان]باران ریزی شدیدی تمام روز را باریدن گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The remorseless spread of the virus has led to the deaths of thousands.
[ترجمه گوگل]گسترش بی‌رحمانه این ویروس منجر به مرگ هزاران نفر شده است
[ترجمه ترگمان]انتشار بی امان این ویروس باعث مرگ هزاران نفر شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. After 90 minutes of remorseless slaughter, 69 people, some as young as had been killed and a further 66 were injured.
[ترجمه گوگل]پس از 90 دقیقه کشتار بی‌رحمانه، 69 نفر که برخی از آنها جوان بودند کشته و 66 نفر دیگر زخمی شدند
[ترجمه ترگمان]پس از ۹۰ دقیقه کشتار بی امان، ۶۹ تن که برخی از آن ها جوان بودند و ۶۶ تن دیگر زخمی شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The minister well knew- subtle, but remorseless hypocrite that he was!
[ترجمه گوگل]وزیر به خوبی می دانست - منافق ظریف، اما پشیمان!
[ترجمه ترگمان]وزیر خوب می دانست - ماهرانه، اما ریا و ریا بود!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The remorseless demolition of wretched homes and lives by a mighty high-tech war machine cannot but cause grief and outrage in any decent onlooker.
[ترجمه گوگل]تخریب بی‌رحمانه خانه‌ها و زندگی‌های فقیرانه توسط یک ماشین جنگی قدرتمند با فناوری پیشرفته نمی‌تواند باعث غم و اندوه و خشم هر بیننده‌ی شایسته‌ای شود
[ترجمه ترگمان]تخریب و ویران کردن خانه ها و زندگی با یک ماشین جنگی بزرگ، نمی تواند باعث اندوه و خشم در هر تماشاچی شرافتمند باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Seal fate dagger with full remorseless finally becomes a dream build with ZG trinkets, this is the spec in all of its glory.
[ترجمه گوگل]مهر و موم سرنوشت خنجر با پشیمانی کامل در نهایت تبدیل به یک ساخت رویایی با ریزه کاری های ZG، این مشخصات در تمام شکوه آن است
[ترجمه ترگمان]خنجر سرنوشت را با چشم پوشی کامل و در نهایت تبدیل به یک رویای ساخت با trinkets (ZG)می شود، این نشانه تمام شکوه و افتخار آن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The decline in credit ratings has been remorseless over the past couple of decades.
[ترجمه گوگل]کاهش رتبه‌بندی اعتباری طی چند دهه گذشته بی‌رحمانه بوده است
[ترجمه ترگمان]کاهش در رتبه های اعتباری در طول چند دهه گذشته سخت بوده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Ash and sugar maple trees were shooting up among the apple trees in the remorseless struggle for light.
[ترجمه گوگل]درختان خاکستر و افرا شکر در میان درختان سیب در نبردی بی‌رحمانه برای روشنایی بالا می‌رفتند
[ترجمه ترگمان]خاکستر و درخت افرا در میان درختان سیب در تلاش بی امان برای نور، در حال شلیک بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

ظالم (صفت)
wroth, grim, cruel, oppressive, unjust, ruthless, remorseless, unsparing

انگلیسی به انگلیسی

• merciless, lacking compassion, unrelenting, pitiless
someone who is remorseless continually behaves in a very unkind way towards other people, and has no pity for them or regret about this behaviour; a formal word.
something that is remorseless continues in an unpleasant and persistent way; a formal word.

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : remorse
✅️ صفت ( adjective ) : remorseful / remorseless
✅️ قید ( adverb ) : remorsefully / remorselessly
بی وجدان

بپرس